دانلود

گی لباس دخترونه پوشیده که کون بده

0 views
0%

همیشه فکر می کردم آقایون به روشی تقریبا یکسان خودارضایی می کنن.

– شلوار و شورت خویش را درآورده….
– دست راست خویش را به ماده ای مرطوب ( آب دهان ، کرم، صابون ، روغن زیتون ( بر حسب درآمد شخص!)) آغشته کرده….
– دست خود را بر آلت مبارک کشیده و بالا و پایین کرده…
و سپس ارضا می گردند.
این فرمول به نظرم فرمول اصلی بود. حالا ممکن بود کمی تغییر درش ایجاد بشه. مثلا کسی بدون در آوردن شورت و از رو خودارضایی کنه یا مثلا به جای اینکه دستش رو بالا پایین کنه ، چپ و راست روی آلتش حرکت بده.
اما اخیرا توسط دو دوست، درهای علم و دانش تجلق به روی من گشوده شد و از جهل خودم در حیرتی عظیم فرو رفتم.

چند هفته پیش ، یه دوست عزیز هم جنس گرا برام پرده از روش خودارضایی خودش برداشت. گفت که به یه شکل خاص، کاری می کنه که با هر دفعه ارضا فقط مقدار خیلی کمی اسپرم ازش خارج بشه و اینطوری می تونه به دفعات متعدد و پشت سر هم ( مثلا هفت بار به نیت هفت سامورایی ) ارضا بشه!
تو فکر این روش بودم که چند روز پیش دوست دیگه ای رو دیدم. بحث با ایشون از پدیده ی گرمایش زمین ، قیمت دلار و احتراق موتورهای درون سوز رسید به خودارضایی! ایشون هم گفت که یه جوری خودارضایی می کنه که مطلقا اسپرمی ازش خارج نمیشه! یعنی به اوج لذت می رسه بدون خروج منی و اینطوری بدون اینکه بدنش ضعیف بشه و دچار رخوت، لذت می بره…
با خودم گفتم: خاک بر سرت…ببین ملت عالم به چه جاهایی رسیدن؟ علم تا کجاها پیشرفت کرده؟ بعد تو داری به روش قرون وسطایی و همون طور که افلاطون و ارسطو و کوروش کبیر جق می زدن ، جق می زنی؟ هزاره ی سومه بدبخت…به خودت بیا و کاری بکن…
فکر کردم بد نیست که برم و توی اینترنت چرخی بزنم شاید روش های نوین خودارضایی رو یاد بگیرم. اما بعد فکر بهتری به سرم زد. با خودم گفتم چرا خودم یه روش تازه ابداع نکنم؟ مگه آلتم کجه یا تخمم باد کرده؟ مگه بقیه هفت تا سوراخ دارن و من شیش تا؟! یه روش قشنگ با بیشترین لذت ابداع می کنم که توی تاریخ به اسم من بمونه و هرکس که به این روش جق می زنه بعد از ارضا فاتحه ای نثار روح من کنه . اینجوری یه باقیات و صالحاتی هم از خودم به جا گذاشتم برای مجلوقین و مجلوقات عالم….

ابتکار اول
اومدم توی خرت و پرتای میز توالت و انواع کرم ها و لوسیون ها گشتم تا یه چیز جدید پیدا کنم برای جق زدن. چشمم افتاد به یه پماد خنک کننده. از همونا که بوی ویکس می دن و آبی هست رنگشون و خنک می کنن پوست رو… فکر کردم باید چیز جالب و متفاوتی باشه. در حالیکه داری جق می زنی یه خنکای خوبی رو توی آلتت حس می کنی…
اول یه سر انگشت ورداشتم و مالیدم روش. فکر کردم شاید کم باشه. یه سرانگشت دیگه ورداشتم و مالیدم و شروع کردم به زدن! حس بینظیری داشت. خنک مثل نسیم صبح گاهی….با طراوت مثل ابر بهار….تو همین حیص و بیص یوهو سر و کله ی مادرم پیداش شد. منم سریع تغییر موضع دادم و دستم رو از تو شورتم بیرون کشیدم. مامانم شروع کرد به بو کشیدن .
گفت: این بوی ویکس چیه پیچیده تو خونه؟
گفتم: کمرم درد می کرد یه کم از این پماد آبیه که خنک می کنه زدم بهش…
گفت: خوب کاری کردی…اون پماده معجزه می کنه.
گفتم: چه طور؟
گفت: تو یه دقیقه ی اول که می زنی خنک خنک می کنه . بعد شروع می کنه به داغ شدن. اونقدر داغ می شه که انگار اتو روشن کرده باشی. الان کمرتو داغ می کنه و خوب می شی!
خشکم زده بود. داشتم کم کم داغ شدن آلت بی نوای خودمو حس می کردم. در کمتر از ده ثانیه انقدر داغ شد که انگار یه اژدها همزمان که داره از دهنش آتیش میاد بیرون، داره برام ساک می زنه! سرآسیمه دویدم تو دستشویی. شروع کردم شستنش با آب سرد. ولی مگه این ماده ی لزج لعنتی پاک می شد. همونطور که عربده می زدم از درد و سوزش، هی آب سرد می گرفتم روش….جلوی چشمای کور شده ی خودم، سوختن و جزغاله شدن آلت عزیز تر از جانم رو داشتم می دیدم. بعد از ده دقیقه شستن کم کم سوزشش کم و کمتر شد. به آلتم نگاه کردم. یه چیز درب و داغون و سوخته و تاول زده ازش مونده بود….
تا یه هفته با اعمال شاقه ادرار می کردم. موقع ادرار انگار یه سیخ داغ می کردن تو سوراخ آلتم! هی در می اوردن هی می کردن توش! ….خدا خدا می کردم چیزی یا کسی یا فیلمی منو تحریک نکنه که باعث شه شق کنم! چون اگه یه بار هم شق می کردم مطمئن بودم آلتم به صد قسمت مساوی تقسیم می شه و فرومی ریزه از بس ترد و شکننده شده بود! بنابراین تو این مدت هر وقت داشتم تحریک می شدم بلافاصله به آقای دکتر احمدی نژاد یا آیت الله جنتی فکر می کردم و سریع آلتم به حالت کوچولوی خودش بر می گشت!!

ابتکار دوم
بعد از سه هفته گذروندن دوره ی نقاهتِ آلت محور، آلتم رنگ و روی بهتری به خودش گرفته بود و عملا مثل مار بوآ پوست انداخته بود و جوون شده بود. فکر کردم حالا که خدا یه بار دیگه آلتم رو بهم پس داده ، دوباره تلاش کنم برای یک روش متفاوت خودارضایی. البته این بار نه با ماده ی مرطوب کننده ی جدید بلکه متفاوت در اجرا.
بارها شنیده بودم تحریک پروستات مردان از طریق مقعد یه عمل بسیار لذت بخشه. و فکر کردم همزمان شدن تحریک پروستات از طریق سوراخ با ور رفتن به آلت می تونه یه لذت عمیق و اساسی ایجاد کنه. البته مطمئن بودم که این روش خیلی هم تازه نیست و سالهاست که احتمالا دوستان هم جنس گرا یا غیر عم جنس گرای مفعول ، این روش رو امتحان کردن. ولی این مهم بود که بتونم با تمرین و تکرار این عمل، این روش رو گسترش بدم و راهکارهای جدیدی در تحریک پروستات ابداع کنم. با خودم فکر کردم اگه دو سه هفته با این روش ترکیبی با خودم ور برم احتمالا دستاوردهای علمی عظیمی به دست خواهم اورد.
همه چیز رو مهیا کردم . روغن زیتون ( از نوع بدون بو البته! ) اوردم و گذاشتم کنار دستم. طاق باز خوابیدم. دست راستم رو روغنی کردم و شروع کردم به ور رفتن با آلت عزیز. اونوقت دست چپم رو هم چرب کردم برای تحریک پروستات عزیز. دست چپم رو از روی بدن بردم تا به سوراخم برسونم ولی دیدم نمیشه اینجوری. خوب مسلط نبودم روی سوراخ. بنابراین دست چپم رو این بار از زیر بدنم حرکت دادم و رسوندم به سوراخ و سعی کردم سوراخ رو باز کنم و انگشتم رو به پروستات برسونم.
اما دقیقا فاجعه از همین جا شروع شد!
حشرم زده بود بالا و عقلم نمی رسید که دیگه اون جوون 20 ساله ی سابق نیستم. و اینکه قهرمان ژیمناستیک المپیک هم نیستم. و اینکه وزنمم زیاد تر شده ….هیچ کدوم از این مسائل بسیار مهم یادم نبود! بنابراین احمقانه شروع کردم بالا و پایین کردن و حرکت دادن بدنم تا هم آلتم بهتر تو دست راستم تکون بخوره و هم انگشت دست چپم بتونه توی سوراخ حرکت کنه که یوهو….
با یه صدای بدی ، یه صدای خیلی بدی دست چپم از شونه در رفت! زیر بار وزن بدنم له شده بود! عربده ای زدم که باعث لرزیدن لوستر اتاقم شد. با درد و گریه سعی کردم از جا بلند شم.دست چپم جوری در رفته بود که امکان تکون دادنشو نداشتم. بنابراین انگشت دستم هنوز توی سوراخم گیر کرده بود! سعی کردم برای جلوگیری از آبروریزی یه جوری دستم رو سامان دهی کنم اما حتی یک تکون بسیار کوچولو انقدر دردناک بود که انگار برج میلاد رو بکنن توی کون انسان.
حالا با همون وضعیت ریدمان و آبرو بر باید لباس می پوشیدم! پیرهن رو بیخیال شدم.با دست راست سعی کردم شلوار بپوشم. خودم رو توی آیینه دیدم! خدای من!!!
بعد از سالها زندگی کردن با آبرو و اون همه ادعا و کلاس، مردی رو توی آینه دیدم که دستش توی کونش گیر کرده! و قراره با همین وضع بره به بیمارستان!
با خودم گفتم ای خاک بر اون سرت. آخه کسخل دوزاری ، ابداع روش جدید خودارضاییت چه کس شعری بود؟! می تمرگیدی مثل همون سابق جقتو می زدی.حالای چی زندگی تو جدید و مدرنه که جق زدنت باشه!الحق که یه ایرانیه واقعی هستی که مدرن شدن رو از آلتت شروع کردی! حالا چون مسئولین رده بالای نظام می گن باید رفت به سمت رشد علمی و نهضت نرم افزاری می خواستی تو جق زدن رشد علمی کنی؟؟ حالا تحویل بگیر: مردی با دستی در کون….
همین مونده فردا مطبوعات تیتر بزنن:
– حادثه در سعادت آباد….مردی که دستش در کون خویش گیر کرده بود تحت عمل جراحی قرار گرفت!
– ماموران آتش نشانی دست مرد جوان را از کونش بیرون کشیدند!
اسنپ گرفتم برای خودم به مقصد بیمارستان. تو راه نیگاهای راننده ی لعنتی و پوزخند کثیفش رو تحمل کردم. چاره ای نداشتم. تو بیمارستان هم تو بخش اورژانس همه داشتن به من نیگا می کردن و می خندیدن. حتی یه پیرزن که همون موقع خبر فوت شوهر 95 ساله اش رو بهش دادن هم یه لحظه گریه اش رو متوقف کرد و یک دقیقه ای به من خندید و دوباره شروع کرد به گریه!
شده بودم سکه ی یه پول…با گریه به متصدی اورژانس که خانوم پتیاره ای بود التماس کردم که کار منو زودتر انجام بدن….بالاخره نوبت من شد و دکتر ارتوپد رسید بالای سرم و شروع کردن به سامان دادن وضع داغون من.البته هم دکتر و هم پرستارا در حال خنده وشوخی بودن سر این موضوع…می خواستم بهشون بگم بیاین برین تو کونم! ولی دیدم وقتی دستم اون توئه اینا دیگه توش جا نمی شن! من عادت دارم همیشه در مواقع بحرانی شعر می گم. بنابراین در همون حال با درد و گریه شروع کردم شعری در وصف خودم و حماقت خودم سرودن…
ای علی ، دست چپت در کون توست!
آنچه می ریزد ز شورتت، خون توست!

یک دو جین مشکل به همراه جق است
هر که زد بسیار جق، کونش لق است!

آلت خود را مده با جق به گا
جنده ای را برگزین، او را بگا

چنگ اندر شرع و در اسلام زن!
گر زنی جق ، اندک و آرام زن!

اندک و آرام زن جق ، بهتر است
آنکه خود را کرد انگشت، او خر است!…..

Date: December 14, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *