حسن کچل و داداشش

0 views
0%

((این داستان طنز است))یکی بود یکی نبود.قصه حسن کچلو همتون شنیدید ولی اونکه نشنیدید اینه که حسن هیچوقت تنها نبود حسن و حسام دوتا برادر کچل معروف تو ادبیات داستانی ما هستن،ولی معلوم نیس چرا فقط اسم حسن کچل تو تاریخ موندهاینا مث باباشون کچل و تنبل بودن.مامانشون میاد اینارو ترغیب کنه که از خونه برن بیرون تا بتونه یکم با باباشون کس کلک بازی کنه.در واقع ننه باباهه طبق تاثیر داستانای محارم سایت داستان سکسی میخواستن یه خواهر واسه داداشا بیارن.شاید اونموقع اوضاشون بهتر میشه،دختره موعودو شوهرش میدادن به یه گی تا بتونن اونو بکنن،آخه عقده ی کردن داشتن،نه که همه اونایی که تو بچگی مورد تجاوز قرار گرفتن بعدا گی میشن این بندگان خدا هم همین شکلی بودن،هیشکی به این طایفه محل نمیداد.اوضاع از زمانی بدتر شده بود که ننه حسن سیبارو دونه دونه سر راهشون گذاشته بود و حسن و داداشش دولا شده بودن تا سیبا رو بردارن،آهان راستی این سیبا با اون سیبا فرق داره،این سیبا که من نوشتم یعنی سیستم یکپارچه بدبختی اونا ولی دولا شدن همانا و چنبره زدن لات و لوتای محل رو قمبل داداشا همان.اونام شدن کونی،هرچند که پیغمبر کونیا میگه باس بهشون بگیم گیایشون در یکی از آیات نازل شده اش میفرماید بچه کونی با گی فرق دارهالقصهحسن و داداشش بعد قضیه سیبا هر روز میرفتن بیرون و کون میدادن،واسه هر دور دادن یه سکه میگرفتن،اونا میخواستن پولاشونو جمع کنن تا بتونن لبی تر کنن،دیگه از اتانول خوردن خسته شده بودن،میخواستن یه مشروب خفن استفاده کنن.یه روز از روزا که پولشون زیاد شده بود رفتن سراغ ساقی محل،گفتن عامو ما شیوا میخوایم.ساقی گفتشیوا کیه؟کدوم شیوا رو میگید؟اون که مدافع بشریته یا اون که محافظ حشریته؟شیوا خیلی های لِوِلهداداشا گفتننههههه اون شیوا که زندگی پیچیده داره که نهههمیدونیم دستمون به اون نمیرسه،اون یکی شیوام که خیلی وقته نیس،اون شیوا که میخورنش.از اونا میخوایمساقی تِقی زد پسِ کله کچلشون و گفتعجب اسکل بودم من.شما شیواز میخواید؟ببینم کوناتونو؟چقد پول جمع کرده؟داداش کچلا گفتننهههه ما کونامونو دادیم الان دیگه زرنگ شدیم و برگشتیم وینترفلریمایندر گذاشتیم هروقت کونمون سوخت بریم زیر همین زنه که میگی بشاشه رو کونمون،کلا همه زیر این زنه میرنساقی گفتوات د فاز باباشما دوتا کلا رد دادیدمگه طایفه استارکید که برگشتید وینترفل؟شما خیلی هنر کنید میتونید تو سیرک بندبازی کنید،تازه تو محل چو افتاده که شما کون دادنم بلد نیستینداداشا به هم نگاه کردن و گفتن خودمون میدونیم،مشکل از عن ماست،هرکی میکنه تومون بوی گندش بلند میشه،خب الان چیکار کنیم که خوب کون بدیم و کیر طرف عنی نشه؟پیغمبر ما کونیا فقط از رمانتیک بازی و جام جهانش میگه.تازه بعد اون کلی پیغمبر دروغینم اومده،چی میگن جدیدا بهش؟فیت؟ساقی که میخواست مخدر جدیدشو رو این بدبختا تست کنه بهشون گفت بیاید بجای شیواز از این کدو ها بخورید،فازشم بهتره،به درد کون دادناتونم میخوره،بزنید به کدو همش بگید کدو کدو کله کدو،عنم بیا از کونم بیرون،کدو کدو کله کدو سربازای من،همگی بیرونداداشا مخدر جدیدو زدن و جای ننشون اونا ضایعمان کردن.ضایعمان داداشا شد مبدا هجری شهوانی.بعد از اون مثل تم عاشورا هرچندوقت یه بار یکی از سربازاشون از کونشون میومد بیرون و سعی میکرد یه کار مثبت کنه.ولی مگه از عن چه کاری جز بوی بد برمیاد؟نوشته دیوی جونز

Date: January 15, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *