کردن خانم دوستم

0 views
0%

سلام دارم خدمت همه بچه های سایت داستان سکسی این داستانی رو که می خوام بگم واقعی هیچ چیزش دروغ نیست اگر کسی میگه دروغ می تونه نخونه داستان از اونجا شروع میشه که من یه رفیقی داشتم که اونم متاهل بود و من اون موقع مجرد بودم این رفیق ما از وقتی که عروسیشون رو گرفتن زنش که اسمش الهام(فیک) بود این رفیق مارو نمیخاست و باهم ازهمون اول مشکل داشتم منم که با رضا(فیک)رفیق بودم هرچند وقت یک بار میرفتم خونه رضا از زنش بگم براتون که هرچی گفتم کمه یه خانم سفید پوست با اندامی ورزشکاری و خیلی هم خوشگلی بود بعد یه مدت که از عروسی اینها گذشته بود که دیدم واسم پیام اومد نگاه کردم دیدم شماره ناشناسه نوشتم شما گفت منم الهام خانم رضا گفتم کاری داشتیشروع کرد به درد دل کردن که آره من رضا رو نمیخام و از این حرفا منم گفتم منم که شک کردم که شاید کسی باشه خاسته باشه امتحانم کنه راستش ترسیدم بهش زنگ زدم دیدم خودشه خلاصه پیام بازی من الهام از اونجا شروع شد یه روز بهش گفتم که حالا واسه چی اینقدر بهم پیام میدی گفت میخام باهم دوست بشیم منم که از خدا خاسته قبول کردم همینجوری گذشت و گذشت تا الهام خانوم به من عادت کرده بد جوری هم وابسته شده بودیه روز من از درخواست کردم که بیا خونه ما کسی نیست با هم تنها باشیم اون قبول نکرد گفت میترسم بیام خلاصه نیومد چند روزی گذشت بهش گفتم الهام اگه میخای باهم باشیم باید رابطه جدی تری داشته باشیم گفت اگه منظورت سکسه نه من از آن دخترا نیستم تو در مورد من چی فکر کردی گفتم اگر قبول نمی کنی پس دیگه به من پیام ندید خلاصه با هزار التماس قبول کرد که برام فقط ساک بزنه منم گفتم باشه فقط ساک بزن با هم قرار گذاشتیم تو خونمون اون روز هم پدر مادرم رفته بودم جایی و تا شب برنمی گشتند بهش زنگ زدم گفتم بیا گفت باشه رضا شوهرشم سرکار بود بهم پیام داد گفت من راه افتادم منم خودمو آماده کردم که یه دفعه زنگ به صدا در اومد دیدم الهام درو باز کردم وقتی اومد تووااااای چی می‌دیدم تا حالا اونو اینجوری ندیده بودم تا اومد تو پرید بغلم و چند دقیقه فقط لب می‌گرفتیم اینقدر خوردیم که بی‌حال شده بود منم دست کردم تو شلوارش که دستم کشید گفت نمیزارم دست بزنی فقط ساک میزنم هرچی التماس کردم نزاشت منم نمی خاستم دفعه اول بدون رضایت باشه سکس خوبه هر دو راضی باشن منم کیرم رو در آوردم اونم کرد تو دهنش ولی بلد نبود خوب ساک بزنه هی دندون میزد داشت ابم میومد که از دهنش در اوردبا دستاش واسم مالید و انگشت کرد تا ابم اومد بعد هم دیگه رفتچند وقتی گذشت بالاخره راضیش کردم که یه سکس کامل با هم بکنیم منم دنبال موقعیت بودم تا اینکه یه روز ابجیم با دامادمون چند روزی رفتن شهرستان منم که کلیدارو گرفتم که گل هاشونو آب بدم اینم بگم که بهم گفت کاندوم بیاری حتمامنم رفتم یه بسته سه تایی کاندوم خوب گرفتم ظهر بهش زنگ زدم که بیا گفتم باشه شب میام رضا هم قراره با دوستانش برن امشبو بیرون خلاصه شب شد منم رفتم خونه اونم قرار شد بیاد یه قلیون بردم تا اون اومد می‌کشیدم که بهم اس داد که درو باز کنمدرو واسش باز کردم اومدیم تو خونه یه چند دقیقه ای باهم قلیون کشیدیم جاتون خالی بعد دیدم داره لباساش در میاره یه شورت و سوتین توری کرمی پوشیده بود که وقتی دیدم قلبم داشت از جاش کنده میشد بهم نزدیک شدیم لبای همو داشتیم می‌خوردیم همینجوری هم من سینه هاشو می‌مالیدم سینه هاش زیادی سفت نبود ولی خوب بود همینجوری که لب می‌گرفتیم من شروع کردم به لیسیدن گردنش و هی رفتم پایین تا رسیدیم با کس خوشگل وسفیدش وای چی می‌دیدم به کس سفید بدون یه دونه مونمیزاشت لیس بزنم آخرش به زور مجبور شدم لیس بزنمش وای چه حالی میداد دیدم یه چیزایی سفیدی از کیس داره میاد دیدم خیلی داره حال می‌کنه همون‌جوری ادامه دادم اونم سرمو بیشتر فشار میداد به کسش می‌گفت فقط بخورش اینقدر خوردم تا قرمز شد گفتم نوبت تویه اونم بلند شد شروع کرد به ساک زدن یا چند دقیقه ای که خورد دیگه داشته دیوونه میشدم گفتم بسه میخام کس نازتو بکنم اونم گفت بکن عشقم به پشت خابید و پاهاشو بلند کرد گفت کاندوم بیار بکشم برات کاندومو آوردم اونم برام کشید حالا وقتش بود بکنم تو کسش سرشو یه کم مالیدم به چوچولش داشت دیوونه میشد التماس میکرد می‌گفت بکن تو کسم من بدون معطلی تا ته کردم تو کسش به یه آه بلند کشید که فکر کنم دردش گرفت گفت چند لحظه واستا منم واستادم گفت حالا بکن منم داشتم تلمبه میزدم اونم داشت قربون صدقه من می‌رفت می‌گفت بکن منم دیوونه وار تلمبه میزدم در همین حال گفت میخام برات یادگاری درست کنم که شروع کرد به مکیدن سینما و کبودش کرد که تا چند روز تو خونه نمی‌تونستم لباسمو در بیارم بگزریم گفتم الهام من خسته شدم تو بیا بشین روش اونم قبول کرد اومد نشست روش وای چه حالی میداد اووووووف الهام داشت بالا و پایین می‌رفت منم داشتم سینه هاشو می‌خوردم این پوزیشن واقعا باحاله یه دفعه دیدم یه جیغی کشید گفت ارضا شدم تو هم ابتو بیار به پشت خوابوندمش از پشت کس سفیدش عجب نمایی داشت کیرم کردم توکسش اونم یه آهی کشید داشتم تلمبه میزدم که حس کردم دارن ابم میاد همینجوری تلمبه زدم ایمو ریختم تو کاندوم روش دراز کشیدم بی‌حال شده بودیم و ازش تشکر کردم بعد هم بلند شدیم لباسامونو پوشیدیم و رفتیم بعد از اون هم چند دفعه با هم سکس داشتیم که اگه خواستین براتون میگم اگه مشکل چیزی بود ببخشیدنوشته ???

Date: April 12, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *