گی با پدرام

0 views
0%

سلام اسم من رهامه 18 سالمه از … هستم .داستان من مربوط میشه به گی هام و تا حالا قسمت نشده سکس داشته باشم .خوب از خودم بگم که من یه پسر خوشتیپ(تعریف نمیکنم )و بازیگوش هستم .این داستان من که میخوام براتون بنویسم مربوط ب 2 سال پیشه زمانی که من 16 سالم بود و خیلی حشری .اون زمان خیلی ها دنبال من بودند که من به کسی رو نمیدادم اما خودم تو این روابط خیلی قوی بودم هوه شیفتم بودند .پسرای که من گایدم میشه گفت ارزو یه پایان پسرایه شهرمونه و خیلی از من میخوان که براشون تعرریف کنم .اما داستان …من از زمانه کودکی (7_8 سال) خیلی میرفتم خونه مادربزرگم و اونجا دوستی به عنوانه پدرام پیدا کردم .چون تا کلاسه دوم راهنمایی از سکس سر در نمی اوردم کاری نکردم اما دوم راهنمایی که با پدرام همکلاس شدم همیشه با هم بودیمو دوستیمون معروف بود .بعد از چند مدت منو پدرام سره یه مساله ی کوچیک حرفمون شدیمو دعوا کردیم . اما بز هم دوست شدیم ای مسائل چند بار ادامه پیدا کرد منم بعد از دعوا هامون فقط دنباله کونش بودم ( کونش خیلی خیلی بزرگ بود ) و قصده دوستی نداشتم باهاش .اقا من اینو با اس ام اس راضیش کردم. فقط منتظر مکانش بودم که بهش برسم .یه روز که تو گیم نت نشسته بودم بهم زنگ زدو گفت روهام دفترچم مونده … میای با هم بریم بیاریممن اره برادر چرا نمیام .منم es رو تموم کردمو رفتیمو کلید گرفتیم .وقتی رفتیم تو درو قفل کردیم .اول روم نمیشد ولی بعد بهش گفتم پدرااااااام …نذاست حرفمو بگم دیدم داره میاد سمتم اومد اول یکم بوسش کردمو دوباره رفتم سارغه سینش که واقعا خوشگلن (از لب بدم میاد )پیرنشو زدم بالا و افتادم ب جونه سینه هاش .انقد خوردم که گفت روهااااااااام زود باش دلم کیر میخواد بالاخره کمرمو باز کردمو شلوارمو دراوردم بهش گفتم برادر ساک میزنی قبول نکردم منم اصرار نکردم رفتم سراغه کونش . حدوده ده مین کله کونه تپلشو خورم سوراخشم خیس کردم بهش گفتم بچه کونی حداقل تف بزن راحت بره تو . تف زد یکمم ماید تا کاملا لیز شد .بهش گفتم بسه دگ ترهم به حالت سگی نشوندمشو اول زدم وسط پاهاش بعد زدم تو کونش که یه دف دیدم پریدم و همزمان گفت اخ روهااااااام گفتم واسا الان تموم میشه منم رحم نکردمو یه ضرب تلم زدم بعد ده مین تلم زدن دیدم داره ابم میاد صدامو در نیاوردمو چند تا محکم زدم دیدم کیرم درد شدیدی گرفت و همزمان ابم اومد نصفش ریخت تو کونش بعد که فهمید منو هل داد ابم ریخت زمین .گفتم یکی میاد میبینه تمیزش کن گفت چی کنم گفتم لیسش بزن با اکراه ابمو لیس زدو منم شلوارمو پوشیدمو زدم بیرون بعد چن مین اومد گفت برادر خیلی حال داد قربونه کیرت .منم گفتم شب دراز استو قلندر بیداراین اولین داستانمه اما گی هام زیادهبازم داستانامو میزارم …بایروهام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *