گی با سعید تو استخر

0 views
0%

با سلام خدمت همه دوستاناین ماجرا مربوط به یه هفته پیشه حدودا اوایل مرداد 97 من اشکانم 20 سالمه و یکم تو تپل و سفید این ماجرا از اونجایی میشه که من چند وقتی بود با سعید صمیمی شده بودم از سعید بگم حدودا 25 ساله بدنساز قد بلند و… که باباش تو محل ما یه نانوایی بزرگ داشت سعید هم هر از گاهی می اومد اونجا می ایستاد یا می اومد دنبال باباش و من هم فقط در حد سلام و علیک باهاش دوست بودم تا اینکه یواش یواش بیشتر حرف زدیم و صمیمی شدیم. یکروز سعید پیشنهاد داد بریم استخر منم قبول کردم و جمعه قرار شد بریم. عصر جمعه زنگ زدم که بریم اول گفت کنسل چون باغ بود بعد گفت بریم منم قرار شد خودم برم اونم خودش بیاد. خلاصه رفتیم داخل و به محض اینکه لباسا رو کندیم و بدن سعیدو دیدم شق کردم بزور خودمو جمع و جور کردم و رفتیم داخل آب یکم شنا کردیم و شروع کرد من هفته ای چندتا کس میکنم و کس کس کس منم زیاد گوش ندادم چون کس میگفت خلاصه منم چندتا تیکه انداختم اونم گرفت. بعد رفتیم سونا بخار گفت یکم ماساژ بده منم زیاد بلد نبودم یکم اینور اونور فشار دادم گفت بخواب بزار ماساژت بدم یاد بگیر… نشست رو کونم و شروع کرد ماساژ و رگ گرفتن و… انصافا هم بد ماساژ نمی‌داد و کیرش هم هر از گاهی مالونده میشد به کونم و منم بدم نمی اومد. دو سه نفری تو سونا بودن و دونه دونه رفتن بیرون و سعید کاملا پهن شده بود روم منم انگار نه انگار لال و کر شده بودم زیرش و هیچ عکس العملی نداشتم…. خلاصه شروع کرد جاهای تحریک کننده مثل لای پا و کشاله های ران رو ماساژ میداد و واقعا رو آسمونا بودم… بعد کاملا دراز کشید روم دستشو می‌مالید لای کونم بعد دوباره کیرش رو می‌مالید بعد کیرش با دست گرفت و فشارش میداد به سوراخم. سایزش بد نبود ولی حس می‌کردم کوچیک بود…خلاصه من ارضا شدم و حدود 10 دقیقه ای بود داخل بودیم به بهانه اینکه نفسم گرفت در اومدیم بیرون و دیدم که وقته خروجمون گذشته… ولی اصلا هیچ کدوم به روی خودمون نیاوردیم و در اومدیم دوش گرفتیم و گفتیم و خندیدیم و این استخر ها ادامه پیدا کرد… نوشته اشکان

Date: April 8, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *