دانلود

دختره تو خابگا خابیده زنه میاد کوس دخترو میگاد سکس زوری

0 views
0%

دختره تو خابگا خابیده زنه میاد کوس دخترو میگاد سکس زوری

 

 

این داستان کاملا واقعی هست من 22 سالمه اهل اصفهان وفرشاد جون 16 سالشه الان دوم دبیرستان قد173 با یه هیکل توب یه کون طاقچه ای ناز جریان از اینجا شروع شدتیرماه امسال یعنی92 من طبق معمول همیشه ساعت 7 بعد از ظهر آماده شدم ساکم را برداشتم ورفتم به باشگاه بدنسازی که نزدیک خانمون بود من الان 5 سال که این ورزش را دارم ادامه میدم و هیکلم خدایش خودمو چشم نکنم خیلی رو فرم عالیه اینجوری که من شبها وقتی که میرفتم تا دیر وقت باشگاه می موندم چون صاحب باشگاه با هم رفیق 6 دنگ هستیم از اینها که بگذریم میگفتم اون روز وقتی رفتم باشگاه نیم ساعت بعد فرشادجون آمد وگفت که میخواد ثبت نام کنه من خب خیلی از پسرهای خوشگل خوشم میاد ودوستشون دارم تا حالا هرکاری کردم نتونستم ازاین کار دل بکنم خلاصه من که از دیدنش ماتم زده بود که مدیر باشگاه که همون رفیقم بود بهم گفت این آقا را ثبت نام کن من همین طور خشکم زده بود تا 22 سال عمرم همچین بچه خوشگلی ندیده بودم براش شرایط را توضیح دادم قرار شد که هر روز بیاد باشگاه بعد بهش گفتم برو تو اتاق پرو لخت شو تا بدنت را ببینم بهت برنامه بدم اون رفت و بعد دو دقیقه من رفتم تو که دوباره مات ومبهوت شدم فرشاد لخت فقط یه شرت هفتی پاش بود بدن سفیدتقریبا گوشتی که یه تار مو هم نداشت باقیافه نظیر دختر چشم ها بادامی ,ابروها پیوسته ,چشم هاشم ابی قد 173 ,سینه هاشم تازه مایه کرده بود که قشنگ تو دست میومد من همین طور که چشم ازش برنمی داشتم چند تا حالت بهش گفتم گرفت بعد بهش گفتم پشت تو بکن پشتتم ببینم وای وقتی برگشت منحنی کونش داشت دیونم میکرد بقول اصفهانی ها کون طاقچه ای یکم دست مالیدم پشت کتفش بهش گفتم اینجاهای بدنت ضعیف بعد بهش گفتم بدنت را شل بگیر تا رون هاتم ببینم وبرنامه راتموم کنم همینطور که ایستاده بود دوست داشتم بغلش کنم از پشت آنقدر فشارش بدم همین که دست به رونش زدم وای که چقدر نرم بود انگار به پنبه دست میزدی منم کیرم بلندشده بود نمی توتستم بهش بگم برگرد خلاصه من که از دیدنش سیر نمی شدم بهش گفتم من میرم بیرون لباسهات را بپوش وبیا وقتی آمدبهش گفتم از فردا بیاد تا روی برنامه که بهش میدم کار کنه وقتی میخواست بره برا اینکه از دستش ندم بهش گفتم استخوان بندی بدنت خوبه بدرد پرورش اندام میخوره اگه دوست داری من رایگان بعد ازظهر ها باهات کار میکنم اونم که دید هزینه مربی خیلی براش آب میخوره الان من بهش گفتم رایگان فوری قبول کرد نمیدونست چه خوابی براش دیدم خلاصه بهش گفتم فردا راس ساعت 7 بعدازظهر اینجا باش من که از فکرش بیرون نرفته بودم لحظه شماری میکردم تا ساعت 7 بشه و اون بیاد البته اونهایی که بچه باز هستند میدونند من چی میگم ساعت 7:10 دقیقه بودکه آمد بهش تذکر دادم که باید وقت شناس باشه رفت لخت شد آمد چند ماهی گذشت و رفته رفته ما خیلی باهم مچ شدیم ومن هرروز از اینکه بدنش را لمس میکردم وتوی زدن وزنه ها یاریش میکردم روز به روزبیشتر بهش علاقه پیدا کردم تا کار به جایی رسید که حرف های سکسی بینمون رد بدل شدچند بار دی وی دی سکسی با کیفیت اچ دی بهش داد

م توباشگاه هی میچسبیدم بهش وباهاش شوخی میکردم بعضی وقتها که پیشرفت کرده بود میگرفتمش تو بغلم و خوب فشار

ش میدادم که آخ اوخش درمیومد وبوش میکردم از بوی عرق بدنشم لذت میبردم از شانس خوب من خانشون نزدیک ما بوداون تک پسربودو از آنجایی که 6 ماه بود امده بودند نزدیک ما و دوست رفیق نداشت من شدم رفیق شفیق رفت آمدش با من زیاد شد من میرفتم خانه شون اون میومد خلاصه یه روز که با موتور رفته بودیم بیرون از من خواست اون بشینه من یه 750 کورسی داشتم اولش گفتم نه دیدم همینطور که پشتم نشسته بو دستهاشو انداخت دور گردنم وبا یه لحن خاصی ازم خواست منم که با این حرکت اون تحت تاثیر قرار گرفتم گذاشتم نشست پشت موتور از اون جایی که باهاش شوخی خیلی میکردم گفتم خب یه دور موتور یه دور چوچور دیدم خندید چیزی نگفت منم خودمو چسبوندم بهش ودستهامو انداختم گردنش یه حس عجیبی داشتم مدام بوش میکردم وتو دلم قربون صدقش میرفتم وحسی که بهش داشتم حس سکس نبود حس علاقه و دوست داشتن بودکه تو یه دس انداز همینطور که موتوررفت بالا وامد پایین تا آمد پایین مستقیم روی کیر من فرود آمدو رون های نرمش باعث شد که من بد شق کنم و همین کار دستم داد وحشر منو تا حد زیادی بالا برد ولرزش های مو تور باعث ارضای من شد فرشاد هم قشنگ کیرمو زیر رون هاش حس می کردواز لرزه ای که قبل ارضا شدن داشتم فهمید که آره ولی اصلا به رو خودش نیاورد منم دیگه داشتم از اوج لذت با همچین پسری سکته میکردم حسابی حشری شدم تواین چند ماه میتونستم بکن

مش ولی حس کردن بهش نداشتم از بس دوستش داشتم دلم نمیومد یعنی دوست داشتنش حد اندازه نداشت آنم میدید من آنقدر دوستش

دارم هر کار دلش میخواست میکرد ولی از بعد اون موتو رسواری تو حال خودم نبودم از اونجا شد که رفتم تو نخ سکس باهاش وبه دو روز نکشید جورش کردم حالا از اینجا را بشنوید ونظربدید
قسمت سکس با عشقم فرشاد
میخوام با تموم حس ح الش تعریف کنم
دوروز بعد موتور سواری گذشت و رفتار من با فرشاد عوض شد
فردای اون روز چند بار بهم زنگ زد بااینکه داشتم میمردم ولی جوابش را ندادم اخه ما بیش از اندازه به هم وابسته شده بودیم همین وابستگی علاقه بیش از حد بود که کار دستم داده من تا حالا حدود 30,40 تایی سکس با پسر داشتم ولی این با همه آدم های دنیا برام فرق داشت از داستان خارج نشیم
من باشگاه نرفتم آنم آمده بود دیده بود من نیستم آنم واینساده بود رفیقم که مدیر باشگاه بود بهش زنگ زدم گفتم من چندروزی میخوام برم مسافرت نیستم
واین باشگاه نرفتن و جواب تلفن ندادن واسه این بود که فرشاد را بینهایت دوست داشتم ونمیخواستم باهاش سکس کنم چون میگفتم از چشمم میفته هم خیلی حشریم کرده بود بعد این که چند بار زنگ زد جواب ندادم رفیقم گفته بود رفته مسافرت بهم اس داد جون من جواب بده مگه چی شده من کاری کردم که تو ناراحتی یا هر چیزی یعنی من حق ندارم بدونم منم تصمیم گرفتم بهش بگم که هم چقدر دوستش دارم وهم چقدر حشری شدم بهش اس دادم پاشو بیا خانمون تا دلیلش را بهت بگم نیم ساعتی گذشت آمد در باز کردم اودمش تو اتاقم کسی هم خانمون نبود سلام کردیم به هم نگاه کردیم گفت امدم بگو چی شده منم اول براش زمینه چینی کردم یک دفعه بهش نگفتم بعد زمینه چینی از احساساتم وعلاقم بهش گفتم وبهشم گفتم از پری روز روی موتور حشریم کرده حسابی دیگه ازگفتن حرف هام بهش خیلی خالی شدم البته اون خودشم میدونست ولی به روم نمی آورد بهم گفت از لرزشت فهمیدم ولی تو جای من بهم میگفتی بعد بهش گفتم دلیل اینکه جوابت را نمیدادم این بود دلم نمیومد باهات سکس داشته باشم میخواستم تورا از خودم دور کنم که یک دفعه گفت خودم میدونم که چقدر دوستم داری وتو این مدت دوستی برا من کم نزاشتی منم الان میخوام یه حال مشتی بهت بدم که تا عمر داری یادت نره اون روز 20 آبان ماه92 بعداز ظهر یه روز پاییزی بود ومن از شنیدن این حرفش یه لحظه شوکه شدم گفتم جدی میگی گفت آره از خدا دیگه هیچی نمی خواستم انگار دنیا را بهم داده بود واین شد,
سکس من با عشقم فرشاد
اون بهم گفت که یه فیلم سکسی بزارم منم بدون اتلاف وقت پریدم یکی از فیلم های تگذاس که از کون میداد را گذاشتم اومدم پیش فرشاد رو تخت بهم گفت اول پیراهنتو در بیار تا یه ماساژ بهت بدم بعد سکس شروع کنیم منم سریع پیراهنم را در آوردم و دمر خوابیدم آنم نشست رو باسنم وشروع کرد به ماساژ دادن منم هی قربون صدقش میرفتم بعد 20 دقیقه که تمام پشتم را ماساژ داد بلند شد گفت حالا هر کار میخوای بکن ولی یادت باشه همین یه بار وتا الان با هیچ کسی سکس نداشته من که دیگه حال خودمو نمی فهمیدم اول تو بغلم گرفتمش واز اینکه خیلی میخواستمش محکم تر از همه دفع های قبل فشارش دادم یه عطرخیلی خوش بو زده بودکه مستم کرده بود که یه دادی سرم زد نگاش کردم خندید گفت بابا لح شدم منم شروع کردم به خوردن ومکیدن لب های نازک وقرمزش قربونش برم بعد کم کم رسیدم به سینه هاش که

مایه کرده بود و یکم باد داشت یکم خوردم گفت دردم میاد ولش کردم رسیدم به شورتش ویه دو تا لیس از رو

شورت به کیر 13 سانتیش زدم بعد شورتش را در آوردم و یکم

کیرش را مالیدم کیر سفیدش یکم سرخ شده بود وسیخ سیخ یه چند باری از بس دوسش داشتم کیرشو کردم تو دهنم در آوردم بعد بهش گفتم که دمر بخوابه رو تخت ویه پشتی هم بزاره زیر دلش که راحت باشه بعد افتادم به خوردن کون سفید وناز ش که آنم سرخ سرخ شد بعدکیرم را گذاشتم لای پاش وروش یکم خوابیدم و در گوشش یواش گفتم امادی قربونت برم گفت آره ولی خیلی یواش که زیاد دردش نگیره پاشدم کرم آوردم و یکم زدم دم سوراخش وانگشتم را کردم تو سوراخش اولش خودشم داشت لذت میبرد بعد 2 انگشتی وبعد یکم کرم به کیر خودم زدم و خیلی یواش گذاشتم دم سوراخش یکم ترسید خودشو جمع کرد ولپ کونش که قربونشون برم را سفت کرد خوابیدم روش یکم باهاش حرف زدم ولی بازم فایده نداشت نذاشت ازش خواستم از اون طرف بخوابه وپشتی را گذاشتم زیر کمرش وپاهاش را دادم بالاوبه قول معرف هفتی عین فیلمی که گذاشته بودم ویواش یواش کردم توش حرارتی که کونش داشت تا حالا تو این کون هایی که کرده بودم این حرارت راحس نکرده بودم که بعدا بهم گفت وقتی کردم تو سوراخش خیلی دردش آمده ولی به خاطر قولی که بهم داده بود چیزی نگفته وچون خیلی حشری شده بودم دیدم الان که آبم بیاد برا همین چند دقیقه ای بی حرکت موندم و شروع کردم به مالیدن کیرش و بهش گفتم هر موقع نزدیک حال آمدن شدی حتما خبرم کنه,چون از تجربه که از قبل داشتم کارش میشد دیگه نمیزاش درست باهاش حال کنم بگذریم من که دیدم سوراخش یکم جا باز کرد سریع پریدم اسپره بی حسی زدم به بیضه هام و آمدم تو دلش خوابیدم و دوباره یکم بهش ور رفتم تا اسپره اثر کنه بعد چند دقیقه بهش گفتم حالت بره یا همون چهار دست پا بشه و کیرم را کردم تو کونش که یه آخی گفت که بهش گفتم تموم شد همین بود شروع کردم به تلمبه زدن چند تا که زدم درد از یادش رفت منم افتاده بودم روش حیف شکم نداشتم که کمرشو پرکنه سینه هاشو گرفته بودم تو دستم و مدام گردن ولپ هاشو ماچ میکردم حرارت کونش حسابی دیونم کرده بود چند دقیقه گذشت به پهلو خوابوندمش و کردمش احساس کردم داره آبم کم کم میاد کیرشو گرفتم همین طور که یه پاشو داده بودم بالا شروع کردم مالیدن که یه دفعه گفت نزدیک

ه که آبش بیاد منم بهش گفتم آبم بریزم توش پرسید گفت مشکلی پیش نمیاد گفتم نه قربونت برم خلاصه بدنم شروع کرد به لر

زیدن وقلبم داشت ازجا کنده میشد که آبم فوران کرد تو ک

ونش در اثر شهوت چنان ابی از من خارج شد که تا یک هفته کمر نداشتم کارم که تمام شد دستمال که گذاشته بودم کنار تخت دادم بهش ویکم که کیر شو مالیدم تاکارش که شد بریزه توش آنم کارش شد ولی آبش زیاد نبود گفت تازه چند ماه که آبش میاد خلاصه من که بدنم خیسه عرق شده بود ودیگه هیچ رمقی برام نمونده بود همینطور که کیرم هنوز تو کونش بود تا یه 40 دقیقه همین طوری خوابیدم روش وفقط قربون میرفتم بهش میگفتم چقدر دوسش دارم بعد 40 دقیقه بلند شدم و خیلی ازش تشکر کردم که نسبت به من واحساسی که بهش داشتم بی تفاوت نبود وهمونطور که فرشاد گفت تا آخر عمر این رابطه یادم میمونه واون روزیکی از بهترین روزای عمرم بودکه سکس ما 3 ساعت طول کشیده بوداما انگار3 دقیقه گذشته بودوفرشادگفت دیرش شده وباید بره من بازم ازش تشکرکردم همینطوررو تخت ولو شده بودم و حال خیلی خوبی داشتم بعداز این ماجرا چندبار دیگه هم با گلم سکس داشتم تو وان حموم,شب صبح کردم باهاش البته اونا یکم هیجانی تر هستند اگه خوشتون آمد تا انها را هم بنویسم هنوز هم باهم هستیم وبه هم قول دادیم که هیچ قدرتی مارا ازهم جدا نکنه
ببخشید پر حرفی کردم ولی میخواستم ریز بشم خیلی طولانی میشد
آنهایی که پسر را دوست دارند ابرازکنید
من خودم پسر را خیلی بیشتر دختر دوست دارم و این حس از 13 سالگی در من پیدا شد وپیش هیچ کس هم انکار نمی کنم

Date: December 8, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *