دوست دخترم رو بردم شمال

0 views
0%

دوست دخترم رو برده بودم شمالوقتی رسیسدیم صبح زود بود در پی تدارک ناهار شد و یک ناهار خوشمزه درست کردبعد از این که نار رو خوردیم و ظرف هارو شستیماومد بشینه که خستگی در کنه منم زود از فرصت استفاده کردم و بغلش کردم و شوع کردم به خوردن لبهاش بعد سری فرستادمش پایین تا از کیرم یک پذیرایی بکنه و آبم رو ریختم توی دهنشدستم رو گذاشتم روی کسش و شروع کرد به تقلا کردن و وول خوردن کنارش خوابیدم و انگشتم رو کردم توی دهنش که میک بزنهتند تند انگشتم رو توی کسش میچرخوندم که به ناله کردن افتاد و التماس میکرد که کیر میخوام جون ملیسا آخ … من کیر میخوام کسم کیر میخواددم گوشش گفتم نچ از کیر خبری نیست اخماش رفت تو هم و ناله کرد تورو خدا کسم داره منفجر میشه و دستش رو برد سمت کیرم که شق شده بوددستش رو پس زدم و گفتم نه ازین خبرها نیست و خم شدم سمت کسش و بازش کردم و تف زدم توش ناله کرد و دوباره شروع کردم به مالیدن کسش تقلا کرد که حداقل انگشتم رو بکنم تو کسش اما نتونست خیلی ناله میکرد زدم رو کسش و گفتم برگرد ذوق کرد و خندید و برگشت و کونش رو داد هواچه منظره قشنگی درست کرده بود با کسش با دستم کسش رو نوازش دادم و رفتم سراغ سوراخ کونش و شروع کردم به ور رفتن با سوراخش که یهو پرید و ازم فاصله گرفت و گفت احسان داری چیکار میکنی؟ من کون نمیدم هابهش خندیدم و گفتم باشه عزیزم بیا نترساومد سمتم و دوباره پوزیشن قبلی رو گرفت پاهاش رو با یک دستم نگه داشتم و با دست دیگم با سوراخ کونش ور رفتم دراز کشید روی زمین و گفت من کون نمیدم ولم کن اما من پاهاش رو محکم چسبیده بودم و نمیذاشتم برهرفتم سمت گردن و گوشش که میدونستم خیلی حساسه شروع کردم به لیسیدن خیلی زود شل شد و آروم گرفت دوباره دست و پاش رو محکم گرفتم اما چون گوشش رو میخوردم هیچ عکس اعملی نشون نداد و هلش دادم و یکورش کردم و سوراخ کونش رو باز کردم این سری جیغ زد طوری که برق از سرم پرید یهو جا خوردمملیسا هم از کنارم دوید و رفت اون سمت اتاق خیز برداشتم سمتش و اونم دوید اما من پاهش رو گرفتم که باعث شد بخوره زمینگریش درومد همونطوری که پاهاش رو گفته بودم کشیدمش رو زمین سمت اتاق خواب و پرتش کردم روی تختکمربندم رو از روی چوب لباسی برداشتم و رفتم سمتش خیلی وحشت کرده بود و از گریه زاری زیاد هق هق میکرد دوباره جیغ زد و رفت سر تخت که موهاش رو گرفتم و کشیدم و گفتم کجا جنده لاشی انقدر میزنمت که بیهوش بشی اون موقع مثل جنده لاشی ها به من کون میدیگریه میکرد و جیغ میزد اشتباه کردم اومدم شمال ولم کن دست از سرم بردار به خدا دیگه باهات نمیمونمصدای جیغ و داد و گریه زاری اش داشت کلافه ام میکرد کمربند رو توی دستام محکم گرفتم و اولین ضربه رو زدم صداش قطع شد فقط صدای هق هق اش می او مددستاش رو جلوی صورتش گرفته بود و پاهاش رو گرفتم و کشیدمش که دراز بکشه پایان بدنش میلرزید ازم وحشت داشت لبهام رو نزدیک لبهاش کردم صورتش رو برگردوند و گریه زاری اش بیشتر شد برش گردوندم و سر کیرم رو گذاشتم روی سوراخ کونشو فشارش دادم تو جیغ میزد پشت سر هم بدون توجه به جیغاش کیرم و کردم تو کونش بلند بلند جیغ میزد شرتم رو چپوندم توی دهنش و تند تند تلمبه میزدم سیل گریه زاری میکرد دیگه صداش در نمی اومد و ملرزید از کونش خون زده بود بیرونتند تند تلمبه میزدم خیلی سفت بود تا حالا اینطوری کون نکرده بودم محکم با دستم میزدم به لپای کونش از زیر سینه هاش رو گرفته بودم و محکم شارشون میدادمآم رو تو کونش خالی کردم و همونجا روش افتادمخیلی بهم حال داده بودبعدش بغلش کردم و بردمش توی حمومنوشته احسان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *