شبی که سرباز بچه کونی پسرخالم شدم

0 views
0%

داستانم گی هستپس بهتره به عقیده همدیگه احترام بذاریم…داستانم بر می گرده به سال قبلزمانی که 18سال داشتم و مهدی پسر خالم تازه سربازی رو تموم کرده بود و اون شب رو قرار بود خونه ما بمونه.اگه از خودم بخوام بگم قدم متوسطه و اندامم کم مو و سفید هست. مهدی 25سال داشت،با قدی بلند و بدنی باشگاهی و موهای بور و فیس جذاب.منو مهدی عادت داشتیم همیشه کنار هم می خوابیدیم و تا نیمه های شب صحبت می کردیم باهم اما هیچ وقت هیچ فکری راجب همدیگه نداشتیم.اونشب هم منو مهدی جای خوابمون رو کنار همدیگه انداختیم و تا چن دقه ساکت بودیم و هیچ کدوم حرفی نمی زدیم.تا اینکه من شروع کردم به صحبت کردن و از مهدی پرسیدم مهدی واقعا راسته توی سربازی یا باید بدی یا باید بکنی؟ مهدی گفت اره دقیقا.گفتم مهدی تو کدوم بودی؟دادی یا کردی؟گفت هیچ کدوم…همه پسر بودن و منم گی نیستم کسی هم جرات نداشت بهم نزدیک بشه…خنده ای کرد گفت تو نری سربازیا،این جیگری که تو هستی با این بدنت شب اول می شی سوگولی ما فوق هات…لگدی بهش زدم و دوتامون باهم خندیدیم.بازم به شوخی رو کرد بهم و خودشو چسبوند بمن و یه ماچ از لپم کرد و گفت ای قربون جیگر خودم برم من…بذار امشب خودم می خوام ما فوقت بشم.منم توی دلم عروسی بود و پایان ارزوم بود که با مهدی باشم.با خنده گفتم ای جوووووون ما فوق مارو…محکم منو تو بغل گرفت و لبشو گذاشت رو لبم و با پایان قدرت لبامو میک می زد و زبونشو روی لبام و دهنم می لغزوند…واقعا باورم نمی شد و فقط فک میکردم خواب می بینم.منم سفت بغلش کردم و سفتی کیرش روی رونم حس می کردم و پاهامون رو توی همدیگه قفل کردیم…یهویی دستش رو برد توی شلوارم و از پاچه شرت هفتیم کیرم که مثل سنگ شده بود گرفت و گفت طاها کوچولو رو باش…ای جونممنم از روی شلوار کیرش رو گرفتم باور کردنی نبود یه کیر کلفت و دراز…گفت طاهای من پاشو در اتاقو ببند که امشب صیغت کردم…در رو که بستم شلوار و شرتمو در اورد و شروع کرد به خوردن کیرم و قربون صدقه کیر و کونم رفتن…پرسید تا حالا کونت افتتاح شده گفتم نه فابریک فابریکه.ذوقی کرد و بلند شد شلوارشو در اورد و منم کیرشو گرفتم و با ولع شروع کردم به خودن و لیسدن کیر و خایه هاش. گفت بخواب که امشب قراره بازت کنم…دستم گذاشتم به لبه تخت و به حالت داگی خوابیدم…پشت سرم قرار گرفت و از لبام یه بوس گرفت و گفت هروقت دردت گرفت فقط یه اخ بگو…منم مطیع زیر کیر خوش تراشش خوابیده بود م که شروع کرد به خوردن و لیسیدن سوراخم…تجربه ای جدید بود که داشت دیوونم می کرد .خودمو سفت گرفته بودم که به کیرش تف مالید و انگشت کرد و نیشگونی از لبمه هام گرفت و در گوشم گفت شل بگیر لذت ببر که یه دفعه کله کیرش رو کرد داخل کونم…دنیا جلو چشمم تیره شد و خواستم داد بزنم دهنم گرفت و گفت هییییس الان درست میشه صبر کن…چن ثانیه بدون حرکت کیرش رو تا ته توی کونم تکون نمیداد تا اینکه شروع کرد یواش یواش به تلمبه زدن…اولش دردم می گرفت اما بعد چن دقه فقط لذت میبردم…مهدی هم فقط گردن و گوشم رو لیس میزد و قربون صدقم می رفت و با دستاش کیرمو می مالید و انگشت کرد تا اینکه یهو ابم اومد و همش رو خالی کردم رو زمین…بهم گفت گل پسر اماده باش که الان نوبت منه دیگه و مهدی پایان ابشو خالی کرد توی کونم…چن ثانیه به همون صورت تکون نخورد…کیرشو در اورد و یه بوس محکم از لبم گرفت و کونم تمیز کرد…لباسامون رو تنمون کردیم و تا صبح توی بغل همدیگه قفل شده بودیم…این بار اول بود و خاطرات سکس های بعدم هم می نویسم براتوننوشته طاها

Date: December 16, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *