كير بزرگ اژدر

0 views
0%

سلام اسم مستعار من لیلا ست و اردبیلی هستم و توي اصفهان درس خوندم البته الان تهران زندگي مي كنم و چند ماهه درسم تموم شده، اين خاطره مربوط به سال سوم دانشگاه من هست من يك دوست پسر به اسم سعید داشتم كه اصفهاني بود و خيلي هم پولدار اما متاسفانه از سكسش راضي نبودم نه شور و حرارتي توش بود نه هيچي كيرش هم خيلي باريك بود و اصلا به من كه عاشق سكس و هميشه حشري بودم حال نمي داد. يك روز يه پسري رو تو دانشگاه ديدم كه قد بلند و هيكل خوبي داشت قيافش هم بد نبود پيش خودم گفتم اين امير حسينو با يه فوت ميندازه زمين خلاصه چند هفته همش تو نخ اون مرده بودم و دلم مي خواست كه با اون سكس بكنم. اينو به يكي از دوستام گفتم اونم گفت خيلي خري كه بهش نمي گي. من هيكل توپري دارم و بخصوص كونم جلب توجه مي كنه البته قيافم معموليه و با آرايش خوشگل ميشم اين دوستم سريع رفت پيش اون مرده كه اسمش اژدر بود و گفت دوست من از شما خوشش مياد و شماره شو گرفت. چند روز گذشت و نمي دونستم كه بهش زنگ ببزنم يا نه تا اينكه يه روز نزديك دانشگاه منو ديد و گفت چرا بهم زنگ نزدي؟ شوكه شدم و هيچي نگفتم گفتم روم نشده و اونم دعوتم كرد به كافي شاپي كه نزديك دانشگاه بود، گفتم ببين اونجا كلي آشنا هست بيا بريم يه جاي خلوت تر اونم گفت خونه من نزديكه مي خواي بريم اونجا؟ كمي من من كردم گفت نترس من كاريت ندارم بيا فقط صحبت مي كنيم. تو دلم گفتم مي خوام كه كار داشته باشي من گفتم كه بعد از كلاسم بهش زنگ مي خانمم و آدرس مي گيرم به جاي كلاس رفتم خونه و كلي استرس داشتم رفتم كل بدنمو شيو كردم آرايش كردم يه ست سرمه اي هم پوشيدم روشم يه تي شرت ساده و شلوار جين و بهش زنگ زدم اونم آدرسو داد و رفتم اونجا. يه خونه دانشجويي ساده بود در واقع يه سوييت برام آبميوه آورد و چند دقيقه اي صحبت كرديم تو دلم آشوب بود كه مي شه امروز سكس كنيم يا نه ديدم اونم انگار دلش مي خواد كم كم خودمو چسبیدم بهش و اونم شروع كرد ازم لب گرفتن و كم كم سينه هامم مي ماليد آروم دستمو بردم طرف دكمه هاي پيرهنش و بازشون كردم اونم انگار منتظر همين بود تي شرتمو آروم درآورد و بعد رفت سراغ شلوارم و بعد لباساي خودشو دراود كيرشو كه زير شرتش قلمبه شده بود ديدم و كسم خيس شد گفت بيا بريم روي تخت و منو بغل كرد، گفت موافقي كه يه كار فانتزي بكنيم؟ گفتم باشه، هر چي مي گفت قبول مي كردم‌دستامو بست به بالاي تختش بعد شورت و سوتينمو درآورد چشمش كه به كس بي موي من افتاد آب از دهنش راه افتاد و بعد رفت عقب و بهم نگاه كرد گفت خودتو حسابي آماده كرديا منم خودمو نباختم گفتم من هميشه به خودم مي رسم شورتشو درآورد خواست بياد سراغم فهميدم كه اون چيزي كه من از روي شورت ديدم كير راست نشده بوده ازم لب گرفت و سينه هامو ماليد كيرش ديگه داشت راست مي شد و من ترسيد بودم خيلي بزرگ بود يهو ترسيدم ديدم دستامم بسته پشيمون شدم پاهامو به هم چسبیدم گفتم من دخترم اينكارو نكن اونم گفت باشه، يه لبخند معني دار زد و گفت مي دونم دروغ مي گي اما نه دست به كست مي خانمم نه كونت اما يه كاري مي كنم التماس كني بكنمت بعد شروع كرد به ماليدن پاهاي قفل شده م و كسم كه از بين پاهام بيرون زده بود آروم پاهامو داد بالا و با نوك زبون كسمو ليس زد و با انگشت مي ماليد اون يكي دستشم بالا با نوك پستونام ور مي رفت كم كم يه انگشتشو كرد بين پاهام و با همون رو كسم عقب و جلو مي كرد جلو خودمو مي گرفتم كه آه نكشم اما نمي شد، يواش يواش پاهامو شل كردم با دوتا انگشت چوچولمو گرفت و آروم مي كشيد، ديگه نتونستم خودمو نگر دارم پاهام از هم باز شدن اونم هر كدوم از پاهامو به يه ور تخت بست كسم باز بود جلوش و كاملا خيس يه ليس اساسي به كسم زد و بعد وايساد روبروم، دستشو ماليد به كسم كه خيس بشه و شروع كرد با كير گندش ور رفتن. چشماشو دوخته بود به كس من و با آرامش داشت با سر كيرش بازي مي كرد داشتم ديوونه مي شدم آروم سر كيرشو ماليد به كسم دلم آروم گرفت ولي نمي كرد تو، سعي مي كردم خودمو بكشم جلو ولي با دست و پاي بسته خيلي موفق نمي شدم اونم اينو فهميده بود و هر چند ثانيه كيرشو بلند مي كرد و و جلوي من باهاش ور مي رفت ديدم نمي شه گفتم نمي خواي بكني؟ گفت مگه خودت نگفتي نكنم؟ منم قول دادم نكنم ديگه و خنديد ازش عصباني شدم، گفتم مهم نيس من اون موقع چي گفتم الان مي گم بكن گفت نه من قولمو نمي شكنم. راست مي گفت يه كاري كرد كه من التماس كنم منو بكنه آخرش گفت از كونت مي كنمت گفتم نه……. آخه تنها كسي كه تو كون من كرده بود سعید بود اونم كير نازكي داشت و اصلا دردم نميومد، تصور اينكه كير اژدر بره تو كونم همه جام تير مي كشيد. گفتم اصلا دستامو باز كن برم گفت باشه و دستامو باز كرد منم سريع خودم پاهامو باز كردم و افتادم روي كيرش و شروع كردم به ساك زدن كلي خوشش اومد و مي خواست ادامه بدم گفتم اول منو مي كني بعد ادامه مي دم ديگه اينجا هردومون خنديديم اونم بغلم كرد و شروع كرد به ماليدن من گفت كير من بزرگه لیلا دردت مياد و دوتا انگشتشو كرد تو كسم من جيغ مي زدم مي گفتم منو بكنه، سه تا و بعد چهارتا انگشتشو كرد تو داشتم مي مردم از لذت گفتم ديگه بسه كيرتو مي خوام و خوابيدم اونم نامردي نكرد و اون دسته چماقو تا ته كرد تو واقعا حال داد به هر دومون، بعد از اون روز تقريبا هفته اي دو سه بار همديگرو مي ديديم و بالاخره از كون هم بهش دادم تا اينكه درسش تموم شد و رفت (يه سال از من بالاتر بود) و من موندم با امير حسين كير نازك و ديگه هي پارتنر عوض كردم الان تازه اومدم تهران اما قرار شده كه با سعید نامزد كنيم و اصفهان هم مي رم اما ديگه كسي رو ندارم كه مثل اون روزا باهاش حال كنم و دنبال پارتنر مي گردم. مرسي كه داستان منو خوندين.نوشته لیلا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *