آیدا و آتوسا (۱)

0 views
0%

من مسعودم و بیست و هفت سالمه و مغازه بوتیک توی یکی از شهرهای شمال کشور دارم این خاطره ام برای پانزده روز مونده به پایان سال ۹۶ هست طولانی شد و البته اتفاقات برام بوجود اومده، هوای سرد و بارونی بود و حوصله ام از کسادی بازار سر رفته بود و مونده بودم ساعت هفت کجا برم مادرم و خواهرم که صبح برا خبرگیری از پدر بزرگم رفته بودن ساری شب هم اونجا میموندن بهتر بود منم مغازه رو تعطیل کنم و برم اونجا گوشی رو از شارژر برداشتم و کاپشنم رو برداشتم نگاهی به مردم کردم که سراسیمه به خونه هاشون میرفتن فروش روزم رو گذاشتم گاو صندوق و بلند شدم که کلید رو بردارم صدای خنده چند خانم که از شدت بارون خیس خیس بودن توجه ام رو لحظه ای جلب کرد جلوی مغازه ایستاده بودن و لباسای داخل ویترین رو تگاه میکردن و میخندیدن منم دفتر حساب کتابم رو خط کشیدم و بستم تا پس فردا شنبه بلند شدم رفتم سمت کلید و برق ویترین جلوی مغازه رو خاموش کردم چهره اون دو تا دختر به داخل مغازه افتاد و یک لحظه چشم تو چشم یکی از اونها شدم کناریش دیده نمیشد مانکن مانع بود ولی انگار چیزی بهش گفت که خنده ای کردن و روسریش رو یکم مرتب کرد و دیدم دارن وازد مغازه میشن حس کردم مشتری آخر وقت از نوع مزاحم بود صبر کردم تا دید زدنشون در داخل تموم بشه چند تا تی شرت خوشگل اسپرت به دیوار آویزون بود و با هم پچ پچ کردن و خندیدن تلفن یکی شون زنگ خورد منم کنترلشون میکردم که نکنه چیزی کش برن یکی دختری بود حدود بیست و دو سه ساله موهای مشکی فر کرده عینک هری پاتری داشت و شلوار لی کاملا تنگ و پالتوی کوتاه که بالای زانوش بود و کوله ای که پشت کمرش نیم ور گذاشته بود اون یکی دیگه انگار بزرگتر به نظر میرسید قدش کمی بلند تر بودولی موهای خرمایی لختی داشت و دکمه های پالتوش باز بود و برجستگی های سینه دخترانه اش حالت خاص و دوست داشتنی و کلا تیپ جوون و نازی داشت و انگار با مامانش حرف میزد با لهجه مازندرانی داشت وبه مامانش میگفت الان که بارون شدیده ماشین گیر نمیاد باشه امشب میریم خوابگاه صبح میاییم خونه خداحافظی کرد و گوشی رو گذاشت توی جیبش دختر کوچکتره یک شلوار کرم و اسپرتی رو بهم اشاره کرد و قیمتش رو پرسید و رفت اطاق پرو بپوشه و با خنده هردوشون منم یکم لبخند زدم و اونا رو تا اطاق پرو مشایعت کردم رفت داخل اطاق پرو و دختر بزرگه گوشیش رو بیرون آورد و یک کمی باهاش ور رفت و نیم نگاهی به من کرد و باز سرش رفت تو گوشی در اطاق پرو باز شد و اون دختره به بزرگتره گفت آتوسا یکم کمرش برام گشاده ببین یک شماره کوچیک ترم داره شلوار رو پشت و رو آورد برام خنده ریزی کرد و گفت ببخشید این وحشیه برعکس درآوردش یک نگاهی به اطاق پرو کرد و گفت یک شماره کوچیکترش رو داری؟ منم گشتم نبود گفتم اگه یکم سیر تر باشه اشکالی نداره و براش آوردم آتوسا از همونجا با صدای بلند و خنده گفت وحشی خانم آیدا باشمام یکم رنگش سیر تره اسم اون خانم هم پس آیدا بود سرش رو بیرون آورد روسری سرش نبود و موهاش رو با دست به عقب کشید و گفت حالا بیار ببینم و بهش داد و درب بسته شد منم برا اینکه حرفی زده باشم گفتم ناراحت میشه بهش میگی نمیدونم چی چی آتوسا گفت ناراحت چی بشه باید ناراحت بشه که امشبم باید برگرده همون خوابگاه خراب شده که آیدا به در ضربه ای زد و گفت بمیری که من رو اینقدر حرص ندی آتوسا گفت دیدی اینم از کاراش اصلا نمیدونه نباید در مکان عمومی دهاتی بازی در بیاره آیدا از داخل اطاق داد زد نکه شما توی قلب پاریس از شکم مادر جنده.تون …بقیه اش رو نگفت انگار شوخی های شخصی شون زیاد بود و یک لحظه سکوت و بعد خنده اون دخترا…..آیدا درو باز کرد و اومد بیرون وای چی میدیدم با نیم تنه چسبان که سینه های کوچیکش واقعا دیوانه کننده بود بدون روسری بهم گفت شرمنده این زیپش خیلی محکمه آتوسا سعی کرد بالا بیارش بعد گفت چکار کردی آیدا بعد در گوشش یک چیزی گفت و خندیدن بعد گفت ببخشید زیپ شلوار، لباس زیرش رو گاز گرفته گفتم خوب برو داخل اطاق درش بیار گفت نمیشه که شورتمم کنده میشه خنده ای کردن و منم خنده ام گرفت راستش بدم‌نیومد برم از جلو ببینم اومدم جلو زیپ رو گرفتم چون یک دستی نمیشد مجبور شدم دست دیگه ام رو پایین شلوار بگذارم یک بالا پایین کردم و شیطونی ام گل کرد و با انگشتم لب کوسش رو گرفتم و همون لحظه زیپ رو از شورتش ول دادم و زیپ رفت بالا و همون لحظه جیغ آیدا هم بلند شد و‌کوسش رو با دستش چسبید من که میدونستم چکار کردم گفتم ببخشید پاتون رو گاز گرفت آتوسا هم مونده بود بخنده یا حرف بزنه نگاهی به آیدا کرد آیدا گفت کاشکی پام بود….خنده هر سه نفرمون بلند شد خلاصه با هزار مصیبت شلوار رو از پاش بیرون کشیدشلوار قبولش شد و با تخفیف خرید و گذاشتم داخل پلاستیک و تقدیمش کردم و خداحافظی کردن و رفتن منم چراغ ها رو خاموش کردم و مغازه رو بستم و اومدم سوار ماشینم شدم استارت زدم و چراغ جلو رو که روشن کردم دیدم آیدا و آتوسا جلوی ایستگاه اتوبوس واستادن تا سوار ماشین بشن و ماشین گیرشون نمیومد رفتم جلوشون شیشه رو دادم پایین گفتم مسیرتون کدوم طرفه تا یه حدودی میرسونمتون خوشحال شدن و هر دو شون عقب نشستن خیس شده بودن و آتوسا گفت دستت درد نکنه شما رو خیلی زحمت دادیم حتما الان خانمتون منتظرتونه دیرتون نشه یه وقت آیدا گفت آره خصوصا آقایون خوش تیپ که خانمهاشون میترسن دخترا بدزدنشون بعد خنده ای کردن و منم گفتم اتفاقا من مجردم ولی اون کسی که میترسه دخترا یک وقت منو ندزدن مامانمه..باز خنده ای کردیم گفتم آدرس بدید ببرمتون خونه آتوسا گفت ما دانشجوییم و خونه مون خوابگاه است بعد گفت برید خیابون جمهوری و تا حدودی رفتم دیدم دو دختر دارن با خودشون کل کل میکننگفتم مشکلیه؟گفتن نه اصلا ولی انگار در چهره شون نگرانی بود از توی آینه که دیدمشون مشخص بود نگرانن منم گفتم خوب بگید بهم شاید بتونم کمکی کنم٫ آیدا گفت راستش ما صبح کلاس داشتیم و به مسئول خوابگاه گفتیم از همون کلاس میان دنبالمون میریم خونه حالا اگه بریم شک میکنن چرا برگشتیم و فکر میکنن مورد داریم ما رو تفتیش میکنن و آزمایش خون و هزار مکافاتمنم با خنده گفتم حتما چند بار دیر کردید که اونها شناختنتون دیگه اونها هم خنده ای کردن گفتن نه پدر ما که اینکاره نیستیم ولی خوب شیطونی نکنیم که وقت نمیگذره منم دیگه رسیدم نزدیکای خوابگاه ترمز گرفتم و برگشتم بطرفشون و گفتم فکراتون رو کردید یا من نظر بدم آیدا گفت نظرتون رو بگید گفتم امشب من خونه تنهام مادر و خواهر ام رفتن ساری تا فردا تنهام اگه دوست داشتید در خدمتم آتوسا گفت خونه شما؟ نه پدر ما دیگه هر جور باشیم خونه. کسی که نمیشناسیم نمیربم که گفتم خود دانید من در خدمتم آیدا در رو باز کرد که پیاده شه از نگاه معصومانه اش دلم سوخت بهش گفتم قول میدم صحیح و سالم فردا برسونمتون شهر خودتون شما اهل کجایید؟ آیدا گفت هر دو مون ساروی هستیم چه بهتر منم فردا میخوام برم دریا میرسونمتون آتوسا گفت باید قول بدی کسی مزاحممون نشه و موبایلت رو بهمون بدی که به دوستات زنگ نزنی برامون شر شن منم گفتم بیا اینم تلفنم و بهشون قول دادم هیچکس بجز ما سه نفر در خونه نباشه و اونا هم قبول کردن و حرکت کردم به سمت خونه بعد گفتم فقط یک لحظه گوشیم رو بده زنگ زدم پیتزا سفارش دادم با مخلفات و گوشی رو برگردوندم اونها هم گوشی رو پس دادن و قبول کردن که بهم اعتماد دارن منم ازشون بابت اعتمادشون تشکر کردم و گفتم خونه و مغازه ام رو که میدونید چه مرضی وقتی با دو تا دختر خوشگل دوستم بخوام اذیتشون کنم اصلا با عقل جور در میاد؟خنده ای کردن و دیگه رسیدیم با ریموت در خونه رو باز کردم و وارد شدیم و دخترا پیاده شدن حیاط خونه رو دید زدن و اومدن سمت ورودی ساختمان ، خونه مون یک ساختمان ویلایی سه خوابه تقریبا خوب در وسط شهر با باز شدن درب ورودی با نگاههای دخترا. همراه بود و منم بهشون خوش آمد گویی کردم و چراغها رو روشن کردم اولین کار اونا پناه آوردن به سمت شومینه بود و خودشون رو گرم کردن منم درجه شومینه رو زیاد کردم و رفتم آشپزخونه برا درست کردن قهوه تا آماده شه میوه جا کردم با پیش دستی گذاشتم رو میز و رفتم سراغشون بهشون گفتم لااقل پالتوتون رو درآرید و از حیاط خلوت بند رخت آوردم گذاشتم کنار شومینه و بهشون گفتم روی این بگذارید که خشک بشه دخترا تشکر کردن و پالتو و مانتوی خیسشون رو در آوردن منم رفتم از کمد خواهرم دو تا شلوار ورزشی آوردم براشون و گذاشتم رو مبل و نشونشون دادم اونها فقط میخندیدن و با هم پچ پچ میکردن شاید میگفتن این مرده آخر ترتیبمون رو میده اینقدر هوامون رو داره از آشپزخونه نیم نگاهی بهشون دید میزدم کیرم یه مقدار هوش آمده بود و خودم رو جمع و جور کردم که معلوم نشه از اونها بگم آتوسا یک بلوز بلند تنش بود برجستگی سینه های دخترونه اش خیلی جذاب بود پشت مبل یکم خم شد و شلوارش رو عوض کرد وآیدا هم با یک تیشرت سفید ناز که روش تصویر یک دختری با شورت و نیم تنه بود و البته برجستگی سینه هاش بخاطر تپل بودنش بیشتر به چشم میخورد شلوار خواهرم رو پوشید و داشتن جلوی شومینه روسری هاشون رو هوا میدادن تا خشک شه منم گفتم اگه راحت نیستید شالی روسری بیارم اونها منتظر حرف من بودن و روسری رو از سرشون برداشتن و گفتن نمیخواد. وای چه موهای خوش فرمی داشتن بخصوص که خیس هم بودآیدا موهای فری مشکی داشت و آتوسا موهاش خرمایی بود ولی صاف و لخت تعارفشون کردم برا خوردن میوه و نشستن روی مبل منم تلویزیون و ماهواره رو روشن کردم و کنترل رو گذاشتم کنارشون و چند تا کانال عوض کردن تا رسیدن به یک کانال که ابی داشت میخوند ترانه قبله یعنی حلقه ی چشم مستت و با هم میخوندن بخصوص جاهایی که صداش کشیده میشد و تن صدا زیاد میشد خلاصه یک فضای کاملا دخترانه برا من بوجود اومد منم فقط داشتم بهشون نگاه میکردم و گاه گداری سینه هاشون رو دید میزدم صدای زنگ باعث شد صداشون قطع بشه گفتن کسی قراره بیاد گفتم آره ، غذا ….خنده ای کردن و گفتن مردیم پدر رفتم سفارش رو گرفتم و اومدم بهشون گفتم نظرتون چیه شام حمام قهوه اونا گفتن قهوه که برا آخر شب منم گفتم شام اگه زوده ،حمام اونجاست با دست بهشون نشون دادم و گفتم گرمه میخواهید وان رو آب میبندم یک حمام داغ هم بگیرید که سرحال شید بعد بریم برا شام اولش آتوسا قبول نکرد و گفت اصلا نه پدر بعد آیدا در گوشش یک چی گفت و کم کم نظر آتوسا روبرگردوندگفتن واقعا دیگه شرمنده میکنید گفتم چه شرمنده ای فقط اگه برا من مشکلی دارید درب حمام قفل داره قفلش کنید که من یهو سر و کلم پیدا نشه آیدا گفت نه پدر و منم رفتم آب گرم وان رو تنظیم کردم و راهنمایی شون کردم به حمام و رفتم غذا ها رو گذاشتم داخل ماکروفر که سرد نشه و قهوه هم آماده کردم و نشستم رو مبل در بسته شد و چند دقیقه بعد آیدا با لباس نیمه عریان و پا برهنه اومد سمت کیفش و یک پلاستیک از کیفش بیرون آورد و زودی رفت داخل حمام منم با صدای قفل درب رفتم سراغ کیفشون و کیف آیدا جلوتر بود زیپش رو باز کردم چند تا کتاب لوازم آرایش و چند تا کرم و جالبهیکی از کرمها کرم تاخیری و دو تا کاندوم بود. و گوشی موبایل و شارژر ، دیگه رفتم سراغ اون کیف دیگه چیزی دیدم که تعجبم رو برانگیخت یک جعبه بود داخلش کیر مصنوعی بود و لوازم آرایش و چند تا کتاب معلوم بود این کاره ان منم دیگه برام ثابت شد و رفتم قرص تاخیری خوردم که تا به وقتش لازمم بشه چند دقیقه ای طول کشید و منم رفتم پشت درب حمام صدای آب نمی اومد و رفتم رفتم حیاط خلوت که پنجره حمام به اونجا باز میشد یواش سرم رو آوردم بالا دیدم صدای آه و اوه میاد نمیشد داخل حمام رو نگاه کرد رفتم از میز آرایش خواهرم یک آینه کوچیک گرفتم و یواش رفتم آینه رو گذاشتم لب پنجره نیمه باز آیدا داشت کیر رو داخل معلوم نبود کس یا کون آتوسا فرو میکرد بدن لختشون کیرم رو وول وول انداخت و راست شد بخودم گفتم الان وقتشه اومدم حوله گرفتم و رفتم پشت در و یواش در زدم چند لحظه بعد آتوسا اومد درب رو باز کرد و سرش رو بیرون کرد منم گفتم همه چی رو براهه؟ گفت آره حوله ها بهش دادم و گفتم کمکی از دستم ساخته است بگید درب باز شد و دیدم آتوسا لخت جلوم ایستاد و داره میخنده منم گفتم بیام ؟ حوله رو آویزون کرد و گفت بفرمایید منم توی هال لباسام رو در آوردم و لخت رفتم داخل حمام وای چی میدیدم آیدا داخل وان بود درست عین حوری و آتوسا جلو راه رفت که من از پشت چسبیدمش و کیرم رو لاپاش گذاشتمو سینه هاش رو مالیدم وای که چه سینه های ناز و هلویی داشت کیرم سیخ شده بود و بی حس کشوندمش زیر دوش و همونجا ازش لب گرفتم و دستم رو بردم سمت کونش و کپل هاش رو فشار میدادم لبش داغ بود و بزاقهاش عین عسل سینه های واقعا خیره کننده و شهوتی داشت و هنوز به مرحله آویزان شدن نرسیده بود نوکش بسمت بالا و سیخ بود خودش رو برگردوند و سعی کرد کیرم رو لاپاش بگذاره در این حال آیدا با دیدن این صحنه حشری حشری شده بود و از داخل وان اومد بیرون و از پشت منو چسبید و سینه هاش رو به پشتم میمالید و با دستش بیضه هام رو میمالید بعد نشست و از پایین با بیضه هام رو زبون میزد دیگه داشتم دیوونه میشدم آیدا خیلی حشری بود و داشت با انگشتش کوسش ورمیرفت منم بلندش کردم و چسبوندمش به آتوسا، آتوسا از پشت سینه هاش رو میمالید و منم ازش لب گرفتم عجب عطشی داشت برا شهوت بایک دستش کیرم رو چسبید و منم نمیتونستم تنها یک نفر رو بمالم و با هر دستم یکجای اونا رو میمالیدم آیدا یواش یواش پایین رفت تا به کیرم رسید و منم با آتوسای دیوونه ور میرفتم و ازش لب میگرفتم و سینه های هلوش رو میخوردم آیدا خیلی ماهرانه با زبونش کیرم رو میمکید و بعد کیرم رو فرو کرد داخل دهانش چقدر دیوانه کننده ساک میزد منم دیگه آه و اوهم در میومد خیس عرق شده بودم و مونده بودم چکارشون کنم آتوسا رو لبه وان فرستادم و دولاش کردم بدن واقعا دیوانه کننده ای داشت و خوش استیل بودکونش واقعا بزرگ تر از اون چیزی که فکرش رو میکردم بود پاش رو وا کرد و کوسش رو بطرف من گرفت وای چه کوسی داشت حتی یک مو ، ناخودآگاه صورتم رفت سمت کوسش و یک لیس ازش زدم صداش بلند شد واقعا حشری بود آیدا هنوز داشت ساک میزد و با دیدن این صحنه اومد کنار آتوسا و کونش رو مثل اون قمبل کرد من که داشتم از خوشی پر در میاوردم دو تا کس هلو کنارم آماده سکسآتوسا با دستش موهاش رو کنار زد و گفت بکن تو کوسم گفتم چرا کوست پرده ات رو من نمیزنم گفت پرده کجا بود بکن توش که دارم میمیرم منم سر کیرم رو گذاشتم سر کوسش و باهاش بازی بازی کردم و حس کردم خیلی تنگه جیغش بلند شد یواش فرو کردم که نکنه پرده داشته باشه کم کم فرو میکردم و درمیاوردم هم برام شهوت انگیز بود هم یکم نگران کننده تا اینکه با صداهای بلند آتوسا و فشار آوردن کوسش بطرفم کیرم کاملا داخل کوسش رفت خیلی تنگ بود و منم یک لحظه ترسیدم کیرم رو کشیدم بیرون و نگاهی بهش کردم دریغ از یک قطره خون دیگه برام شهوت انگیز شد و کیرم رو داخل کوسش فرو کردم که با جیغ آتوسا همراه بود و تلمبه میزدم آیدا میگفت بیا کس منو بخور و امد بالای وان ایستاد و پاش رو وا کرد و خودش به دیوار تکیه داد وپاش رو گذاشت دور کمر آتوسا و کونش رو قمبل کرد طرف صورتم وای باور کردنی نبودیک کس ناز چوچولش اصلا گوشت اضافه نداشت و بیضی کوسش بصورت خیلی عشری من رو دیوونه کرد زبونم رفت طرف کوسش و لیسی عمیق زدم که آهش در اومد و با دستش دو طرف کپل کونش رو گرفت و بطرف بیرون فشار میداد که کوسش بیشتر نما داشته باشه سوراخ کونش که ناز بود و زبونم رو از اون بالا تا لب کوسش امتداد میدادم از این طرف کس آتوسا رو که تلمبه میزدم بلندش کردم و بهشون گفتم جاتون رو عوض کنید و آتوسا اومدبالا و آیدا اومد پایین و همونطور داشت کوسش را با انگشتش میمالید و از هم لب میگرفتن حالا نوبت آیدا شد به آیدا گفتم‌تو چی پرده داری؟ با حالت دیوانه کننده و حشری گفت نه بذار تو کوسم منم ازعقب سینه های کوچولوش رو چسبیدم و سر کیرم رو یواش یواش رو‌کوسش میمالیدم کیرم هنوز بی حس بود و حالا حالاها کار داشت و منم میدونستم از شهوت این دو تا خوشگل باید نهایت لذت رو ببرم و کس هر دو تا شون رو بگام و یواش سر کیرم رو داخل کس ناز بیست و دو سه ساله آیدا کنم سفیدی بدنش یک طرف و خوش فرمی کوسش از طرف دیگه من رو وادار میکرد زودتر کیرم رو تا ته کوسش بگذارم یواش یواش کیرم فرو میرفت و صدای ناز آیدا بیشتر منو حشری میکرد و زبونم رو به کس آتوسا میمالیدم و ناله اش بلند میشد کیرم برا کس آیدا کلفت بود و واقعا دردش میومدکیرم رو از کوسش بیرون کشیدم از خون خبری نبود و آیدا گفت بکن تو کوسم بکن پارم کن باز از پشت سینه هاش رو چسبیدم و دو لا که شدکوسش رو بالا دادم و کیرم رو گذاشتم سر کس نازش و با یک فشار تا نصف رفت داخل و فشار دوم تا ته رفت توی کوسش وای چه گرم بود داخلش انگار آتیش توش روشن کرده بودن و منم شروع کردم به تلمبه زدم و لبم رو به کس آتوسا میزدم و اونو داشتم دیوانه میکردم دو دقیقه تلمبه زدنم طول کشید که دیدم آیدا با جیغ و صداهای ناله به خودش لرزید و ارضا شد چقدر ناز عشوه و‌شهوتش رو تخلیه کرد و صورتش رو برگردوند صورتش رو بطرف کج کرد و خواست ازم لب بگیره منم بغلش کردم و با دستم سینه هاش رو گرفتم و لب رو لبش گذاشتم و وحشیانه ازم لب گرفت آتوسا از بالای وان اومد پایین و گفت بیا منم ارضا کن دارم دیوونه میشم آیدا رو رها کردم و فرستادمش زیر دوش تا خودش رو بشوره و من افتادم به جان آتوسا اول ازش لب گرفتم و روی دستشویی فرنگی نشستم و اونم در همون حالت لب گرفتن آرام روی کیرم نشست و با یک عشوه خاصی بالا پایین میکرد و منم سینه هاش رو میمالیدم و گاهی کپلهاش رو فشار میدادم دو سه دقیقه ای بر این منوال تلمبه میزدم که دیدم صدای آتوسا هر لحظه بیشتر میشد و دهانش باز میشد تا اینکه به شدت ارضا شد و منم اونقدر تلمبه زدم تا کیرم بحالت عادی در اومد و گرمای کوسش رو بیشتر حس کردم دیگه داشت آبم میومد که به آتوسا گفتم کیرم رو بخور و اونم شروع کرد به ساک زدن سی ثانیه نشد که کیرم رو از دهانش کشیدم بیرون و آبم ریخت روی صورت و سینه هاش وای که چقدر بهم خوش گذشت یک لب ازش گرفتم و آب کیرم رو به سینه های نازش مالیدم و با هم رفتیم زیر دوش آب و با خنده و بوس دوش گرفتیم و از حمام اومدیم بیرون آیدا قبلش با حوله بدنش رو خشک کرده بود با بدن لخت داشت روی میز شام رو میچید و ما رو که دید گغت به به عروس دوماد بلاخره از حجله اومدید بیرون؟ خنده ای کردیم و من گفتم عروس خانم دیر آبش اومد آتوسا به آیداگفت تو زرنگ بودی نوبت اول منو گرفتی ماشالله کم اشتها هم نبودیخنده ای کردیم حوله هامون رو آویزون کردیم روی بند رخت و یک بوسی ازش گرفتم آتوسا کیر خسته ام رو گرفت فشاری داد که دادم در اومد نشوندمش رو صندلی و رفتم توی آشپزخونه آیدا دنبال قاشق چنگال میگشت و خم شده بود از داخل کشو قاشق برداره که از پشت کیرم رو بهش چسبیدم یهو پرید و با خنده گفت انگار کیرت سیر نشده گفتم این کیرم تا صبح سیری ناپذیره و پیتزا رو آوردم سر سفره و از گنجه یک شیشه مشروب برداشتم و گذاشتم رو میز اونها تا مشروب رو دیدن خوشحال شدن و اول برا خودشون و من یک کوچولو ریختن و به سلامت هم خوردیم و غذا رو‌جاتون خالی با بوس و مالیدن و یک قاچ به آتوسا بده و یک قاچ به آیدا بده و…خوردیمتا کنون اینطور غذای سکسی نخورده بودم و اونا که کل شیشه رو دو نفری خوردن و کله شون داغ بود و منم نگذاشتم سفره رو جمع کنم فرستادمشون رو کاناپه و ظرفها رو ریختم داخل ظرفشو و میز رو مرتب کردم و یک قرص تاخیریه دیگه انداختم بالا دخترا مست بودن و رو هم افتاده بودن و داشتن با هم حال میکردن منم از دور ازشون فیلم‌میگرفتم آیدا داشت سینه های آتوسا رو میمالید و آتوسا رو کم کم داشت حشری میکرد و داشت کوسش رو میمالید مشروب کار خودش رو‌کرده بود منم داشتم کیف میکردم آیدا رفت پایین و دولاشده بود و کس آتوسا رو شروع کرد به خوردن و آتوسا هم خوشش اومده بود و منم دیگه کیرم راست کرده بود و کم کم رفتم سمتشون از پشت سینه های آیدا رو چسبیدم و رفتم پایین کوسش رو لیس زدم بااینکه سنی نداشتن ولی سکس دو نفره شون واقعا دیدنی بود منم دیگه داشتم این صحنه ها رو میدیدم نتونستم تحمل کنم گوشی رو قطع کردم و فقط داشتم به صحبتهاشون گوش میکردم آتوسا میگفت بخورش آیدا که چقدر خوب میخوری بخورش تا کیر مسعود بیاد تو کوسم بخورش منم گفتم فعلا اینطور ی نمیتونم هر دو شون رو بگام گفتم خوشگلا بلندشید بریم اتاق خواب راحت تریم وارد اتاق شدیم تختش دو نفره بود آیدا خودش رو انداخت و آتوسا هم افتاد روش و فقط همدیگه رو میمالیدن من توی این فکر بودم چند روزه سکس نداشتن که اینجور دارن همدیگه رو میخوردن منم وقتی دیدم آتوسا حالا داره کس آیدا رو میخوره از فرصت استفاده کردم و از پشت سینه هاش رو گرفتم و میمالیدم صدای آه و اوه آیدا و آتوسا ساکت نمیشد و اونا بصورت 69 شدن و آتوسا که بالا بود منم اومدم جلوش نشستم و با سینه هاش ور میرفتم و داشت کس لیسی میکرد و سرش رو بلند کرد و ازش لب میگرفتم آیدا زیر بود و کس آتوسا رو میخورد و گذاشتم آتوسا شهوتی بشه و بعد بلند شدم و شروع کرد به ساک زدن چه ساکی میزد توی حمام یکم جامون بد بود ولی اینجا ماهرانه تر ساک میزد یک دستش روی کس آیدا داشت کار میکرد و یک دیگه کیرم رو چسبیده بود و ساک میزد منم داشتم تو ابرا پرواز میکردم یکم که کیرم داغ شد نشستم و آتوسا افتاد دوباره به کس لیسی آیدا وای که چقدر دیدنی بود منم کیرم رو آوردم دم کس آیدا و آتوسا کیرم رو گرفت میزان کرد و منم یکم دور کس آیدا کیرم رو بازی بازی دادم آیدا متوجه شد که کیر میخواد بره تو کوسش گفت جان کیر بکن توش بکن توش و بایک فشارکیر سیخ شده ام رو یواش فرو کردم داخل کس آیدا و بکم جلو عقب کردم آتوسا هم ازم لب میگرفت و منم با سینه های نازش ور میرفتم از لبش کام میگرفتمآتوسا گفت منم کیر میخوام منم گفتم جانم بیا بهت بدم و من دراز کشیدم به پشت و آرام نشست بالام و کس نازش رو آرام آرام وارد کیرم کرد و ناله ای از شهوت زیاد کرد و شروع به بالا پایین کردن کرد منم به آیدا گفتم بیا رو دهنم و به سمت آتوسا نشست روم و منم از کس نازش بهره میبردم و اونم سینه های آتوسا رو میمالید و ازش لب میگرفت وافعا از شدت گاییدن این دو تا دختر کیرم دیگه درد گرفته بود اونا هم مست مست بودن و فقط میگفتم بگذار توش حالا دیگه کس آیدارو اونقدر گاییده بودم و خوردم دیگه قرمر قرمز شده بود منم فقط ترشعات کوسش رو میخوردم و زبونم رو تا حدی که میرسید فرو میکردم داخل کوسش تا اینکه لرزه ای به بدنش افتاد و داشت ارضا میشد منم کمرش رو گرفتم و بخودم فشار دادم و کوسش رو چسبیدم به دهنم و فقط میخوردمش که دیدم ارضا شد و آرام شد و افتاد کنارم من هنوز داشتم کس آتوسا رو میگاییدم و اونقدر این سینه های نازش بالا پایین میشد من دلم نیومدو کشوندمش طرف خودم و هی تلمبه میزدم دیدم آتوسا به شدت ضرباتش اضافه کرده و منم بلند شدم و درازش دادم و انقدر تلمبه زدم تا لرزید و سرش رو اینطرف اونطرف میکرد و افتادم روش و ازش لب جانانه ای گرفتم هر دو تا دختر مثل جنازه افتاده بودن رو تخت و دلم نمی اومد رهاشون کنم آیدا کون گنده تری داشت و دلم رو گرفت بهش گفتم آیدا کونت رو میخوام کونش رو طرفم کرد با اون حالت عشوه و مستی گفت درد میگیره فقط یکم بخورش منم گفتم پس قمبل کن و کونت رو بیار بالا عجب بچه کونی داشت کپلاش دیوانه کننده بود یکم خوردمش و طاقت نیاوردم یکم وازلین گرفتم سر سوراخ کونش مالیدم و کیرم رو یواش گذاشتم لب سوراخش و یک دادی زد و گفت یواش فرو کن آتوسا گفت کوفتت بشه تو که کونت گشاده که بیا کون منو کن آیدا گفت نه دروغ میگه فرو کن فقط مواظب باش پارم نکنی منم کمرس رو گرفتم و با چند فشار کیرم رو تا ته کردم داخل کونش صدای جیغ نازش وای که چه خنده ای از آتوسا در اومد منم سینه هاش رو از پشت چسبیدم و شروع کردم به تلمبه زدن وای که چقدر تنگ و تاز بود اونقدر سینه هاش برام دیوانه کننده بود که فشارش هم میدادم هیچی نمیگفت کونش وقتی تلمبه میزدم با حالت زیبا و با موج خاصی به جلوم میخورد دیگه کونش گشاد بود و میگفت فشار بده بکن تا تهش پارم کن آتوسا اومد جلوش و اونم انگار هوس کرده باشه با اون حالت عرقی و گرمش گفتم میخوای گفت کونم نه یکبار دادم پاره شدم دیگه نه نمیدم ومنم گفتم پس بیا از پشت بهم بچسب تا آبم بیاد و اونم اومد سینه هاش رو بهم از پشت چسبوند و با موهای سینه ام بازی میکرد و کوسش رو به کونم میمالید کیرم داغ داغ بود و داشت بهم میگفت کارت ساخته است با انگشتام کس خیس آیدا رو لمس کردم که داشت آه و اوه میکرد و کوسش کیر میخواست خواستم ارضاش کنم وکیرم رو در آوردم فرو کردم توی کوسش چقدر براش رویایی بود سینه هاش داخل دستم فقط فشار میدادم و تلمبه میزدم بهش گفتم آب رو بیارم گفت بیار بیار که دیونه کیرتم چند تایی تلمبه داخل کوسش زدم تا گفت محکمتر منم ترسیدم آبم بیاد کیرم رو باز کردم تو کونش چند تایی تلمبه زدم و با دستم چوچولای کوسش رو بازی بازی کردم که دیگه کیرم طاقت کس و کون آیدا رو نداشت و آبم اومد با چه فشاری منم همه اش رو داخل کونش خالی کردم وای که چه گرمایی داشت آیدا هنوز داشت اون گرمای آبم رو در خودش حس میکرد و میگفت جانم چه حالی داد ولی انگار ارضا نشده بود کیرم رو خالی کردم و برگشتم زیرش از آتوسا دستمال گرفتم و گذاشتم دم کون آیدا و تا میتونستم کوسش رو خوردم تا آبش اومد و با صدای ناله گفت دیگه مردم و افتاد رو تخت ولی هنوز دلم میخواست ولی توان نداشتم آتوسا اومد بغلم و گفت مسعود منم کیر میخوام گفتم چشم بریم یک قهوه بزنیم رفت ساک بزنه گفتم کثیفه نخور تو کون آیدا بود صبر الان میسازمت رفتم یکم شربت درست کردم وحالم که جا اومد خودم رو تمیز کردم اومدم رو تخت دیدم آیدا تخت خوابیده‍ فداش شم ولی آتوسا داشت با خودش ور میرفت گفتم بیا تو پذیرایی آیدا خوابیده بگذار راحت بخوابه آتوسا از خدا خواسته اومد داخل پذیرایی لخت راه رفتنش کیرم رو تحریک میکرد نشستم رو کاناپه و اونم اومد روبروم رو پام نشست و کیرم رو گرفت و باهاش بازی میکرد تا راستش کنه ازش پرسیدم هنوز سیر نشدی نه؟ گفت وقتی کیر باشه چه لزومی داره ازش استفاده منم داشتم با سینه هاش ور میرفتم بعد بهم گفت تو میدونستی ما داخل حمام چکار میکنیم؟خنده ای کردم بهش گفتم اون صدای ناله ای که شما میکردید کم مونده بود همسایه ها متوجه بشن ولی خودمونیم هیچی به کیر واقعی نمیرسه پس هر وقت هوست کرد فقط بهم زنگ بزن خودم و خودت و آیدا گفت باشه فعلا الان کیرت رو بده بخورم اومد پایین و پام رو باز کردم و شروع کرد به ساک زدن و کیرم داشت هوشیار میشد بخصوص که آتوسا با اون چهره دخترانه اش وای وای وای کیرم که سیخ شد اومد بالام و کوسش رو گذاشت رو کیرمو کیرم لیز خورد رفت داخل کوسش منم چون میدونستم تایم کیرم زیاد زیاد تو کس آتوسا سه چهار دقیقه بیشتر تحمل نمیکنه پس باید کارش رو میساختم روی کیرم نشسته بود و منم. تلمبه میزدم کپلاش رو با دستم وا میکردم و سینه های نازش رو میخوردم خوابوندمش رو کاناپه و صدای لچ لچ کوسش در اومد کیرم به حد آخرش رسیده بود و وحشتناک تلمبه میزدم این دختر چقدر مست کیربود فقط میگفت بکن تا تهش جان منم عجب کیری همش مال خودمه برش گردوندم و بحالت سگی که کونش رو گاییدم گذاشتم تو کوسش هنوزم تنگی کوسش حس میشدبه لاله گوشش و زیر گردنش خیلی حساس بود و هر وقت روش دراز میکشیدم و زیر گردنش رو زبون میزدم صدای آهش بیشتر میشد دیگه کیرم داشت تحریک میشد و آتوسا هم کم کم داشت ارضا میشد و میگفت فشار بده آب میخوام فشار بده و دیگه ارضا شد و خودش رو تخلیه کرد و آب من هم داشت میومد از کوسش درآوردم و گذاشتم جلو صورتش و ریختم رو سینه اش ازش لب گرفتم تا کاملا تخلیه شدیم و دیگه باید میرفتیم حمام ، اون شب برا من رویایی بود و بعد حمام یک چرتی زدیم و….بقیه در قسمت دومنوشته مسعود

Date: October 28, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *