بی اف تصادفی

0 views
0%

سلام.من یه دختر 20 ساله ی دانشجوام..قد و هیکلم سکسیه..و یه جورای همه ی بچه های دانشگامون دنبالم بودن…اسم بی افم مازیاره..که الان دوستای خوبی با هم هستیم…اما آشنایی و صمیمیتمون از اونجایی شروع شد که…یه روز صب که می7واستم برم دانشگاه دیر از خواب پاشدم و سرویسمم رفته بود..تند تند آماده شدم و سریع خودمو رسوندم ب6 دانشگاه..داشتم میدوییدم که برم تو که یهو محکم خوردم به یه مرده و پایان کتابام از دستم افتاد..اونم کلی عذر خواهی کرد و کمکم کرد کتابامو جمع کنم..بعد گفتمازیارم..میشه اسمتونو بپرسم؟منم اروم گفتم نفس…گفت از آشناییتون خوشبختم.._همچنین.._ساعت چند کلاساتون تمومه؟_یازده..چطور؟_میشه با هم بریم کافه نیلوفر؟واسه چند ثانیه سکوت کردم..اومد نزدک و بازوامو گرفتگفت اااااا الان یکی میبینهگفت هییییس ..ساعت یازده زیر درخت نارنج روبروی دانشگاه..و رفت..رفتم سر کلاس..تمام مدت همش فکرم پیش اون بود..چه بازوای خوش فرمی داشت…قد..هیکل..همچی بیست..خلاصه ساعت یازده شد و باهم رفتیم کافی شاپ..کم کم سر بحث باز شد..گفتمیدونی که پشت سرت تو دانشگاه چیا میگن؟_نهچی میگن؟؟؟_بس کنخودتم میدونی پسرا که به هیکلت نگا میکنن دهنشون آب میوفته.._ممم….توام هیکل جذابی داری.._چی رو تو هیکلم دوس داری؟اینو که گفت یکم جا خوردم..تنم داغ شده بود..یکم زیادی تند رفت…فهمید هول کردم..دستمو گرفت گفتآروم باش عروسک…این شماره ی منه..اگه دوس داشتی…و یه کاغذو تو دستم گذاشت…گونمو سریع بوسید و یه چشمک بهم زد و رفت…اونشب تو خوابگاه تموم فکر و ذکرم پیشش بود…اوووف داشتم هیکل لختشو تصور میکردم و دیوووونه میشدم…بهش اس دادمسلام…نفسم.._سلام جیگرمخوبی؟؟_مرسی..تو چی؟داری چیکار میکنی؟_منم خوووبتازه از حموم اومدم..خودمو خشک میکنم..اینو که گفت دیگه قاطی کرده بودم..وای..بدن خیسش..لخت لخت..زیر دوش حموم..اوف…بی اختیار بهش اس دادم لبامو ببوس…گفت ا؟پس توام تله سکس؟گفتم اذیتم نکن..سکس میخوام…گفت بیا پیشم..تنهام..گفتم خوابگا رو چیکار کنم؟گفت با من.یه ساعت دیگه میام دنبالت..منم خوشحالزود رفتم حموم و کل هیکلمو برق انداختم..اومدم و یه آرایش تیره ی سکسی کردم..یه شرت لامبادای قرمز و یه سوتین توری قرمز پوشیدم..موهامو هم اتو کردم…مازیار اومد دم در..سریع مانتو شلوارمو پوشیدم و رفتم…گف به مسیولمون زیر میزی داده..بعد گفتخب جیگرم چی پوشیده واسم؟_نشد دیگهلباسامو درمیاری میبینی…_اووف جون…طاقت ندارم…اون سینه هان دارن جر میدن مانتوتو…اوف…چه تیکه ای هستی…کل مسیرو حرفای سکسی زدیم…رسیدیم خونش..ماشینو پارک کردو منو بغل کرد و برد داخل خونه…گفتبشین رو مبل..میرم میوه بیارم..همین که رفت تو آشپز خونه رفتم و لباسامو دراوردم..الان یه سوتین و شرت تنم بود..رفتم تو آشپز خونه..پشتش به من راه بود و میوه ها رو میچید..دستمو از دوطرف کمرش اوردم و حلقه کردم…خودمو چسبیدم بهش..اروم برگشت..صورتشو بهم نزدیک کرد و لبامو آروم بوسید…زبونشو رو لبام لیز میداد..منم محکم تر خودمو بهش میچسبوندم..حسابی لبامو میمکید..منم زبونشو میخوردم…کم کم حس کردم کیرش داره بلند میشه..وای…داشت میخورد به شیار وسط کسم…خوشم اومده بود…لباشو از لبام جدا کرد..گفت بریم تو اتاق…منو رو تخت خوابوند..لخت شد و اومد رو تخت..فقط شرت پاش بود..کنارم به پهلو خوابید..دستشو گذاشت رو رونم و شرو کرد به لیسیدن گردنم…اوووف..ااخ جوووووونم…چه لذتی داشت..نوک زبونشو رو گردنم لیز میداد..اروم اومد پایین تر..یهو منو چرخون و خودش روم نشست..سرشو اورد سمت سینه هام…توک سینمو گاز میگرفت…ممم…جووونم..اروم اروم مک میزد و میخوردش…من تو آسمونا بودم…وای چه لذتی داشت..تند تند مک میزد و گاز میگرت..سینه هام قرمز شد..یهو گفت پاهات باز کن..رفت لای پاهام..شرتمو زد کنار و گفت جووووووووووووووون..چه خیییسه..و دهنشو گذاشت رو کسم…کسمو میمکید و آبشو میخورد..هی با چوچولم باز میکرد…زبونشو کرد تو سوراخ کسم و حسابی میچرخوند..وای وای وای…اوووف جووووون.. داشتم میردم..سرشو تو کسم فشار میدادم…گف ااخ…اخ..ااییی..من کیر میخوام…ااااه…سریع بلند شد وایساد.منم لب تخت نشستم..کیرش شق شده بود…حسابی تفیش کردم..بردمش تو دهنم و نوکشو حسابی مکیدم.مممم.ممم…با خایش بازی میکردم و سرمو رو کیرش بالا پایین میکردم …محکم ساک میزدم و کیرشو میخوردم..یهو سرمو بلند کرد و منو به شکم انداخت رو تخت..گفت میخوام کس خیس و خشکلتو جر بدم عسسسل…گفتم جووون..کسم مال تو…کیرت مال کسمه…کسم داره واسه کیرت له له میزنه..اوووف…اایی. کیر میخوام..انگشتشو کرد تو کسم..وای وای.اوووف..چه داغ و تنگه…انگشتشو تو کسم بالا پایین میکردم…منم اه و اوهم در اومده بود..کیرشو مالید و انگشت کرد دور کسم و سرشو حسابی خیس کرد..گذاشتش در کسم و ارووم کردش تو..وای..جووون چه کیییییری بود…کیرشو تا دسته کرد تو کسم…از لذت داشتم میمردم…خوابید روم و شروع کرد تلمبه ز ن…کیرشو میکرد تو کسمو در میاورد…تند تند عقب جلوش میکرد…کونم تند تند به رونش میخورم و صدا میداد..دوتامون داشتیم دیوونه میشدیم و اه و اوه میکردمیم…یهو سرعتشو خیلی زیاد کرد…کسم داشت جر میخورد…منم داشتم ارضا میشدم..کیرش به ته کسم میخورد…جووون…یهو دوتامون اروم و ری جون شدیم …ازم یه لب گرفت…سینه هامو لیسید و کسمو ناز کرد…بعد هم آروم پیش هم تو بغل هم خوابیدیم…این بود لذت بخش ترین سکس عمر من…نوشته‌ نفس

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *