برده ی المیرا شدم

0 views
0%

سلاماسم من رعناست18 سالمه و تهران زندگی میکنمخونمون تو صادقیه استاین داستان واقعی منه که یه ماه پیش اتفاق افتادهخونمون 2 طبقست که یکیشو اجاره میدیم به دانشجوهای دخترالآن 2 ساله که که المیرا مستاجر ماسترادیولوژی غیر انتفاعی میخونهمن زیاد پیشش میرفتم دوسا پسرش زیاد میومد پیشش همیشه هم من کمک میکردم خانوادم نبینهیواش یواش منو کشوند طرف از و من خوشم اومدهفته ای 3 4 بار میرفتم تا حال کنیمبا دستگاه ویبره و برق ضعیف سیم تلفن به هم حال میدادیم تا ارضا شیماون هیچ محدودیتی نداشت چون پرده نداشت با دست و پا کسشو حال میآوردماما من پرده داشتمو زیاد آزاد نبودمهمیشه دوست پسرش میگفت شماها خیلی با هم سکسی هستین یه دوستم داشت که خیلی دوست داشت با من سکس داشته باشهولی من قبول نمیکردمبریم سر اصل مطلبیه ماه پیش بود که المیرا بهم زنگ زد گفت رعنا من خیلی حشریم مادر باباتم که امشب نمیانبیام بالامنم که دلم میخواست گفتم بیانشسته بودم رو پاش لب میگرفتیم که برگشا گفت میخوام امشب تا صبح باهات باشممیخوام بردم شی به ارگاسم برسونمتمنم دیدم بد نمیشهرفتم از تو انبار طناب و چسب آوردمبعد بهم گفت لباستم تاپ و دامن باشه با جورابه شیشه ای رنگ پا ساق کوتاهو اون سوتین سفیدتو با تاپ سفسدو دامن قرمزتو بپوششرتتم فقط سفید باشهمنم لباسامو پوشیدمو اومدم تو پذیرایی دراز کشیدم دستمو از پشت بست و پاهامم بست به هم دهنمم چسب زدبعد گفت برم ویبراتور بیارمرفت و وقتی برگشت دوست پسرشو دوستش باهاش بودناونموقع فهمیدم که جریان چیهشروع کردم به سروصدا کردن ولی دهنم بسته بودخیلی ترسیده بودمالمیرا اومد کنارم نشست دست تو موهام کشید گفت نترس رعنا جونقرار نیست پردتو بزنه قراره چهارتلیی حال کنیمبا تو عم فقط از پشت کار دارنبغض کرده بودم وحشت برم داشتهسیروس(دوست پسر المیرا) اومد بلندش کرد بردش رو کاناپه و دستآشو بست به پاهاش سارع یع نگاه به من کرد و با لبخند یه چشمک زدبعد داوود اومد سراغ من تاپمو زد بالا بین سینه هامو لیسید. اومد زیر گردنمم لیسیدبرگردوندم رو شکمو دامنمو زد بالاشرتمو زد کنار یه تف انداخت رو سوراخ کونم و بادست مالید و انگشت کرد یه انگشتشو کرد تو کونم یکم درد داشتبعد دو تا و بعد سه تا که صدام در اومد محکم زد رو کونمدوباره برگردوندم رو پشت و اومد رو شکمم نشستسوتینمو باز کردزیپشو کشید پایین و دکمشو باز کرد شلوار و شرتشو در آورد با دیدن کیرش تمتم تنم لرزید خیلی بزرگ بوداونورم صدای المیرا مدام میومد که یهو بالا گرفت نگاه کردم دیدم دستگاه ویبره رو کرده تو کسشداوود اومد نشست رو شکممو تف زد بین سینه هام و کیرشو گذاشت بینشون و مالوندخیلی حشری شده بودم کسم خیس شده بودبهم گفت میخوام دهنتو باز کنم داد نزن دیگهمنم به نشونه تایید سرمو تکون دادمهمین لحظه بود که المیرا جیغ زد و دیدم ارگاسم شده و آبش پاشیدپ سیروس دوباره دستگاهو گذاشت رو کسشدهنمو باز کرد و لب گرفت بعد کیرشو کرد تو دهنم و سرمو گرفت و عقب جلو کرد دو سه بارم اوق زدم بعد گفت رعنا قیچی کجاستگفتم بهشو رفت آورد شرتمو باهاش بریدبرگردوند منو رو شکم و کمرمو آورد بالا(سگی)بعد کیرشو دم در کونم مالید و انگشت کرد و کرد توش درد وحشتناکی بود جیغ کشید و گفتم نه نه نهآنقدر درد داشت که افتادم رو شکمم و اون تلمبه میزد و من جیغ میزدم که دهنمو چسب زد و گفت خیلی صدا میدیو ادامه دادبعد دامنمو در آورد و بلندم کرد برد تو اتاق تو این مدتم المیرا مدام صدا میداد دو سه بارم ارضا شده بودپاهامو باز کرد بست به میله تخت بالا سرم. بعد جای گیر لباس پرسید و رفت گیره و با دستگاه ویبره آوردسیروسم المیرا رو آورد تو اتاق المیرا دیگه جون نداشت چشاش خسته خسته بود و منو نگاه میکرد سعی کردم نشون ندم که درد دارمداوود گیره هارو زد به کسمو سر سینه هام و یدونه هم به زبونمدستگاه ویبررو روشن کرد از سینه هام شروع کرد و رفت پایین دستگاه گذاش رو کسمحس تمتم بدنمو گرفته بود فقط و فقط حس ارضا بهم دست میداد تا اینکه حس کردم دیگه نمیتونم نگه دارم و همون لحظه یه ضربه به سینم زد مثل این بود که بمب منفجر بشه جیغ زدمو آبم پاشی تمتم بدنم میلرزیدگیره هارو باز کرد و گفت چه کسی اوومممممکیرشو مالید و انگشت کرد روشو یواش یواش کرد توشجیغ زدم نه درد داره قرار بود به پردم دست نزنی که دهنمو دوباره چسب زد و فهمیدم که تمومه المیرا نگاه میکردو داد میزد اما نمیتونست کاری کنهداوود کار خودشو کرد و یهو کرد تو کسم درد وحشتناکی داشت با خودم فکر کردم الآنه که بمیرم داد زدم بغضم ترکیدو اشکام در اومد آمد داوودم مدام میکرد و من درد میکشیدمسیروس المیرارو باز کرد و دستآشو از پشت بست آوردش طرف منداوود کیرشو کشید بیرونو من خونو. دهن المیرا باز کردن و گذاشتن رو کسم تا بلیسه هم درد داشتم هم لذتبعد داوود دهنمو باز کرد و اشکامو پاک کرد و گفت تموم شد دیگه حال میکنیکیرشو کرد تو دهنم تا ساک بزنماز لسی زدن المیرا میغهمیدم جون ندارههمون لحظه سیروس کیرشو کرد تو کس المیرا و شروع کرد کردن المیرا دیگه نمیتونست هیچکار کنه که سیروس بردش رو زمینو پاشو داد بالا کردش خیلی بد میکردش المیرا هم فقط آه آرومو بدون انرژی میکرد داوود دسگاه ویبره و برداشت و افتاد به جون کسم هی میزد و دستگاهو میکرد توش پایان بدنمو قرمز کرد و منم فقط آه میکشیدم چند بار که ارضا شدم دیگه جون آه گفتنم نداشتم که پاهامو باز کرد و دراز کشید و منو رو به خودش نشوند رو پاهاشو کیرشو کرد تو کسماندفعه بیشتر حال داد تا اینکه سیروس اومدو کیرشو کرد تو کونم که دیگه دردم زیاد شد و جیغ زدم همون لحظه داوود لب گرفت در حین کردنم دو بار ارضا شدم یه نگاه به المیرا کردمداشت جون میگرفتبعد المیرا رو آوردن با من به صورت 69 گذاشتن رومو سیروس اونو میکرد و من کیرشو ساک میزدم وداوودم منو میکردسیروس آبش اومدو اون تو دهن من ریخت و گفت نگهش داربهدشم داوود ریخت تو دهن المیرابلندمون کردن و رو زانو هامون نشوندن گفتن حالا با هم دیگه لب بگیرینداشتیم لب میگرفتیم سیروس خیلی بد با کسم ور میرفت آب هی میریخت رو بدنمونو ما هم همدیگرو میلیسیدیم بعدش داوود بلندم کرد و گذاشتم رو تخت دستگاه ویبره و گذاشت زیه شککمم طوری که کسمو بلرزونه و اومد رو کمرمو کرد تو کسم و تلمبه زد خیلی حال داد تا اینکه چند بار آبم اومد دیگه جون نداشتم که داوود کرد تو کونم هیچکاریم نمیتونستم بکنمآبشو ریخت تو کونم و دستامو باز کرد و لب گرفت کنارم دراز کشید بغلم کرد المیرا و داوودم اومدن و کنار ما دراز کسیدن من المیرارو بغل کردم و لب گرفتیم و سینه به سینه المیرا و کیر داوود رو کونم خوابیدیمالآنم با داوود دوستم و هفته یکی دو بار با هم حال میکنیمتو سکس خیلی خوبهامیدوارم خوشتون اومده باشهنوشته رعنا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *