لیدا نگو بلا بگو

0 views
0%

چند روزی بود که یکی خیلی اذیتم می کرد و هر روز تیکه کلامش شده بود خیلی دوستت دارم همین و بعد سریع تماس قطع میشد اجازه حرف زدن به من نمی داد و منم گیج و سر درگم شده بودم .اون سالها 27 سالم بود قبلا سکس های زیادی داشتم چه از زنها ی شوهردار و چه دختران زیبا رو وضع مالی من خیلی خوب بود اصلا نیازی به پول نداشتم.هر وقت ارده می کردم یکی رو می آوردم. تقریبا یک هفته گذشته بود نه خبری ؛ نه تماسی واقعا در همان یک کلمه که می گفت دوستت دارم با آن صدای ظریف و زیبای خودش گیجم کرده بود خیلی علاقه داشتم بفهمم این فرد کیه.خلاصه چند روز گذشت و من بعد از تمرین و بیرون ورزشگاه که فاصله زیادی با مخل تمرین نداشت و همه چیز و حتی آدمهای در حال رفت و امد هم مشخص بودن در حال مصاحبه با خبرنگار متوجه یک خودروی 206سفید رنگ شدم باور کنید در یک لحظه گفتم خودشه داشت آمار منو میگرفت نفهمیدم چطور لباس پوشیدم زودتر از تما بچه رفتم بیرون اول با تومانینه رفتم جلو کمی ایستادم . یکدفه شیشه 206 کم کم پائین اومد. باورم نمی شد با اینکه معروف بودم یک لحظه تا مرز سکته پیش رفتم ضربان قلب در حد لالیگا بازم باورم نشد لیدا دختر خاله بسیار زیبا من چطور من نفهمیده بودم بعدها بهم گفت با خط دوستش بهم زنگ می زد چون زمان مکالمه کم بود نمی تونستم صداشو تشخیص بدم. بهم گفت چرا خشکت زده بیا مگه تا حالا عاشق ندیدی منم آهسته رفتم جلو گفتم تو اینجا چیکار می کنی بهم گفت نمیای بریم چرخی بزنیم و ی چیزی بخوریم منم از خدام بود اگه از مشخصات لیدا بهتون بگم باور تون نمیشه که خدا واقعا هرچی داشت تو وجود این دختر افریده تو فامیل بهش می گفتن دخترک زیبای هندی .. قد حدود 180 وزن 76 ابرو شیطونی و کون مثل اینکه با یک پرگار یک دایره بکشی البته شاید پرگار هم گاهی وقتا اشتباه کنه ولی لیدا با اون کون گرد و قلمبه خوش همو رو دیونه میکرد من شک نداشتم پسرای فامیلامون در به در دنبال اون بودن اون اصلا به کسی باج نمی داد تنها فردی بود که تو میهمانی های فامیلی با شلوار تنگ ظاهر میشد.خلاصه رفتیم بیرون کنار هم در حال صحبت کردن بودیم که یواش یواش دیدم دستمو گرفت و خلی راحت بهم گفت عاشقتم .من یک لحظه مردم نمیدونم چطوری بهش گفتم منم دوستت دارم . بهم گفت نمیای بریم جایی ؟ گفتم کجا ؟ گفت هر جا تو گفتی خونه پدری من خالی از سکنه بدون هیچ موجود زنده ای ولی من می ترسیدم خلاصه دلو زدم به دریا رفتیم. من سریع رفتم دوش گرفتم خسته بودم ولی شوق بودن با لیدا داشت دیونه ام می کرد اومدم بیرون روی مبل نشستم دیدم اومد کنارم دستشو گذاشت دور گردنم یک بوش خوشکل منم بیخود شده بودم و واقعا حشری ..من واقعا حشری هستم و گرم . محکم بغلش کردم چشاشو بوسیدم ابروهاشو بوسیدم لبشو بوسیدم دیدم لیدا وا رفته اروم لباسشو در اوردم .سینه نگو گرد و با نوک های کم رنگ وخوشکل. منم شلوارکمو در اوردم لیدا رفت پائین اول آروم و بعد خدا قسمت شما کنه تا ته کذاشت تو دهنش راستش من یک قرص ویگادول خورده بودم .تخمامو خود اینقدر شق کرده بودم که نگو دیگه طاقت نداشتم خوابوندمش روی تخت اول کیرمو روی کس پفکی لیدا آروم آرم بازی دادم داشت دادش می رفت هوا فقط می گفت بزار تو .کیرمو گذاشتم تو من بدجوری تلمبه می خانمم اگه باور ندارید از ورزشکارا بپرسید ده دقیقه مدام گذاشتم دیگه خودم هم بیهوش شده بودم .بلندش کردم روی پاهام ایستاده خیلی سنگین بو ولی داشت حال می کرد همش می گفت آبم آبم منم داشتم لذت می بردم بدجوری نفس نفس می زدو بعد از 2 دقیقه به پشت خوابید ..وای این دیگه چی بود باور نمی کنید بچه ها با دیدن کونش داشت ابم میو مد هیچ وقت لذت کرئن کون لیدا از پشت رو فراموش نمی کنم اینقدر کونه اونو چنگ زدم بودم کون سفیدش سرخ شده بود دیگه ابم اومده بود ریختم رو درز کونش تموم شد همونجا دراز کشیدم در واقع من مرده بودم دیگه هر روز تو فرصت کردن لیدا بودم پایان دوست دخترامو ترک کرده بودم .ولی یک دعوای خانوادگی همه چیزو بهم زد لیدا رفت برای همیشه چند بار هم از نزدیگ دیدمش ولی به من بی محلی کرد ..لیدا جان میدونم دوسم داری اگه یک روزی در این سایتها این مطلبو میخونی بدون من با پایان وجودم عاشقتم.. این بود داستان منو لیدا دختر خاله عزیز و خوش کونم..لیدا پر از تنهایی ام ای کاش بودی… نوشته‌ امید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *