خونه خالی و دوست دختر ملوس

0 views
0%

از سر کار اومدم خونه خیلی خسته بودم کلا چند روزی بود بی حوصله یودم کارم هم زیاد بود واسه همین دوست دخترام همش مشکل داشتن باهام.واسه همین قاطی کردمو گفتم گور پدر هرجی دختر.داشت خوابم می برد که مادر اومد گفت بیا ناهار تو گرم کردم.حال نداشتم بلند بشم ولی گرسنه بودم.داشتم غذا می خوردم که مادر شروع کرد به حرف زدن.منم اصلا گوش نمیدادم.یعنی حواسم نبود.تو حرفاش انگار گفت با پدر میرن مشهد پرسیدم ازش.گفت فردا میریم.5 روز میمونیم.دیگه حواسم به غذا وسفارش مادر در مورد خونه وغذا و……. نبود.به خودم فحش دادم چرا با همه کات کردم.فقط ایدا بود که اصلا باحال نبود ولی هر کاری میکردم بی خیال ما نمیشد.البته تو دانشگاهم به 1 دختر شماره داده بودم که خیلی رسمی صحبت میکردیم و اصلا نمیشد بهش پیشنهاد داد .خلاصه فردا شد و من تنها وخونه خالی.از سر کار که اومدم سریع رفتم غذایی که مادر گذاشته بودو گرم کردم وخوردم لباس عوض کردموگفتم میرم بیرون شاید چیزی به تورم خورد.خیلی چرخیدم ولی خبری نبود یعنی بود ولی من از جنده لاشی خوشم نمیومد.یعنی الکی میچرخیدم که وقت بگذره.تو سکس دوست داشتم طرفم به خاطر حال و علاقه به خودم سکس کنه نه پول. دیگه هوا تاریک شده بود منم خسته زنگ زدم به مهران گفتم بیاد خونه تنهام بیا ازتنهایی و خونه خالی استفاده کنیم و سیگار بکشیم کلی خندیدو گفت امشب کار داره فردا شب میاد منم گفتم گم شو.خداحافظی کردم.فردا سر کار گفتم به ایدا میگم از هیچی بهتره.اس دادم .جواب نداد.منم سرم شلوغ شد تا اومدم خونه به گوشی نگاه کردم دیدم 3 تا اس دارم 2 تا از ایدا بود یکی هم از مریم همکلاس دانشگاه.جواب دادم به هردو به ایدا گفتم بیاد خونه وتنهام اس فرستادم ولی نیمیدونم چرا سند نمیشد 2 باره سند کردم نشد دیگه قاطی کرده بودم .مریم اس داد نمیپرسی کلاس هم نمیایی.2باره اس دادم به ایدا.سند شد به مریم هم گفتم سرم شلوغه عزیزم شرمنده. دراز کشیدم منتظر ایدا . خوابم برد .از خواب که پاشدم نیم ساعت گذشته بود.گوشیو نگاه کردم دیدم ایدا جواب نداده .اس دادم حالا ناز می کنی اصلا نمیخواد بیای.دیدم جواب داد کجا بیام .گفتم مگه بهت اس ندادم تنهام گفت بهم نرسید.گفتم حالا که بهت میگم بیا دیگه.گفت تا 1 ساعت دیگه اونجام. منم گفتم حرکت کردی خبر بده.من 1 کم می خوابم.هنوز 5 دقیقه نشده بود که دیدم اس داد.گفتم چقدر منتظر بوده سریع اماده شد گوشیو نگاه کردم مریم بود.همه دوستاتو دعوت میکنی خونه؟کپ کردم.از کجا میدونه؟سریع همه چیزو تو ذهنم مرور کردم.گوشیمو چک کردم .گند زدم . اس اشتباه داده بودم .اه ضایع شد باید جمعش می کردم ولی چهجوری.اگه میگفتم اشتباه دادم که بدتر میشد اگه هم میگفتم به تو دادم …….سرم درد گرفت از استرس.بهش جواب دادم یعنی در مورد من اینطوری فکر میکنی؟من تنها بودم دلم هم گرفته بود.جز شما هم که کسیو ندارم دلم خواست باهات بحرفم.قصد جسارت نداشتم.معذرت میخوام.دل تو دلم نبود دختر خوبی بود دوست نداشتم از دستش بدم جواب داد که چرا دلت گرفته و تنهایی؟ بهش گفتم که مادرم اینا مشهدن.دیگه اس نداد. منم گفتم الان هرچی کمتر حرف بزنم بهتره. هم ایدا داره میاد هم اینکه خودم ضایع نکنم بهتره.ایدا زنگ زد که تو راه تا 20 دقیقه دیگه اونجاست.چند دقیقه گذشت منم منتظر بودم با اینکه ایدا مال نبود ولی زمان نیمگذشت.گوشیم زنگ میخورد گفتم بالاخره ایدا خانوم تشریف اوردند.گوشیو برادشتم دیدم مریمه.جواب دادم گفت من بیرونم ادرستو بده تا بیام .هول کرده بودم. گوشیو نگاه کردم ببینم مریمه یا باز اشتباه کردم.گفتم مگه بلد نیستی اخه تقریبا تو 1 محل بودیم .ادرسو گفتم .اونم گفت فقط نیم ساعت میام ومیرم .استرس داشت گفت کسی نمیاد دیگه. بدبخت نشیم .خلاصه خیالشو راحت کردم که مطمعن باش.ایدا پشت خط بود جواب دادم ایدا نمیشه بیای خوهرم داره میاد .فحشم داد.قاطی کرده بود.منم دیگه گفتم فعلا برو خونه تا بعد.5 دقیقه بعد مریم گفت نزدیک درم درو باز کردم .اومد بالا قلبم خیلی تند میزدبا خجالت همو نگاه کردیم نشست رو مبل منم میوه و شیرنی تعارفش کردم و نشستم پیشش.ازم فاصله داشت 1کم حرف زدیم .دیگه من راحت بودم.ولی اوون هنوز معذب بود.تازه حرفامون گرم شده بود ومن در فکر این بودم که چه جوری نزدیک بشم ولی اینقدر چهره معصومی داشت که گفتم بی خیال پسر.ولی از طرفی هم اومده بود خونه.بهش گفتم بیا نزدیکم دیگه .با ناز گفت نزدیکتم که.گفتم اینجا پیش خودم.دستشو گرفتم و اوردم پیش خودم دستمو از بالا گزاشتم رو شونشو اون دستم هم تو دستش بود با دستش بازی می کردم. 1 کم عرق کرده بود دستش.بهش گفتم استرس داری گفت نه.گفتم گرمته ؟ واسه اینکه بگه استرس ندارم گفت اره.منم گفتم شالتو بردار خوب .هم من ببینمت هم گرمت نشه .منتظرش نشدم و خودم برش داشتم نگام کرد چشاش خوشگل بود.منم بی اختیار پیشونیشو بوسیدم.از خجالت هزار رنگ شد.اروم دستم که رو بردم سمت گوشش اروم بازی کردم از پشت گوش اومدم سمت گردنش .داشتیم مثلا TV میدیدیم.زیر چشمی نگاش کردم.دیدم داره سعی میکنه که نشون نده تحریک شده. اب دهنشو به سختی داره میده پایین.منم اب دهنم خشک شده بود. به کارم ادامه دادم.اروم موهاشو نازدادم سرشو گذاشت رو شونه ام.بهش گفتم خوابت میاد.گفت اینجا گرمه تو هم ساکتی ادم خوابش میگیره دیگه گفتم خوب بخواب عزیزم.اروم فاصله گرفتم و بهش گفتم سرشو بزاره رو پاهام. اروم سرشو کذاشت ولی جامون تنگ بود.دیدم نمیشه .بلند شدم.گفت چیزی شده.حرفی نزدم واز اتاقم بالشو اوردم. نمیخواستم بگم بریم رو تختم چون احتمال میدادم بهم بریزه بالشو انداختم پایین گفتم بیا اینجا دراز بکش عزیزم.با اکراه گفت نه ولی با اصرار من رفت که دراز بکشه.گفتم مانتو رو در بیار چروک میشه.خلاصه موفق شدم مانتوشو در بیارم. 1 تاپ یقه باز پوشیده بود رفت دراز کشید منم نشستم کنارش رو زمینو بازم با موهاش و گوشش گردنش بازی میکردم.خودمم دیگه حشری شده بودم مریم هم چشاشو بسته بود.اروم رفتم پشتش دراز کشیدم خودمو اماده کرده بودم واسه هر عکس العملی از طرف اون.ولی چیزی نگفت منم پرو شدم اروم بغلش کردم.دستم انداختم دور شکمش با شکمش از روی تاپ بازی میکردم شکم نداشت. گردنم خسته شده بود اخه بالش نداشتم.اروم تو گوشش گفتم مریمم 1 کم از بالشو میدی سرمو بزارم روش.اروم رفت جلو تر منم پشت سرش سرمو گذاشتم تقریبا دهنم نزدیک گوشش بود نفسم بلند بود و میرفت سمت گوشش.اروم بهش چسبیدم بهش.دستمو بردم سمت صورتش نازش کردم اروم اومدم سمت پایین دستم دیگه بالای سینهاش بودخواستم سینهاشو بگیرم ناز بدم ولی گفتم 1 کم دیرتریواش سرمو بردم سمت گوشش اروم گفتم دوست دارم عزیزم.1بوس هم کردم که چشاشو باز کرد گفت مرسی سعیدم.منم معطل کردم انگار مجوز گرفتم وبه بوسیدن ادامه دادم گوشو گردن و صورتش.بوس ریز و اروم که هرکدوم مثل تیری که شکارو به زمین میزد مریم هم بی اختیار میشد.همزمان دستمو بردم رو سینهاش و اروم میمالیدم دیگه نفسش تند شده بود ولی چشاشو بسته بود منم محکم بهش چسبیده بودم اونم داشت تو بغلم حرکت می کرد. دستمو بردم تو یقه تاپش واز سوتین ردکردم نوک سینهاشو با انگشتم گرفتم.که با صدای خفیف گفت سعیییید بسه… منم با این حرف جری تر شدم دیگه کاملا سینه هاش تو دستم بودبا زبونم گوشو گردنشو ملیسیدم رفتم سمت لبش ولی نمیشد چون پشت به من بودهر تور بود لبمو بهش رسوندم ولی بی حرکت وایساده بود من 1 کم خوردم لبشو ولی کاری نکرد ادامه دادم .کم کم اونم همکاری کرد این کارش دیونم کرده بود با ولع میخوردمش. از لبش جدا شدم رفتم سمت سینهاش تا اومد مثلا جلو گیری کنه من تاپو سوتینشو دادم بالا سینهاش تو دهنم بود دیگه کاملا حشری بود ولی معلوم بود که داره خودشو نگه میداره چون صداشو تو خودش خفه می کرد.نمیدونم چی شد که تو 1 حرکت برگشت کاملا بهم پشت کرد منم دوباره از پشت بغلش کردم دستمو گزاشتم لای پاهاش اروم میمالیدم.تو فکرم 1 لحظه به 1 ساعت قبل و حجب وحیا که بینمون بود فکر میکردم .والان که شهوت همه چیزو از بینمون برداشته بود.اروم کسشو میمالیدم ولی شلوار جینش مانع بزرگی بود.جالبتر که مریم هم به مالیدن من با حرکات بدنش 1 جورایی موافقت خودشو نشون میداد.دستم خسته شده بود اروم رفتم که دگمه شلوارشو باز کنم اولی و دومی رفتم سومی که دستمو گرفتو مانع شد.هرچی تلاش کردم دیدم نمیزاره منم نمیخواستم زور در کار باشه.تو این حرکات دیگه کاملازیرم بود و من روش خوابیده بودم.یکم تو همون حالت جلو عقب کردم ولی حال نمیداد.گفتم شلوارشو در بیارم از پشت میکنم. شلوارش تنگ بود دگمه هم 2 تاش باز بود به سختی تا زیر کونش اوردم.حرفی نمیزدیم . دیگه خودم باید لخت میشدم خیس عرق بودم .جالبه تا من لباسمو در بیارم.مریم همون حالت دراز کشیده بود تکون نمیخورد.تو ذهنم گفتم این دلش میخواد ولی روش نمیشه یا ناز داره میکنه.سریع اومدم شرتشو اوردم پایین.اونم انگار حواسش نبود من این کارو کردم.کفت ااااا چی کار میکنی اروم کیرمو گذاشتم رو کونش که گرماش باعث شد عکس العمل نشون بده.بگه سعیید نه.. منم بی خیال شدم اروم با انگشت کونشو مالیدم سوراخشو رفتم پایین.دیگه انگشتم رو کسش بود کاملا خیس بود اروم میمالیدم که دیدم مریم دیگه داره به بالش چنگ میزنه. انگشتمو بردم تو اروم جلو عقب کردم خواستم پاشو باز کنه که بهتر بمالم.ولی نمیشد .اصلا حواسم نبود که شلوار نمیزاره پاش باز بشه.شلوارو اوردم تا پایین زانوش و مخالفتی نکرددیگه تقریبا لخت بودیم.کسشو میمالیدم ولی شک داشتم اپن باشه.یعنی اصلا به ذهنم هم خطور نمیکرد که باشه. با پاهام کاملا شلوارشو در اوردم خودشم همکاری کرد.خوابیدم روش گذاشتم لای پاهاش شروع کردم به جلو عقب کردن. چند بار خواستم بکنم تو کونش که نذاشت..برگشت سمت من منم بغلش کردم شروع کردم به لب .چرخیدیم واومدم روش کیرم لای پاهاش بود درست رو کسش.داشتم دیونه میشدم نمیدونم چی شد که دیدم رفت تو کسش.اونم محکم بغلم کرده بود با پایان وجود بوسم میکرداز شهوت زیاد پایان پشتمو چنگ میزد.منم در اوج شهوت گفتم بدبخت شدم پردشو زدم.ولی خونی نیومده بود.نمیخواستم بهش فکر کنم چون در اوج لذت بودم 5 دقیقه بیشتر نشد که دیدم دارم ارضا میشم سرعتمو بیشتر کردم. چند ثانیه زودتر اوردم بیرون وریختم رو شکمش.خوابیدم روش.اروم شده بودیم. بوسش کردم گفتم ارضا شدی که با سر گفت اره .بعدا فهمیدم که مریم نامزد کرده بوده و بعد 2 ماه متوجه میشه مرده معتاده و بهم میخوره نامزدی و واسه همین دختریشو از دست داده بود.نوشته bad kareh

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *