سکس نیما با مشتری

0 views
0%

سلامنمیخوام داستانم رو کش بدم من مغازه لوازم آرایشی بهداشتی داشتم و به خاطر همون با خانم جماعت سر و کار داشتم.سرم تو کارم بود و زیاد خودمو درگیر نمیکردم.تا اینکه یکی از مشتری های ثابتم که روبروی مغازه من خونه داشت اومد مغازه یه چندتا وسیله ارایشی خواست و گفت میخواد بره امشب عروسی تو پرانتز بگم یه خانم 33ساله با قد 165ووزن حول و حوش 60 با سینه های 80با موهای بلند بلوند.خلاصه لوازم ارایشی رو اماده کردم گفتم اینقدر میشه دست کرد تو کیفش و شروع به گشتن کرد گفتم قابل نداده ندارید بعدا میارید شما همسایه هستین و…گفت نه من میرم کار دارم بعد نیم ساعت میام برم عابر بانک میام گفتم کارت بده میدم مغازه بغلی بکشه گفت عابرم پول نداره میام خلاصه رفت بعد یک ساعت زنگ زد که من خونه هستم اگه میشه دیگه تا مغازه نیام بیار جلو در خونه.منم دیدم کم خریدی نکرده و اون روز دخلم خوب نبود خلاصه رفتم زنگ زدم درو باز کرد رفتم با اسانسور بالا زنگ زدم گفت بفرمایید داخل منم دیدم زشته الان بخوام تعارف کنم و..گفتم میرم داخل میدم پولو میگیرم میام بیرون رفتم داخل دیدم خبری نیست گفتم مریم خانم گفت الان میام رو میز شربت گذاشتم با میوه پذیرایی کن از خودت تا بیام بعد ده دقیقه که سرم مشغوله خوردن بود و پایین گفت اقا نیما تا سرمو اوردم بالا هنگ کردم دیدم با دامن کوتاه و یه لباس نیم تنه خوشگل جلومه شروع کردم به سرفه اونم سریع پرید زد پشتمو و گفت مگه جن دیدی گفتم نه ولی انتظار این صحنه رو نداشتم نشست کنارم و گفت حالا لباسام چطوره واسه عروسی گفتم محرکه است مواظب باش داماد اشتباهی نیاد سراغت گفت نه پیر شدم و… گفتم نه اتفاقا خیلی خوش اندامی گفت جدی میگی یه ذوقی کرد که لپاش سرخ شد.گفتم من برم که مغازه کار دارم و زندگی خرج گفت میشه نری گفتم الان شوهرت میاد بدبخت میشم گفت نیاد راهش از خونه دور میشه قرار گذاشتم اون تو مسیرش منو سوار میکنه الانم زوده تا راه بیفتم گفتم نمیشه گفت اصلا بهت300میدم که بمونی فکر کن کاسبی کردی مغازه چشای من درشت شد بی هیچ فکری گفتم باشه.گفت میشه برات درد و دل کنم گفتم بگو گفت تلگرامه مردم رو هک کردم چند وقته مردم با یکی دوست شده باهاش سکس داره گفتم چه بد گفت چند وقته با خودم کلنجار میرم که چیکار کنم گفتم نتیجه گفت باید منم خیانت کنم گفتم نه و فلان و بیثار گفت نه باید سکس کنم و حالیش کنم منم میتونم گفت دوس دارم با تو سکس کنم گفتم چرا گفت تو این چند ماه دیدم چشمت دنبال چیزی نیست گفتم من خانم دارم بچه دارم اصلا فکرشم زشته گفت خواهش میکنه گفتم نه پاشدم برم دستمو گرفت گفت اگه بخوای بری جیغ میزنم ابروتو میبرم ترسیدم یه لحظه تو ذهنم تجسم کردم که چی میشه اگه اینجوری بشه ابروم میره کاسبیم بهم میخوره تازه خوب شده بود کاسبیم گفتم باشه ولی فقط لاپا گفت باشه رفتیم اتاق خواب من رفتم رو تخت شلوارمو تا حدی که میرم بیاد بیرون کشیدم پایین شروع کرد جلوی من لخت شدن اولش تحریک نشدم ولی وقتی سوتینش رو کند سینه هاش از شدت شهوت سیخ شده بود کیرم راست شد گفتم سریع با دست اب خودمو بیارم تا ابروم شم که پرید روم شروع کرد به خوردن و سریع پشت به من شد گرفت گذاشت لاپاش گرمای کوسش داشت دیونم میکرد دیگه نتونستم کردم تو یه جیغی زد و منم شروع کردم به فحش دادن به اون و خودم که کاش پام میشکست و.. خلاصه هر روشی بلد بود م انجام دادم.داشت ابم میمود در اوردم ریختم رو صورتش سریع پاشدم رفتم دستشویی خودمو شستم لباس پوشیدم تا اومدم برم گفت خیلی بدی من ارضاع نشدم که داری میری هیچی نگفتم رفتم مغازه ناراحت بودم از کارم مشتری میومد و میرفت ولی فکرم ناخوداگاه میرفت پیشش داشتم شهوتی میشدم و….بعدا ادامه داستانم رو میگم براتون مرسی از صبر و حوصله تون.نوشته نیما

Date: January 15, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *