سکــــس تو مغـــــازه عشقــم

0 views
0%

من رهــا هستـــم 20 ساله خوش اندام. سفیــد.یه ماه پیش با یکی دوست شدم اسمش نیما هس23سالشه مغـــازه آپاراتــــی داره خیلییی پسر خوبیه … خوش اخلاق ومهربون.یکی دوبار رفته بودیم بیرون باهم ..تااینکه دعوتم کرد مغازش شب قبلش بهم گفته بود چی بپوشممنم پوشیدم شرت وسوتین مشکی…اون روز کلاسام تموم میشد خیلی ناراحت بود که بار آخره میبینتمبعد از کلاس اومد سراغم رفتیم دم مغازش من رفتم تو وخودش رفت ناهار بگیره وبیاد …خیلی استرس داشتم آخه تاحالا سکس نداشتم ….اومد باهم ناهار وخوردیم … از استرس نتونستیم ناهارمونو تموم کنیم… مونده بودم چجور می خواد شروع کنه رفت از کشوی میزش یه کادو اورد گفت برای توئهبازش کردم یه زنجیر خوشگل بود خواستم ببندمش دیدم نمیشه گفت بیا تاخودم ببندم براتنشستم جلوشو برام بست وقتی بست اروم از پشت بغلم کرد هردو خندیدیم … نزدیکم شد وگفت دوستش داری گفتم اره هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم لباشو گذاشت رو لبامو شروع کرد به بوسیدن وخوردن .یکم که خورد محکم بغلم کرد بعد زیپ مانتومو باز کرد و سینه هامو تو دستش گرفت صورتشم چسبونده بود به صورتم … حس خوبی داشتم تو بغلش اروم بودم خیلییی اروم ….مانتومو دراوردو اروم خوابوندم خوابید روم وشروع کرد لب خوردن .. بعد گردنم خوردو بوسید تا سینه هامسینه هامو خیلی باحال میخورد بعد شلوارمو دراورد اول بوسش کردوشروع کرد خوردن کسم که دیگه داشتم از حال میرفتم حالم بدشد کسم و ول کرد اومد بالاسرم که حالم جا بیاد پاهام باز بود خودشم وسط پام خوابیده بود خواستم بلندش کنم از روم که دستم خورد به کیرش … خیلی سفت شده بود (شق)یه لحظه به هم نگاه کردیم خندیدیم … دوباره از اول شروع کرد لب خوردن منم اروم دستمو بردم رو کیرشخواستم شلوارشو دربیارم که خودش باز کرد دیگه نذاشتم شرتشو دربیاره خودم براش دراوردم ……هردو لخت لخت بودیم …خوابید روم کیرش بدجور شق کرده بود… از صدای نفساش فهمیدم حالش بده ….تو گوشم گفت … فدادبشم دارم میمیرم اجازه هست ؟ گفتم اره عزیزم ازروم بلند شد وگفت برگرد برگشتم دوباره خوابید روم اول گذاشت لا پام … خیلییی خوب بود … سوراخ کونمو خیس کرد با کیر خودش اروم گذاشت توش… نزدیک بود جیغ بکشم که دستشو گذاشت رو دهنم وگردنمو می خورد خیلیییییی درد داشتم اخه خیلی ازم تنگ بود ازاونم کلفت … دیگه به بدبختی کرد تووش آبشم ریخت توشخیلیی خوشش اومده بود… یکم خوابید روم … بعد پاشد نشست منم نشستم تو بغلش ………نیم ساعت تو بغلش بودم بعد پاشدیم لباس پوشیدیم بعد اون اومدم تو بغلم …اون روز خیلی خوش گذشت بهمونیه باره دیگه هم سکس داشتیم تو مغازه اون باحال تر بود دوست داشتین می نویسماینا اراجیف وچرت وگرت نبود واقعی بود نوشته رهـــــا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *