از فداکاری تا سکس

0 views
0%

با سلام خدمت شما سایت داستان سکسی های عزیز امیدوارم هر جا که هستید اوضاع و احوالتون کوک باشه.من رضا هستم از کرمانشاه الان 20 سالمه این داستان مربوط میشه به دو سال پیش که 18 سالم بود .قبل از شروع داستان باید چند تا چیز بگم من عاشق دختری بودم بهد اسم مینا البته الان هم عاشقشم هستم .من سه تا دایی دارم که یکی ازشون ناتنی هستش که مینا دختره همونه .مینا هم سن منه . خیلی هیکل خوب و بی نقصی داره .سرتونو درد نیارم تابستون همون سال بود که ما با اون داییم رفتیم بند انزلی .رفیتم لب دریا که یکم شنا کنیم البته قبلش بگم که من شنام خیلی عالیه چند تا مقام کشوری هم دارم .رفتیم تو آب بعد از چند ساعت دیدم مادر مینا داد زد که مینا تو آب نیست من که تو آب بودمدیدم ش با پایان قدرت دست و پا میزدم که کمرشو گرفتم آوردم لب ساحل تنفس دهان به دهان بهش دادم و چند تا شوک زدم دیدم سرفه زد سریع بردیمش بیمارستان بستری شد .تو بیمارستان پدر مامانش خیلی ازم تشکر کردند.رفتم برم مینا رو ببینم رسیدم به در اتاق که دیدم عشم روی تخت خوابیده و از پشت شیشه که نگاش کردم اشکام بی اختیار سرازیر شد و پرستارها نذاشتن برم تو .این داستان گذشت .ما برگشتیم کرمانشاه مینا خوب شده بود و خیلی از قبل رابطه مون خوب شده بود . حرفای سکسی میزدیم و پیام رومانتیک می دادیم .دیگه کاملا با هم راحت شده بودیم .تا یک روز زنگ زد گفت بیا پیشم تنهام منم با کمال میل رفتم وقتی درو برام باز کرد وااااای چی می دیدم یه تاب و شلوارک تنگ .خیلی جذاب شده بود با هم دوست دادیم رفتم تو نشستم روی مبل برام شربت درست کرد .شربتو که خوردم اومد کنارم گفت خواهرم بهم گفته تو نجاتم دادی گفتم آره .ساکت شده بود تا یه لب ازم گرفت دستا مو در کمرش حلقه زدم کمی که لباشو خوردم تاب و سوتینشو درآورد چه سینه هایی داشت خوابیدم روش و شروع کردم به خوردندیدم بدنش شل شده خواستم کسشو بخورم شورت و شلوارکشو آوردم پایین شروع کردم به خوردن دیدم داره ارضا میشه .وقتی آبش اومد همشو خوردم .هیچوقت نمیتونستم بکنمش چون میدونستم درد داره و نمی خواستم اشکاشو ببینم .اون خیلی گفت بزار ارضات کنم ولی قبول نکردم برگشتم رفتم حموم رو مینا جلق زدم .ببخشید نوشتنم افتضاح بودنوشته رضا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *