مرجان و عزیز دل

0 views
0%

سلام به همگی.اسمم مرجانه.22سالمه.یه دوست پسر دارم.البته فرشاد قبلا ازدواج کرده و5سالی میشه که طلاق گرفته.ما15سال اختلاف سنی داریم ولی انچیزا اصلا برام اهمیتی نداره چون خیلی مهربونه و من خیلی دوسش دارم.عاشق همه چیشم.اون یکی از دوستای قدیمی برادرم بود.از وقتی که برادرم ازدواج کرد و از اصفهان رفت کمتر با هم رابطه دارند.از فرشاد خیلی تعریف میکرد.منم شمارشو از گوشی برادرم برداشتم.فرشاد اصلا منو نمیشناخت و اصلا منو با برادرم ندیده بود.خلاصه برادرم ایناکه رفتن1شب زنگزدم به فرشادو کم کم باهم آشنا شدیم.اون مغازه دار نزدیک محلمونه و بهش گفتم شمارشو از تابلوی بالای مغازش برداشتم.اول پا نمیداد.فکر کرد میخوام سر کارش بذارم.چند شبی گذشتو اس ام اسهای معمولی میدادیم تا اینکه گفت بیا در مغازه ببینمت منم ظهر رفتم و منو دید.بعد زنگ زدو گفت من میخوامتومنم جواب مثبت دادم.2روز بعدش اومد در دانشگاه دنبالم.سوار ماشینش شدم وای باورم نمیشد.استرس عجیبی داشتم که اصلا نمیتونستم نگاش کنم.خونه داشت.گفت بریم خونه یا بیرون دور بزنیم؟بلند گفتم نه خونه نه بیرون خوبه.خلاصه رفتیم یکم تاب خوردیمو یه عالمه حرفزد.ساعت4بعدازظهر برگشتیم.دستمو گرفتو گفت خیلی خوش گذشت.دلم یهو ریخت گفتم بهمچنین.چند روز گذشت با اس ام اسو زنگ.بهم گفت دوسنداری1روز بیای خونه؟گفتم چرا میام.خودم میدونستم اگه برم خونه بعد از همه چی آخرش سکس وجود داره.منم بدم نمیومد.رفتم حمومو حسابی همه جاموبلوری کردم.فرداش با1دسته گل رفتم خونش.ناهار خوردیمو یکم حرفزدیم.فقط روسریمو در آورده بودم.بعدش کم کم نزدیکم شد وبوسم کرد.وااای دلم ریخت.راستش من شهوتم خیلی بالاست و خیلی زود حشری میشم.کم کم لباشو آورد نزدیکو لباشو خوردم.من دستمو گرفتو رفتیم تو اتق خوابشمنو خابوندو لباسامو در آورد.وای هم خجالت میکشیدم هم دلم سکس میخواست.من فیلم سوپر بعضی وقتا دیده بودم.دیدم کیرش از زیر شلوار حسابی شق شده.تاپمو در آوردو از روی سوتینم سینه هامو گز میگرفت.بعد سوتینو در آوردو شروع کرد به خوردنشون.دیگه حسابی حشری شده بودم.بعد آروم آروم رفت پائینو از رو شرت کسمو زبون زز و زود شرتمو کشید پائینو شروع کرد به لیس زدنو خوردن.10دقیقه فقط کس میخورد ولی من ارضا نشدم.بهش گفتم بسه حال نمیام.کیرشو گرفتم.مثل سنگ شده بود از بس سفت بود.براش خوردم خوردنموخیلی دوست داشت.بعدش خودم به پشت شدمو باسنو براش دادم بالا.گفتم بزن توش که حال کنی.شهوتم زده بود بالا.حالیم نبود درد داره.کرم آوردو مالید.اول با انگشت شروع کرد.بعد آروم آروم فرو کرد کیرشو تو کونم.وااای حسابی کلفت بود.اشکم در اومد ولی به رو خودم نیووردم.دیگه سگ شده بودم.گفتم محکم بزن تا حال بیای آخه دیگه تحمل دردو سوزششو نداشتم.دیدم داره نفس نفس میزنه و پایان آبشو ریخت تو کونم.خیس عرق شده بود.عرقاش پاک کردمو اومد تو دلموگفت ناراحتم آخه چرا تو ارضا نشدی گفتم اشکال نداره.بازم میام پیشت.همو بوسیدیمو یه کم خوابیدیم.الان1 سالی هست با همیم.اگه از خاطرم خوشتون اومد بگید تا بقیه سکسامونم براتون تعریف کنم.نوشته مرجان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *