اوج لذت در 15 سالگی با همکلاسی

0 views
0%

سلام… خاطره ای که میخوام براتون بنویسم کاملا واقعی فقط اسمامون تغییر دادم . من پدر مادرم هر دوتاشون دکترن و محل کارشون پیش همدیگس حدود 40 کیلو متر با خونمون فاصله داره من الان 18 سالمه … 3 سال پیش که سوم راهنمایی بودم اوج بلوغ بود منم تشنه ی ارضا شدن… هر روز که پدر مادرم 7 صبح از خونه میزدن بیرون میپریدم پای ماهواره از این شبکه ها که زنا خودشونو میمالن میدیدمو جلق میزدم …اونموقع اینترنت نداشتم که فیلم سوپر دانلود کنم و …. من خیلی ادم خجالتی هستم الان قدم 185 وزنم 90 اونموقه 78 کیلو بودم ولی قدم بلند بود و کمی جوش داشتم اما خوش قیافم….خلاصه من تو مدرسه یه همکلاسی داشتم به اسم ارش …. قدش یه 10 سانتی از من کوتاه تر بود و خیلی تپل …فوقالعاده سفیییید ادم در حالت عادی میدیدش شق میکرد… خلاصه اگه الان اونو با صد تا دختر بزارن جلو دستم اونو انتخاب میکنم خداییش فقط یه کس کم داشت…….من تو مدرسه مبسر بودم فوش زیاد میدادم .یه بار ارش داشت شلوغ میکرد باش گفتم ساکت میشی یا کیرمو بزارم تو دهنت تا خفه شی؟ گفت بزار عزیزم… شکه شدم تا الان ندیده بودم اینجوری حرف بزنه …خیلی سوسول بود… عصری تو یکی از اموزشگاه های شهرمون کلاس ریاضی داشتیم برای تیزهوشان …. کلاس تموم شد .میخواستم ازش معذرت خواهی کنم اما من خیلی مغرور بودم…. بش گفتم بیا بریم ساندویچی مهمون من اونم درجا قبول کرد از بس شکمو بود…رفتیم سفارش دادیم … بش گفتم بابت امروز صبح شرمنده از دهنم پرید گفت بیخیال پدر تو بهترین دوستمی و از این حرفا… هات داگارو اووردن داشتیم میخوردیم یهو گفت چقد شبیه کیر… بدجوری شکه شدم و کیرم سیخ شد اخه خیلی بچه مودبی بود باورم نمیشد از این حرفا بزنه… بش گفتم خوب بخورش حال کن … خندید …جلسه ی بعدی کلاس ریاضیمون امتحان داشتیم گفت پایه ای تساشو با هم حل کنیم گفتم اره …گفتم بریم کتابخونه یا خونه یکی از ما…. گفت خونه ما شلوغه نمیشه گفتم خونه ما از صبح ساعت 7 خالی تا ظهر ساعت 3 …. گفت فردا میام …..راستی ارش یه پسر تپل تپل سفید خیلی سفید خوشگل …. حتی وقتی حرف میزد حرکت لباش کیر ادم سیخ میکرد همه مدرسه تو کفش بودن زنگ ورش وقتی گرمکن میپوشید کونش قلمبه میزد بیرون ادمو دیوونه میکرد…….. خلاصه من رفتم خونه و مادرم راضی کردم که گیر نده .. برامونم غذا درس کرد که فردا ناهار بخوریم…. شب بش اس دادم فردا ساعت 9 اینجا باش… بعد خوابیدم … صبح ساعت 7 بیدارم کردن رفتم حموم کیرمو صفا دادم همه بدنمو تمیز کردم اومدم بیرون یه شلوارک پوشیدم با یه تیشرت چسب… ماهواره رو انداختم رو ی یه شبکه سوپر خاموشش کردم که وقتی اون اومد اگه روشنش کرد تحریک بشه و حالی به حولی بشیمو ….ساعت 9 شد و چند دقیقه زود تر ا ومد .. باش روبوسی کردم عجب پوست صافی داشت سفید کیرم داشت منفجر میشد قلبم تند میزد و دهنم خشک شده بود رفتم 2 لیوان اب میوه اوردم خور یم و گفت شروع کنیم ؟ گفتم چیو ….. گفت نافلا منظورت چیه …. گفتم اها درسو میگی ؟ گفت خودتو نزن به اون راه اومد نشست کنارم من رو یه مبل سه نفره نشسته بودم گفت اره؟ گفتم چی اره یعنی چی؟ گفت نمیخوای حال کنیم ؟ بم گفت که خیلی دوسم داره میخواد تا اخر عمر مال هم باشیم و از این حرفا من قلبم خیلی تند میزد انگار یکی داشت فشارش میداد و ولش میک د … یهو دستشو کشید روی رونم وای نمیدونید انگار ارضا شدم اصلا یه لذت عجیبی داشت این پسر دستاش اینقد نرم و سفید تپل بود کیرم داشت منفجر میشد اونموقع کیرم 14 سانت بود الان 17 سانته …. دستشو زد به کیرم گفت اوههههه چقد سفته منم که دیگه روم باز شد دستمو زدم به رونش وایییییی داشتگ دیوونه میشدم گگفتم زود لباسای همدیگرو در بیاریم … لباسامونو در اوردیم امدیگرو بزور کامل لخت کردیم اخه من روم نمیشد شرتمو در بیارم ولی اون میگفت باید تو اول در بیاری خلاصه من ینقد با دیدن بدن سفید و ناز و تپلش حشری شده بودم زود بردمص تو اتاق خودم انداختمش رو فرش اتاقم خیلی نرم بود لبا ی همدیگرو میخوردیمو کیر همدیگرو میمالیدیم من سینه هاشو خوردم اونم گردنمو لیس میزد… سینه هاش اندازه ی سینه های یه دختر میشد سفید بود و تک تیز خیلی مزه میداد خلاصه داشتیم لب میگرفتیم که دیدم داره دس میکنه تو کونم … گفتم من تو رو میکنم فقط چون من بچه کونی نیستم … گفت باباشه ولی باید اینقد کیرمو بخوری تا ابم بیاد گفتم رو چشم کیه که این کیرو نخوره … حالت 69 اینقد کیر همدیگرو خوردیم نزدیک بود ابم بیاد گفتم بسه دیگه شروع کنیم … پشت کرد به من یکم انگشتای پاشو لیس زدم با ساقش و کنار کیرش البته انگشتای پاشو زیاد خوردم چون دوس دارم پای خوشگلو چاق و سفید لیس بزنم بعد خایشو خوردم و بعد حالت سگی نشوندمش و سوراخ کونشو اینقد لیس زدم که اب دهنم سرازیر شده بود بعد با انگشتام چند دقیقه بازشون کردم بعد کیرمو قشنگ تف مالی کردم بعد مالوندمش به سوراخش بش گفتم اماده ای ارش گفت اره عشقم حال کردم با این حرفش حشرم زد بالا اروم کردم تو اه و اوه زیاد میکرد گفتم هر وقت در داشتی بگو گفت تحمل میکنم به خاطر تو …. کل کیرمو کردم تو کون گنده و قلمبش. خیلی داغ بود زیاد تنگ نبود ولی خیلی حال داشت … بعد خودم انداختم روش کیرشو میمالیدمو ازش لب میگرفتم تا کیرم تو کونش جا باز کنه بعد بلند شدم اروم تلمبه میزدم خیلی حال داشت میگفت بکن عشقم تند بکن … منم شروع کردم به طرز وحشیانه ای میگاییدمش وای الانم که دارم مینویسم کیرم بدجوری سیخ کرده عجب چیزی بود هی تلمبه میزدمو سینه هاشو با دستم میمالوندم گهگداهیم ازش لب میگرفتم بعد چند دقیقه دیدم نزدیک ابم بیاد گفتم اگه اومد چیکارش کنم گفت بریز ت ش عشقم … ابم اومد و ریختم توش همون جوری خودم انداختم روش تا کیرم خودش کوچیک شد ….. بعد خودشو به زور از زقر من در اورد و ر اومد بالا سرم کیرشو میمالید به لبام منم با اینکه حال نداشتم ولی دلم نمیومد از کیر خوشمزش بگذرم .. کیرشو کرد تو دهنم و تلمبا میزد بعد اون دراز کشید و من براش ساک میزدم بعد ابش خواست بیاد گفت بریزم گجا گفتم بریز رو شکم من …… یکم جلق زد و ریختش رو شکمم … بلدش با دسمال خودمونو تمیز کردیم و رو تخت من تو بغل هم خوابیدیم و هی از هم لب میگرفتیم … ساعت شد 11 هر دومون بد جوری مرسنمون بود رفتیم ناهار و گرم کردیم و خوردیم و ساعت 12 تا 1 دوباره سکس کردیم منتها مثل بار اول مزه نداد … ارش ساعت 2 رفت و مادر پدرم ساعت 3 اومدن … پدرم ماهواره روشن کرد همه بدنم شد خیس عرق گفتم وای الانه که ……. شانس اوردم ماهواره اون شبکه رو نشون نمیداد شطرنجی بود اخه نمیدونم چرا ساعت 12 به بعد شبکه سوپرا شطرنجی میشدن … شانس اوردم نفهمید و انداختش شبکه 3 … از اون روز به بعد من و ارش تو مدرسه همیشه با هم بودیم و تو کلاس کنار هم مینشستیم و هر زنگ کیرمو از رو شلوار میمالید و مداد خودشو مینداخت زمین و به بهانه ی اون از کیرم گاز میگرفت … منم هی مال اونو میمالوندم منتها خیلی کم اخه من خیلی از اون خجالتی تر بودم …. اما دبیرستان از هم جدا شدیم الان 3 سال که ندیدمش … راستی من از گی خیلی بدم میاد ولی با اون پسر سکس کردن اصلا گی نیست بلکه از 2200 تا خانمم بیش تر حال میده اگه کس داشت صد در صد میرفتم خواستگاریش …. باور کنید عین واقعیت بود … ممنون که خواندید نظر یادتون نره نوشته امید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *