پسرعموی نامرد

0 views
0%

سلام من اشکان م الان که دارم این خاطره رو تعریف میکنم24 سالمه.و داستانی رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به سن 13 سالگی م اون موقع من بچه بودم و زیاد از سکس چیزی نمی دونستم.خونه ی ما دوطبقه بود طبقه اول خانواده ما زندگی میکردن طبقه ی دوم خانواده داییم اینا که یه دختر دایی داشتم هم سن خودم و یه پسر دایی که 6 سال از من بزرگتره.من از بچگی میرفتم خونشون و با دختر داییم بازی میکردم و اکثر اوقات با هم بودیم و……(البته در جلوی چشم پدر و مادر……….بزرگ شدیم………. تا اینکه یه روز رفتم خونشون و دیدیم کسی جز پسر داییم خونشون نیست خوب منم مثل بقیه موقعها وقتی دیدم دختر داییم نسیت میومدم پایین. اما اون روز پسر داییم گفت اشکانفیلم نگاه میکنی (با دستگاه ویدیو)یکم من من کردم وگفتم که تازه از مدرسه اومدم ناهار بخورم اگه حوصله داشتم باشه.گفت فیلمش جنگیه منم عاشق فیلمهای جنگی جمشید هاشم پوراون میدونست که من دوست دارم والان که فکر میکنم میبینم عجب رکبی خوردم.بگذریم …نهار خوردم رفتم بالا دیدم با یه شورت ورزشی دراز کشیده خوب من توجه نکردم و نشستم،گفتم خوب بزار ببینیم.اولش برام یه فیلم جنگی گذاشت و داشتیم نگاه میکردیم که گفت من حوصله ندارم از این فیلم ها نگاه کنم یه فیلم دیگه بزارم ببینیم، منم گفتم باشه ولی…. (خوب چی بگیم بزرگتره) اونم فیلم تایتانیک رو گذاشت و رفت رو 5 دقیقه قبل از سکانس سکس داخل ماشین و ادامه فیلم که اون صحنه داخل ماشین رورو هم دیدمپسر عموی نامرد منم که دید عکس العملی از خودم انجام ندادم گفت اه من این فیل و دیدم به درد نمی خوره یه فیلم بهتر دارم اون رو بزارم.بدون در نظر گرفتن نظر من گذاشت.(بگم زیاد چشم و گوش بسته نبودم)فیلم سوپر………. من تا حالا ندیده بودم…..وقتی فیلم رو گذاشت من گفتم این چه فیلمیه.اونم گفت بچه سوسول تا حالا فیلم سوپر ندیدی خاک تو سرت بچه نه نه(سر افکندی و حس بد داشتن از من) گفت حال میده پدر میخوای امتحان کنیم که من گفتم نه. ولی او به زور گفت اگه نیای میرم به بابات میگم که میری کلوپ بازی میکنی(توی اون موقع حاضر بودم 10 مرتبه بدم ولی به پدرم نگه )….نشستم……اون اومد دست انداخت روی شونم و گفت دراز بکش منم دراز کشیدم .شلوار من و کشید پایین لباس و در آورد و خودشم لخت شد.روم خوابید خاک تو سر من که با اون همه خوشگلی داشتم زیر یه سیاه میخوابیدم…..دستاش رو انداخت دور گردنم پنج شش مرتبه بالا و پایین رفت، روی سوراخ م یکم کرم زد با دستش کیرش رو گذاشت روی کونم و بعد فرو کرد(البته لا پا) شروع کرد نفس نفس زدن و بوسیدن من و واقعا از این کارش خیلی بدم میومد.گفت بلند شو رو به تلوزیون بخواب. کارهایی که توی فیلم میکردن رو روی من انجام میدادالبته فقط صحنه ی روی مبل خوابیدن رو تونست انجام بده اونم به صورت نمایشی منم فقط گریه زاری ولی اون اصلا توجه به ای موضوع نداشت.5دقیقه بیشتر طول نکشید یکم مکث کرد، من حس کردم زیرم خیس شده بلند شد گفت تموم شد، مایه سفید رنگ که واقعا بوی بدی میداد(منی) لای پاهام ریخته بود، ….بیشعور….. با یه دستمال کاغذی خودم رو تمیز کردم و سریع رفتم خونه….وای عجب روز بدی. این داستان ادامه دارد………..نوشته اشکان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *