جنده لاشی اینترنتی

0 views
0%

سلام دوستانداستانی که میخوام براتون تعریف کنم داستان اولین سکس منه که امیدوارم نصیب هتمون بشهخب اول از خودم براتون بگم اسم من شایانه که پسری نسبتآ از لحاظ بدنی خوش فرم و از لحاظ چهره هم بدک نبودم من اهل یکی از شهرستانهای استان فارس هستم که نسبتآ شهر کوچیکیه. من از وقتی که اول راهنمایی بودم خیلی شهوتی بودم تا اونجایی که از بس که جلق زده بودم از قیافه خودم بدم میومد.راستی اینو بهتون بگم که من تا سن ۱۳ سالگی توی روستا زندگی میکردم وبعد از اون به شهرستان نقل مکان کردیم و تا الآن هم که ۱۷ سالمه اینجا زندگی میکنیم. خب از اصل مطلب دور نشیم.همونطور که بهتون گفتم من آدم خیلی شهوتی هستم و چون به نظر خودم قیافه ام خوب نبود (البته بقیه اینو تایید نمیکنند) هیچ دختری بهم پا نمیداد. تا یه کیس خوب میخورد تو پستم یا حوصله اش رو نداشتم یا میترسیدم و وقتی موقعیت از بین میرفت میرفتم خونه و جلق میزدم. خلاصه حسابی خودم رو با جلق نابود کرده بودم تا اینکه یه روز که تازه بود که با اینترنت آشنا شده بودم با کمک یکی از دوستام توی فیس بوک یه پروفایل درست کردم و بعد از چند روز که بیشتر با سایت سکسی آویزون آشنا شدم و داشتم گشت میزدم دیدم که نوشته جنده لاشی شیرازی .منو بگو . سرییع روش کلیک کردم و دیدم نوشته که اگه جنده لاشی بخواین یه کارت شارژ هزاری برام بفرستین و بعد با ۳۰ هزار تومان پول که وقتی همدیگرو دیدیم دریافت میکنه هر جا که بخواین میام.من هم که از خدا خواسته سریع کارت شارژ و شماره ام رو فرستادم براش یا اینکه ته دلم این بود که طرف سرکاریه براش فرستادم .شب همون روز دیدم یه شماره ی ناشناس داره بهم زنگ میزنه گوشیمو جواب دادم دیدم که یه صدایی که داشت هوش از سرم میبرد بهم سلام کرد و گفت که همون زنه هست ازم جایی که میخواستیم سکس کنیم رو پرسید و من هم همه چیزو بهش گفتم قرارمون این شد که فردا ی همون روز شیراز منتظرش باشم تا بیارمش شهرستانروز قرار فرارسید و من هم ماشین یکی از دوستام رو قرض گرفتم رفتم سر قرار یه ربع وایسادم دیدم خبری نیست وبا خودم گفتم تف به این شانس و فکر کردم سر کاریه که دیدم یکی درب رو باز کرد اومد داخل وای خدا واقعا خودش بود؟یه خانم نسبتآ اندامی که سینه های سر تیزش داشت از زیر مانتو اش میزد بیرون .کنارم نشسته بود . خشکم زده بود نمیدونستم چی باید بگم (آخه تازه دوم دبیرستان بودم و نه با دختری دوست بودم و نه تا حالا با کسی سکس داشته بودم) یهو یه خنده ی تحقیر آمیز زد و گفت خب آقا کوچولو کجا بریم؟ منم بدون اینکه چیزی بگم ماشین رو روشن کردم و به سمت شهرستانمون حرکت کردم. بین راه همه اش به من زیر چشمی نگاه میکرد و میخندید دیگه داشت طاقتم تموم میشد. هم از طرفی میترسیدم که با یه کس به این خوشگلی من رو کسی ببینه. هم از طرفی عصبانی شده بودم که یه خانم جنده لاشی همه اش داشت بهم میخندید .که یهو روم روکردم بهش و گفتم چیه؟ از این که میخوام کیرمو تا خایه هام بکنم تو کست داری میخندی؟ که با یه نگاه شهوتی بهم گفت وای یعنی میتونی؟ گفتم آره حالا ببین و تماشا کن از اون لحظه تا خونه همه اش داشت بهم میخندید و من هم با خودم گفتم ولش کن بذار بخنده تا بمیره. وقتی رسیدیم خونه .از شانس من محلمون اونروز هیشکی نبود و خونمون هم خالی بود. سریع پیاده شدیم و رفتیم داخل که من زودتر از اون رفتم تو. که یهو یادم افتاد که نه کاندوم دارم و نه اسپری تاخیری حالم گرفته شد. رفتم طرفش که دیدم از توی کیفش همه چیز در آورد. از کرم سر کننده بگیر تا کاندوم و اسپری تاخیری این صحنه رو که دیدم از پشت چسبیدم بهش دستم رو دور شکمش حلقه کردم. سرم پشت سرش بود که سرش رو آورد عقب وگفت بذار آماده شم بعد. منو بگو آمپر جسبونده بودم. هدایتش کردم داخل اتاقم و گفت برو بیرون تا آماده شم منم بدون هیچ حرفی رفتم بیرون درب رو بستم. صدام زد رفتم داخل…. وای با صحنه ای روبرو بودم که با خودم میگفتم هر لحظه ممکنه ایست قلبی کنم.فکرشو کنید. یه بدن فوق سکسی سفید که لاک قرمز روی ناخن هاش بود وموهای شرابی نسبتآ تیره که با اون پوست سفیدش محشر میشد و شرت و سوتین قرمز ست. من که خشکم زده بود و لال شده بودم همینطور کنار درب وایساده بودم ونگاهش میکردم که خودش بلند شد و دستامو گرفت و آوردم و روی تخت نشوندم. لباسهامو درآورد و وقتی شرتم رو در آورد میخواست همین اول ماجرا برام ساک بزنه که من جلوش رو گرفتم گفتم نه .الان نه. اول باید تو از دستم راضی باشی(آخه هم تو فیلمهای سوپری که دیده بودم زنها و ارضاء میکردند و بعد میکردنشون و هم میدونستم اگه زنی رو که هنوز ارضاء نکردی بکنی خانم بیچاره چه زجری میکشه) یهو با تعجب نگام کرد و این دفعه نگاهش مثل نگاه زنهای جنده لاشی نبود و یه نگاه معصومانه بهم کرد و من بلندش کردم و روی تخت خوابوندمش. بی مقدمه رفتم تو کار لبهاش از یک طرف من با ولع کامل لبهاشو میمکیدم از یک طرف هم اون که حالا دیگه تقریبآ ازم خوشش اومده بود سرم رو گرفته بود و داشت لبهامو از جاش میکند که من هم به خاطر اینکه شهوتی ترش کنم بعضی مواقع لبهامو ازش جدامیکردم و همین که دوباره به سمت لبش میبردم سرمو عقب میکشیدم و اون هم دنبالم میومد خیلی حال میداد بعد از دو سه بار که این کار رو انجام دادم دیگه دیوونه شده بود و سرم رو با دو تا دستش گرفت و لبهام رو میمکید . با هزار بدبختی لبهام رو از لباش کندم و رفتم سمت گردنش که وقتی سرم رو بردم کنار گردنش یه ها کردم توی گردنش که بخاطر اینکه شهوتش زده بود بالا با ناخن دستش که روی کمرم بود رو فرو کرد توی کمرم که یکم دردم اومد برای تلافی گردنش رو گاز میگرفتم اونقدر داشت نفس نفس میزد که دیگه نفسش بالا نمیومد اومدم پایین تر تا به سینه های خوش فرمش رسیدم بر گردوندمش .روی شکم که خوابید از بالای کونش بوسیدم تا به بند سوتینش رسیدم یواش بازشون کردم و درشون آوردم دوباره به حالت قبل خوابوندمش و افتادم روی سینه هاش. نوکشون تیز و سفت بود و تقریبآ صورتی شروع کردم اول به گاز گرفتن بعد مکیدن سینه هاش. خیس خیس شده بودند که دیدم داره روی تشک میکوبه و با اون نفسهای بریده بریده اش میگه ککککسمو بخور زودباش سریع رفتم سراغ شرتش . شرتش رو در آوردم دیدم ووووووووووواااااااااااااااااای همچین کسی رو حتی توی فیلم سوپر هم ندیده بودم.کسش به رنگ صورتی بود و خیس خیس بدون یه تار مو. پریدم رو کسش و میخوردمش(آخه تا اون زمان با کسی سکس نداشتم و میخواستم با این سکس به نوعی خودم رو سیر سیر کنم) به طور نسبتآ ملایم میخوردم که اون هم فقط داشت مینالید و جیغ میزد .یهو پاهاشو دور سرم حلقه کرد و سرم رو روی کسش فشار داد . من هم داشتم تاجک کسش و لایه های اطرافشو میمکیدم که دیدم لرزید من هم که تا اون موقع نمیدونستم حالت ارضاء شدن زنها چطوریه که دیدم یه چیز لزج مانند که فوق العاده داغ بود ریخت رو صورتم که فهمیدم ارضاء شده . دیگه حال نداشت .من هم کل دهنم بی حس شده بود. اومدم بالاتر توی بغلش خوابیدم طوی که سرم روی سینه اش بود و دستم روی روی شکمش. که نیمه بی هوش بود. به نظر خودم تا حالا همچین لذتی نبرده بود. یکم که هم من سرحال اومدم و هم اون. همینکه چشمهاشو باز کرد کنار گوشش گفتم لذت بردی؟ نگام کرد واشک توی چشمهاش جمع شد و منو به خودش فشار داد و بهم گفت که دلیل اینکه همون اول خواسته برام ساک بزنه این بود که فکر میکرده من هم مثل آدمهای دیگه فقط میخوام بکنمش و نمیخوام ارضاءش کنم. که اینجور نبود و اون خوشحال بود که همه اش داشت منو میبوسید و قربون صدقه ام میرفت که یهو یادش اومد که منو هنوز ارضاء نکرده که ازم عذرخواهی کرد و اسپری تاخیری رو که من بلد نبودم چطوری ازش استفاده کنم برام زد و شروع کرد برای کیر نیمه خوابیده من ساک زدن خیلی خوب میخورد. حالا من تو اوج بودم که بعد از ۱۰ دقیقه ساک زدن برام. بهش گفتم بسه و اومد بالا و سوراخ کسش رو با سر کیرم تنظیم کرد و آروم آروم کیرم رفت داخل کسش.وای چه حسی بود . انگار کیرم توی یه ژله ی داغ فرو کرده بودم . روی تخت ولو شده بودم وتوی اوج لذت بودم .وقتی نگاش میکردم. دستهاشو توی موهای شرابیش میکرد و به خاطر شهوت بالاش توی هوا ولشون میکرد و به خودش میپیچید. و وقتی دید من هم خیلی شهوتم رفته بالا همین طور که کیرم تو کسش بود و خودش داشت تلمبه میزد خوابید رو من و بغلم کرد و دره گوشم آه میکشید و میگفت من دیوونتم.از این به بعد فقط به خودت میدم آآآآآآآه. من هم دستهام دور کمرش حلقه کردم و حالا من داشتم براش تلمبه میزدم که سرعتم رو بیشتر کردم و دوباره شروع کرد به جیغ زدن و لرزید.برای بار دوم ارضاء شد.وزنش رو انداخته بود روی من. که من توی این حالت که افتاده بود روم . کیرمو از کسش درآوردم و کردم تو کونش .همین که کیرم رو گذاشتم روی سوراخ کونش . سریع رفت داخل. وقتی که رفت داخل . یکم به حال خودش اومد و کنار گوشش گفتم که میخوام پایان آبمو بخوری .و اونم گفتقبوله. که بعد از چند دقیقه تلمبه زدن کیرمو کشیدم بیرون و کاندوم رو از سرش کشیدم بیرون و گذاشتم تو دهنش که برام ساک زد و آبم اومد و همشو خورد و دوتامون همزمان افتادیم رو تخت.بهش گفتم حالا دیدی کیرمو تا خایه هام کردم تو کست؟ گفت آره . چه جور هم دیدم آقا کوچولوی من. اینو که گفت دوباره ازش لب گرفتم و رفتیم حموم و هم یه بار دیگه کردمش و اومدیم بیرون. آماده شد و من هم پولشو آوردم تا بهش بدمش که وقتی پولو بردم طرفش پولو گرفت و حلم داد کنج دیوار و بهم گفتمن این پولو نمیگیرم . مهمون منی . چون هم کوچیک ترین مشتریم بودی و هم تنها مشتریم بودی که منو کاملآ ارضاء کردی و دوباره شروع کرد لبمو خوردن. ولی وحشیانه. داشت لبم کنده میشد که به عقب هلش دادم و بهش گفتم چته؟ مثل لب ندیده هایی؟ گفت آخه تو هنوز جوونی و لبت مزه اش عالیه . همه ی مشتری هام یا پیر بودند یا آشغال و عوضی که جزء کردن هیچ کاری برای آدم نمیکردند. من هم گفتمپس بیا آرزو به دل از دنیا نری.نیم ساعت ازم لب گرفت اونم چه لبیکه خودش خسته اش شد و گفت بریم. که بردمش سر جایی که سوارش کرده بودم از هم خداحافظی کردیم و رفت. امیدوارم لذت برده باشید راستی . من دنبال جنده لاشی میگردم . اگه کسی سراغ داشت بهم بگه . پول خوبی هم بهش میدم.جدی میگمنوشته علی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *