عادت پسندیده عیادت از مریض

0 views
0%

سارا هستم نویسنده داستان های ضرس قاطع و شیطونی های یواشکی اسامی مثل همیشه واقعی نیستنیکی از فامیل های فری مردم تصادف کرده بود و هر دو پاش شکسته بود اسم طرف فرامرز بود؛ ی پاش از قوزک اونیکی از فمور اما هر دو رو تقریبا کامل کچ گرفته بودن؛ وقتی فرامرز سالم بود خیلی دیدم میزد با خودم گفتم برم یکم کرم بریزم حالم بهتر شه؛ ی شومیز قرمز با ی شلوار طرح جین پوشیدم و با فری رفتیم خونشون تو خیابون سپند بالای اقدسیه تو تموم مدتی که اونجا بودم سعی کردم کرم بریزم فرامرز تو تختش بود و ما کنار تخت رو چند تا صندلی نشسته بودیم به جز ما فقط پدر و مامانش بودن وقتی مامانش میرفت بیرون از اتاق عمدا پاهامو رو هم مینداختم که رونامو ببینه؛ فرامرزم با دیدنم حشری شده بود قشنگ دولش سیخ شده بود و بهم نگاه میکرد حتی پدر فرامرزم دست بردار نبود منم لذت زیادی میبردم از کرم ریختنم؛ دلم شیطونی بیشتری میخواست اما فری بود و مادر فرامرزم میرفت و میومد دیگه باید کم کم میرفتیم که زنگ آیفون رو زدن مادر فرامرز گفت باید بره نذری بگیره چند کوچه بالاتر منم دیدم فرصت مهیا شده به فری گفتم ببرتش تا منم جنده لاشی بازیمو دربیارم فری اولش قبول نکرد بعدشم گفت توهم بیا اما من گفتم برو زود بیا من گرممهفری که رفت سریع رفتم دستشویی سوتینمو دراوردم اومدم تو اتاق فک پدر فرامرز و خودش افتاده بود زمین مانتومو گذاشتم دم دست که اگه فری اومد سریع بپوشم نفهمه سوتین ندارمبه بهونه های مختلف مخندیدم و میلرزوندمشون می می هامویا دولا میشدم که به جز نوکش همه جاشو ببینن خیلی حال میداد پیرمرد دیگه تحمل نکرد و رفت دستشویی گمونم رفت جلق بزنه من موندمو فرامرز گفت سارا تو خیلی جذابی گفتم میدونمگفت میدونیگفتم ارهگفت از کجا گفتم خیلیا میگن بهم تازه کونمم گنده ست و رونامگفت اره واقعا خوش بحال فری گفتم تو هم که دید زدیگفت نه باباگفتم خفه شو پدر دودولت رو ببین سیخ سیخ هخجالت کشید گفت چند روزه……گفتم چی ؟گفت شیطونی نکردم گفتم الان که سیخیگفت نیومده کهگفتم بادستت بزن بیاد من رومو میکنم اونطرف گفت سوژه ش تو باشی ؟ گفتم اره سریع دست به کار شدگفت مرسی عزیزمممممممو کیرشو مالید و انگشت کرد نگاش کردم دلم سوخت واسش یکم شومیزو دادم بالا ممه هامو ببینه گفت مرسی سکسی لیدی خال میکردم از حشری شدنش تا مرز ارضا شدن رفته بودم به بهانه چک کردن باباش رفتم دم در اتاق و دولا شدم سرم بیرون بود کونم تو خبری از پیرمرد نبودگفت میشه به کونت دست بزنم گفتم باشه عقب عقب اومدم سمتش دست زد و مالوند یهو شلوار و شرتمو کشیدم پایین که حال کنه کونم به سمت فرامرز بود و صورتم به سمت در حس کردم داره زبون میزنه بهش و بهش زبونشو کرد لای کونم و طی ی حرکت استثنایی سوراخ کونمو لیس زد فکر کردم الان تموم میشه اما هی لیس زد و لیس زدخیلی باحال بود لیس زد و انگشتشو رسوند به چوچولم کونمو میخورد کیلیتوریسمو میمالوند انقدر این کارو کرد که در کمال ناباوری ارضا شدم خودمو جمع و جور کردم لباسمو مرتب کردم اما اون بد بخت هنوز دول به دست بود گفتم چرا ارضا نمیشی فرامرز گفت الان میشم نزدیکه گفتم بذار ی حال ریز دیگه بهش بدم در اتاق رو قفل کردم پریدم رو تخت گفت اخ پام گفتم خفه شو ناراحت شم نمیخورمشا گفت جون میخوای بخوریش گفتم نه میخوام ساک بزنم واست و خندیدمیهو اومد ابشگفت کلمه ساک و گفتی ارضا شدم در اتاق وا کردم رفتم تو حال پدر فرامرز رفته بود حموم ???فری چند دقیقه بعدش اومد و ما زود رفتیم خونه و ی خاطره خوب دیگه واسه من ایجاد شد کرم ریختن لذت بخش تر دادنهنوشته سارا

Date: August 5, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *