اولین تجربه سکس در ماشینم

0 views
0%

سلام من نیما 20 سالمه دانشجو ترم آخرخاطره ای که میخوام بگم بر میگرده به تابستان 91 که اول رفاقتم با یه دختری بود به اسم لیلا.یک روز یکی بهم زنگ زداما حرف نزد صدامو شنیدو قطع کرد بهش اس دادم شما؟گفت یه آشناگفتم آشنا اسمو رسم داره اگه نمیگی مزاحم نشو بایگفت آقا نیماگفتم بله خودم هستمگفت من لیلام میخوام باهات دوست بشمگفتم شمارمو از کی گرفتیگفت تو مترو خودت عکسو شمارتو بهم فرستادیگفتم کدوم عکسم بودگفت پوشیور سفید پوشیدیمنم از نشونی هاش مطمئن شدم که حرفش راست.آخه تو مترو با بلوتوث شمارمو با عکسمو میفرستادم تا شاید دختری باهام دوست شدمنم چون با کسی رفیق نبودم سعی کردم باهاش بیشتر آشنا بشمیک ماهی گذشت دیدم هر بار میگم که بیا قرار بزاریمو هم دیگرو ببینیم منو میپیچونه میگه نمیتونم بزار هر وقت وقت کردم بهت میگماز اول رفاقتمون دو ماه گذشتبهش باز گفتم بیا قرار بزاریم تا هم دیگرو ببینیم.اصلا شاید از چهره هم خوشمون نیومدگفت من عکستو دیدم خوشم اومده گفتم خوب من که ندیدمگفت یک ماه دیقه قرار میزاریم خوبه؟گفتم باشه قول بده؟گفت قولبعد بیوگرافی چهرشو ازش پرسیدمگفت پوستم سفیده موهام مشگی چشام عسلیمنم که از چشمای رنگی خوشم میومد باعث شد دوستیمون حداقل تا قرار گذاشتنمون پایدار بمونهبعد چند مدت ازش اصلیتشونو پرسیدم گفت پدرم ایرانیه مادرم افغانیخلاصه یک ماه هم گذشت اما خبری از قرار گذاشتن نشد.خواستم بپیچونمش گفتم من دوس دارم با کسی رفیق میشم هر هفته همدیگرو ببینیمگفتنمیتونم درکم کندیدم سمج شده بهونه آوردمگفتم من دانشجوام کلی خرج تحصیلمه نمیتونم هر روز هر روز شارژ بگیرم بعد بهش اس دادم واس همیشه خدانگهدار…منم که تو ماشین بودم از مسافرت بر میگشتم و 31 شهریور ماه بودشبعد چند ساعت دیدم شارژ برام خریده فرستاده رمزشو میگه بزنمنم زدم بعد مجبور شدم بهش اس بدمبعد یه ه چند روز گذشت.اون از اون وقت هر یکی دو روز یه بار برام شارژ میفرستاد تا باهاش اس ام اس بازی کنمبعد دیگه نتونستم بهونه ای بیارمو باهاش موندمحتی باهاش بحث سکس رو هم باز کردمیک شب هم اس سکسی دادیم آّ همو حسابی آوردیم…یه سه ماهی هم همینطوری گذشت وارد زمستان شدیم.چون اون ازم میترسید اولای رفاقتمون واسه همین قرار نمیزاشت باهام بعد این مدت که بهم اعتماد کرده بود قرار شد یه قرار با هم بزاریمیه شب باهم برای فردا قرار گذاشتیم که صبح بره پیش دوستش (هستی) بعدش ساعت 11 بیاد پیش منمنم از ساعت10 رفتم سر قرارو منتظرش شدم تا بیادآخه خیلی کنجکاو به دیدنش بودماس داد نیما هوا بارونیه اگه بارون بیاد من نمیتونم بیامجواب دادم اگه نیای واسه همیشه فراموشم کناونم مجبور شد بیادتا ساعت 11 نشستم تو ماشین هوا سرد بود.بارون شدیدی میومدبلاخره ساعت 11 شد نیومد 20 دقیقه ای گذشت تا لیلا خانوم اومدبوق زدم سوارش کردمو حرکت کردمگفتم معلوم هست کجایی؟گفت دوستم نمیزاشت بیام.به زور اومدمبعد گفت از هستی شنیدم بهش اس میدادیو میخواستی باهاش دوست بشیگفتم آخه قبلنا با تو قهر کرده بودم اون اس داد منم گفتم شما بعدش خواستم باهاش دوست بشمو از تنهایی در بیامگفت عوضی اون نامزد دارهگفتم ببخشید دیگه تکرار نمیشهبعد لحظاتی رسیدیم نزدیک دانشگاهم که خیابونش یه جای خلوتی بود.در دانشگاهو رد کردم بعد ماشینو 30متر جلوتر از در دانشگاه پارک کردم واسه این که حراست نبینه.بعد ماشینو خاموش کردمو گفتمبرم از صندق کادوتو بیارمکادورو دادم دستش بازش کرد (دوتا مرغآبی کنار هم بودن تو آب داخل یک گوی) زیرش یه دکمه داشتکوکش کردم صداش در اومد گفت نیما بخدا حدس زدم گوی برام گرفتی.گفت مرسی خیلی قشنگهبعدش گذاشتم تو جعبه اشگفت نیما چرا اینجا اومدیمگفتم واسه اینکه دانشگاهمو ببینیگفت میترسم حشرت بزنه بالااین حرفو که شنیدم با تعجب باهاش چشم تو چشم شدمیه دفعه باخداگاه لب همو قفل کردیم به همو شروع به خوردن کردیمنفس نفس میزددستمو بردم سمت سینه هاش مالوندم بعد دستمو کردم تو پیرنش تا از زیر سینشو بگیرمتا گرفتم گفت دستات چقدر سردهگفتم بزار رو سینه هات تا گرم بشهبعد چند دقیقه صندلی شاگردو خوابوندم بعد رفتم روشو لب گرفتم دستمم بردم پایین کسشو از رو شلوار مالوندم تا حشرش بزنه بالابعد چند دقیقه جفتمون حسابی حشری شده بودیمکمربندشو خواستم باز کنم دستمو گرفت نزاشتگفت نه نیما بشین برات ساک بزنممنم از خدا خواسته نشستم رو صندلی شلوارمو تا نیمه کشیدم پایین تا کیرمو بخورهتا کیرمو دید گفت اوووه چقد درازهگفتم بخورش دیگهگفت با اینکه دوست نداشت اما یکی دو بار پایین بالا کرد تو دهنش بعد گفت بسته نیما گفتم حشرم زده بالا بخور تا آبش بیادگفتحالم بهم میخوره.دیگه نمیتونمگفتم پس شلوارتو در بیار از کون بکنمت گفت نه میخورملیلا دو دله بود بخوره یا نهگفتم اصلا نمیخواد بخوری شلوارتو در بیار گفت نه نیمابعد من کاندم در آوردم میخواستم بزارم رو کیرم گفت نزار میخورمش.اما دیگه دیر شده بود کندمو گذاشته بودم رو کلاهک کیرمبرداشتم تا بخوره اما مواد تاخیریش رو کیرم بود دیگه نشدش بخورهخلاصه کاندومو پشوندم به کیرمبعد گفتم اگه برگردی زود میکنم آبم میادو تموم میشه میریم اگه نزاری شده تا شب همینجا نگه میدارمتبعد با گمی اسرار بلاخره راضی شدو شلوارشو در آوردو برگشتمنم خوابیدم روشتا این لحظه شیشه های ماشینو بخار گرفته بودو داخل ماشین مشخص نبودکیرمو گذاشتم رو کونش گفت تا ته نکنیا دردم میادگفتم چشمبعدش شروع کردم بکنم تا یه کم فرو کردم گفت آی نیمااااااااگغتم جوووووووووونگفت درد داره زیاد تو کونم نکنبعد یه چند بار عقب جلو کردنو آه و ناله نازی دستمو به زور گزاشتم رو کسش.نمیزاشت اما به سختی دستمو رو کس سفیدش تسلط کردموای چه کسی داشت حیف که پرده داشتمنم هم کسشو میمالوندم هم کیرمو فرم میکردم تو کونشیه دفعه کیرمو تا ته کردم تو کونش داد زد آآآآآآآآی ی یگفتم جووونم؟گفت داره میسوزهبعد نیم ساعت کردن حسابی کاندم تاخیری کار خودشو کرده بود تا حدی که دم به دقیقه نازی میگفت آبت نمیاد؟ پس کی میاد؟گفتم کاندم تاخیری بود دیر میادگفت کاندمو در بیار گفنم آبمو بریزم تو کونت؟ گفت آره بریزبعد درش آوردم بعد کسشو با دستم میمالوندمو کیرمم بدون کاندم کردم تو کونشحسابی آه و ناله میکرد هم از درد هم از اینکه کسشو داشتم با دست میمالوندم حشری شده بودناگهان آبش اومد بعدش هون لحظه منم حشری کردو آب منم بعدش اومددستمو که از ریر کسش در آوردم خیس خالی بودهم آب کس ریخته بود رو دستم هم آب کیرمبعد با دستمال کاغذی پاکش کردمو کونشم پاک کردمو آماده رفتن شدیماین اولین سکسی بود که با دختر داشتمبعد از این دو بار هم با لیلا سکس کردم حالا منتظر قرار بعدی و چهارمین سکس باهاش هستمدرسته که یه رگش افغانیه اما سفیدو تنگهخیلی حال میده بهم. چهره اش بیشتر به ایرانیا میخوره با اون چشمای عسلی خوشگلشنوشته نیما

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *