سلام دوستا من روناک هستم و میخوام یه داستان از سکسم اب مردم براتون تعریف کنک که امیدوارم خوشتون بیاد .خب اول بگم که من تاحالا داستانی ننوشتم این اولیشه و اینکه همه چیزایی که مینویسم واقعایته میخواین باورکنن میخواین نکنین .خب بزارید اول یکم از خودم زندگیم براتون بگم من 29 سالمه و اهل لاهیجانم ولی تو تهران زندگی میکنیم ، مردم امیر 29 سالشه و اهل تهرانه و 5 ساله ازدواج کردیم و خلاصه باید بگم بهترین و بهترین و عالی ترین زندگی دنیا رو داریم هر دو مون از این بابت راضی هستیم .خب من مربی فیتنس و پلاتز هستم ، قدم 170 هست و اندامم ورزشکاری و کلا روفرمه و پوستم سفید سفیده ، چشمام سبز هستن و موهامم حنایی که الان مدل کهکشانی کردمشون ، ممه هام سایز 70 کمرم باریکه و باسنمم معمولی ولی بخاطر امیر یکم بزرگ نگهداتمش تا خوب باهام حال کنه ، از نظرقیافه باید بگم واقعا یه زمانی همه پسرای فامیل من کشیمو میکردن حتی الانم همینجوریه و همه میگن خیلی خیلی خوشگل و زیبا خستم مثل عروسکا البته تعریف از خود نباشه ها.خب مردم امیر هم همسنمه و اونم والیبال بازی میکنه البته فقط در سطح لیگ 1 و همینچیزا زیاد حرفه ای نیست ، قدش 196 سانته ، هیکل و اندام خوبی داره مثل خودمه ، قیافشم واقعا عالیه ، چشماش ابی هستن و ماهش سیاه ، پوستش معمولیه و …خب بریم سر اصل مطلب که تو تاریخ 139510 15 رفته بودیم شمال واسه گردش و تفرریح ، ما یه شرکت طراحی داخلی ساختمان داره که بخاطر ده فجر 10 روز تعطیلش کرد و تا یه هوایی به مخشون بخوره .مامان من اهل یکی از روستای لاهیجان اونجا یه کلبه روی یه کوه داره که همهیشه میریم اونجا چون واقعا جای معرکه ای هست .هنوز تو جاده بودیم که من تشنم شد ازش خواستم وایسه اب بخره که گفت الان میرسیم.نمیدونم چرا ولی حرفش یکم دلمو زد چون تاحالا نشده بود که رو حرفم حرف بزنه .خلاصه این شد به دعوا بزرگ سر فقط یه شیشه اب از هم قهر کردیم انصافا امیر تقصیری نداشت من بودم که سرش داد زدم باور کنید حتی یبار سرم داد نزده .خلاصه رسیدیم کلبه پیاده شدم بدون اینکه توجهی بهش کنم رفتم داخل و در از پشت قفل کردم و فتم بمون بیرون بفهمی رو حرف من حرف زدن چه مزه ای داره؟بیرون بف میبارید خلی هم سر بود یکم عصبانی شد درو کوبید یکم تهدید و داد زد و ولی توجهی نکردم چون شب بود رفتم رو تخت دراز کشیدم رو تخت هندزفری رو کردم گوشم صداش بلند کردم که چیزی نشنوم .ندونستم کی خوابم برد . یکم بعد بیدار شدم دیدم همجاتاریکه که یاد امیر افتادم خیلی نگرانش شدم زود رفتماز پنجره بیرون نگا کردم دیدم اتیش روشن کرده نشسته کنارش ، دلم براش سوخت ، ولی نوخواستم غرورمو پیشش خورد کنم ، رفتم در رو باز کردم از لای در بهش نگا کردم که اونم بهم نگا کرد تا دیدتم من برگشتم داخل و در رو باز گذاشتم تا بیاد داخل یکم گذشت نیومد که دنگران شدم رفتم تا در رو باز کردم دیدم سوار ماشین شد و رفت .ترسیدم و دویدم که نذارم بره که گوش نداد و رفت ، دادردم ایشالا بری زیر کامیون مردتو بیارن گمشو اشغال.برگشتم تو کلبه و بخاری رو روشن کردم نشستم کنارش .یکم بعد صدای حیون ها میومد که منم واقعا از اینجور چیزا میترسم ، مخصوصا اگه تنها باشم.یک ساعتی گذشت که خیلی ترسیده بودم داشتم از ترس میلرزیدم ، ساعت 3 و نیم شب بود که گوشی رو برداشتم چندباری به امیر زنگ زدم که بگم برگرده ولی جواب نداد ، اس ام اس نوشتم امیر جون روناک برگرد خیلی میترسم تو رو خدا برگرد.جواب نداد دیگه گریه زاری میکردم از ترس حس میکردم همنهکه گرگا بیان تو کلبه و …یکم گذشت که صدای ماشین اومد رفتم سمت در دیدم امیره که با پایان سرعتم دویدم سمتش بغلش کردم محکم چسبیذم بهش گریم بیشتر شد .بغلم کرد اوردتم تو همنجوری که تو بغلش بودم نشست رو کاناپه و گفتم کجا رفتی بیشعور .امبر ببخشید عشقم نمیخواستم اینجوری بترسونمت.یکم که اروم شدم حس کردم کیر امیر عین یه سنگ چسبیده به کونم.چون جور نشسته بودم که کونم رو کیرش بود و گردنشو بغل کرده بودم.یکم حشری شدم ، کیرش داشت کونمو سوراخ میکرد که یه تکونی به خودم دادم دیدم بیشتر بلند شد .حشرم بیشتر شد ولی اصلا حال سکس نداشتم .ناخوداگاه شروع کردم به خوردن گردن امیر .یه تکونی خوردم بلند شدم و یه پام رو یه طرفش و یه پام رو طرف دیگش انداختم درست نشستم رو کیرش ، رفتم بالا شروع رکدم به لبداد باهاش ، اونم دستاش رو رسوند به کونم کونم رومیمالید ، بهش گفتم امشب میخوام انقدر بکنیم بمیرم.کیر امی ر درست 20سانته نمیدونم باور میکنید یا نه ولی به جون خودمقسم راست میگم ، پریدم از کیفم دوتا قرصص دیر ارضایی برداشتم ، اب اوردم دادم بهش که خورد ، واس اونشب تدارکات زیادی دیه بودم از هر نوعقرص و اسپری که بگید خریده بودمدرسته یکن بد شروع رشد ولی …یکم باهک لبدادیم و لباساش رو در اوردم فقط شرتش موند ، رفتم جلوش رو زاو نشستم و با عشوه شروع کردم به بوسیدن کیرش از رو شرتش، امیر اینجوری خیلی دوست داره .کاپشنم و بلوز و سوتینم رو در اوردم و موهامم با کش از پشت بستم که مزاحم ساک زدم نشه.شرتش رو با عشوه در اوردم ،پاش رو بلند کردم و از کف پاش لیس زنان اومدم بالا و تا رسیدم به کیرش که یکم خوابیده بود که رفتم اسپری حجم دهنده رو اوردم که فک کنم نصفش رو خالی کردم رو کیرش .یکم براش جق زدم که هم اسپری اثر کنه هم کیرش بلند شه که وای خدا نمیدونید کیرش دیگه چه کیری شده بود خودم از اینکه مخیواست با اون کیر منو بکنه خوف برمداشتم که چجوری این تو من جا میشه.شروعکردم به ساک زدن.اول کیرش رو تا تاجایی که میشد کردم تو دهنم با عشوه در اوردم که یه اه از ته دلش کشید و گفت تو چیکار میکنی با من .با اینکه تا دو سه ساعت پیش نمیخواستم ریختشم ببینم ولی الان میخواستم یه حالی بهش بدم که اون دنیا هم از یادش نره.چندد بار همینط.ری کردم که سرمو گرفت تا ته فشار داد رو کیرش که تا حلقم رفت تو و ول کرد و محکم شروع کردم به ساک زدن .من قبلاساک زدن بلد نبودم واس اینکار خیلی تمرین کردم حتی یه جنده لاشی خیابونی گرفتم تا بهم اموزش بده جچوری ساک بزنم. امیرم عاشق ساک زدن خیلی بهش حال میده.هرچی بلد بودم اجرا کردم دیگه تقدر ساک زدم که دهنم بی حس شده بود ولی امیر اصلا عین خالیشم نیود.ساک و ول کردم رفتم روش و گفتم کی میخوای جرم بدی؟؟امیر یکی زد رو کونم و گفت امشب کونتم میکنم.من نه قرار نبود که از کون بکنی.من تاحال کون ندادم ، خیلی از کون تنگم حتی انگشن خودمم که میکنم تو کونم دردم میگره و از کسایی که کون دادن بهم گفتم خیلی درد داره بهمن خاطر تا حالا کونم افتتاح نشده موندهبود.بلندم کرد ممه هام ییکم خورد و پرتم کرد رو کاناپه و شلوارمو کشید و شرتمم پارهکرد منم فقط میخندیم که یکی زد از گوشتای کونم که فردای اون روز وقتی دیدم جای دستش زخم شده بود.یه اه کشیدم و گفتم عین وحشیا بکن عشقن.کسم خیس و خیس بود که کیرشو یکم مالید و انگشت کرد به کسم ولی نمیکرد تو فقط سرشو میمالید که دیگه تحمل نداشتم و گفت امیر بکن .امیر التماس کن بکنم.دیگه خدا و پیغمبر و خوار و مادر نمومند که قسمش بدمو هنوز داششتم التماس میکردم که یه هو تا ته کرد و انگار یه فیل رو کردن تو کسم که یه داد زدم و امیرم محکم شروع کرد به تامبه زدن.عین وحشیای کس ندیده میزد تو که منم داد میزدم و ناله میرکدم. درد داشتم اما کم کم تبدیل شد به حل کردن و دیگه اه اه میکردم مگفتم بکن بکن بکن اه اره جندتو بکن. وحشی بکن عین وحشیا بکن اره اره.ابم داشت میومد که تا خواستم بگم ابم میاد بدنم لرزید و همطوری ابم اومد هنوز 5 دقیقه هم نشده بودولی ارضا شدم.یکم مم تلبه زد و ول کرد شروع کرد به لب دادن البته همش گازمیگرفت فقط لب و گرنمومیخورد و منم که عین همه از گردن حساسم .همزمان کسمم میمالید که یبار دیگه هم ارضا شدم.((اونموقع یه ماهی میشد که راضا نشده بودم کهالبته اصلا فرصت سکس نداشتم بیشترم بخاطر همین اومدیم شمال))یکم بی حال شدم ولی امیر …انقدر ممه و گردنم رو خورد که دیگه درد میکردن فردای اون روز همه جام کبود شده بود .تو همون حالت پاهامو اورد بالا چسبوند به هم بغل کرد ، کیرش رو کرد تو کسم اینبار اروم مرکیرد که منم برای اینکه بیشتر با فضاش مچ بشم اروم و با هر تلبه اش اه میکشیدم ، اونم اون شب واقعا از خجالت کسم در اومد انقدر محکم تلمبه میزد که با هر تلمبش کسم درد میگرفت.یکم محکمتر کرد و تا رسوند به اوج سرعت دیگه صدام رد نیومد حتی اگه خودم میخواستم فقط به کاناپه و بالشتک هاش چنگمیزدم ، ول کردم که عین یه مرده پاهام افتاد زمین و گفت ساک بزن .سرپا وایساده بود که رفتم جلوش که اجازه نداد خودش سرمو گرفت کیرشو کرد تو دهنم و تلمبه زد اونم چه تلمبه ای کیرش تا روده هم میرفت و برمی گشت که یه هو ارضا شد ریخت تو دهنم ، فک الان بی حال میشه و ولم میکنه ولی بدترم شد.انداختم رو زمین و حالت سگی گرفتم تا خواستم بگم یکم اروم بکن یه جوری گایدتم که …قشنگ حس میکردم که کیرش میخوره به رحممم ، در اورد مالید و انگشت کرد به کسم که گفتم حال میده ؟؟امیر عالیه.من خوب بکن امشب مال توهم.دیدم میلاله به کونم کهگفتم امیر ک و…نزاشتم حرفتم تموم بشه که کرد تو کونم و …بدنم شل شدو سرم گیج رفت و افتادم زمین و یه جیغ کشیدم ، امیرم اصلا ول کن نبود محکم بغلم کرد تا ته کرد که دیگه از حال رفتم و ولی حس میکردم داره بهم تلمبه میزنه از درد نمیدونستم چیکار گنم.یه بالشتک گرفتم محکم گازش گرفتم و امیرم از دوطرف شکمم گرفته بود انقدر محکم میزد که اگه نگرفته بودتم چند متر چرت میشدم جلو.کم کم دردش رفت اا تا دردش بره دیگه جونم نمونده بود.اروم شد و اروم اروم تلمبه میزد ، دراورد ولم کرد که افتادم زمین و گفتم بیشعور مردم و زنده شدم حداقل بگو میخوای بکنی.بلند شدم و گفتم هنوز ارا نشدی نه ؟؟امیر نه ابم نمیاد دیونه اونا چی بود دادی بهم.خندیدم و گفتم بخواب بیام روت .خوابید و رفتم با کونم نشستم رو کیرش که ته تخماش کردم تو خودم.اروم اروم بالا پایین میرفتم تا هم خودم حال کنم هم اون.تازه فهمیده بودم کون چه حالی میده ولی دردش یه چیز دیگس واقعا .خم شدم لب دادیم که تو همون حالت چرخید و حالا من رو زمین بودم که کیرشم در اورد اومد رو سیتم نشست و منم کیرشو میخوردم ، من اینجوری خیلی دوست دارم چون نه میتونم دستامو حرکت بدم نه بدمو فقط سرم که اونم جلوش یه کیر بود که فقط اونو میتونستم یخورم.لبامو غنچه میکردم که کیرشو میزد رو لبام و سر و صورتم که بلند شد و پاهامو بغل کرد کیرشو با کسم تنطیم کرد و خودمو فشار دادم که تنگ بشم که کرد توم که خیلی حال داد ، اروم تلمبه میزد و تخماخ میخورد به سوراخ کونم که خیلی حال میداد ، که در اورد گفت ابم نمیاد روناک الان دوساعته دارم میکنم ؟؟راست میگفتساعت نردیک به شیش بود که گفت ماشالا تو که منو اصلا نفهمیدم چند بار ارضا کردی .گفتم بیا ساک بزنم .نمیدونم چقدر ساک زدم ولی انگار نه انگار که ابش بیاد که عصبانی شد و بلندم کرد و چسبودنم با دبوار و یه جووری گذاشت تو کونم که مردوم و زنده شم ، با هر تلمبه ای که میزد میخوردم به دیوار و دردممیومد و میگفت اشغال مردم دردوماید ول کن.ولی کو گوش شنوا اما زا حق نگزدیم خیلی حال میداد ، کیرشو در اورد و که خواستم بشینم زمین که فرصت نداد و برگردوندم و بغلم کرد و کشید بالا و پاهام رو از دستاش رد کرد و کیرش رو کرد تو کسم دواره چسبودنم به دیوار محکم شروع کرد به تلمبه زدن ، اه و ناله ام دیگه از دستم خارج شده بود فقط خدا خدا میکردم که ابش بیاد .جیشم اومد دیگه همنجاشاشیدم تو کلبه و اونم اه او اوه میکردکه فهمیدم ابش میخواد بیاد که خودمو صف تر کردم که بیشتر حال بده ، و گفتم اره بکن بکن اه اه امیر عشقم بکن جندتو بکن بکن محکم دبونه محکمم پارم کن جرم بده.که یه اه محکم کشید همنجا ابش اومد و که یه ماده داغ داغ عین ابجوش ریخت تو کسم که سوختم واقعا.فتادیم زمین از روش امودم کنار کنارش دراز کشیدم و یه بوس کردمش و گفتک واقعا کشتیم امیر.یکم حرفای رومانتیک زدیم و خوابمون برد که صبح که بیدار شدم البته ظهر بود که بیدار شدیم دیم یه پتو رمونه که شک کردم کسی اومد خونه پتو رو زدم کنار که همه جان خون بود خواستم بلند شم کمرم و کونم خیلی درد میکرد ، امیرم بیدار شد و گفت پتو رو تو کشیدی .من نه.بلند شد دید خونه کسی نیست و بیرون نگا کرد و گفت به به بگا رفتیم که بازم.من کیه؟؟امیر رستاک.((رستاک خواهر کوچیکمه که مجرده و هربار میایم شمال اون میاد وقت سکس مچمونو میگیره))خندیدم و که امیر رtت شرتشو پوشید در رو باز کرد رستاک اومد و گفت ماشالا شما دوتا باید برین برازرس کار کنین.اومد کمک کرد بلند شدم چون اصلا نمیتونستم راه برم که کلی خندین بهم و امیر و من دوتایی رفتیم حموم تو حموم یبار دیگه سکس کردیم که روناکم کلی شاکی شد ولی اون شب که موند اونجا وقت سکس بهمون ملهق شد .خب اون شب بهترین سکس کل اعمرم رو کردم و با اینکه درد کشیدم ولی ارزششرو داشت .داستان بعدی سکس سه تایی مون هست .دوستان گه غلط املایی داشتم ببخشید با عجله نوشتم امادفع بعد جبران میکنم.13961213 نوشته Ronak
0 views
Date: November 28, 2019