یعقوب خان صاحب کس

0 views
0%

وضعيت صحنه [ يكي از اتاق هاي كس خانه كه در آن دو مرد مشغول سكس كردن با مهتاب هستند. چراغ ضعيف قرمز رنگي روشن است. هر تكه از لباس هاي مردان در جايي روي زمين افتاده است. صداي آه و ناله مردان به گوش مي رسد. از یکی از اتاق ها صدای خنده و از دیگری صدای گریه زاری هم می آید.داريوش فكر نمي كردم اينقدر تيكه باشي. جنده لاشی خانم حيف اين كس و كون نيست كه اينجا داري حروم مي كني. بيا صيغه خودم شو. هر چي بخواي برات مي گيرم [در همين حال كير خودش را نزديك دهان مهتاب مي برد]. اسحاق خفه شو مادر كوني. اين خوشگل كس تنگ ماله خودمه. مگه نه عزيزم؟ داريوش اصلا بيا از خودش بپرسيم. كير هر كي رو بيشتر خورد يعني همونو بيشتر دوست داره.اوكي؟ مهتاب [با بي حالي مي گويد] آشغالاي رواني.]در اين لحظه داريوش و اسحاق هر دو همزمان آب مني شان را بر روي صورت مهتاب مي پاشند و مي گويند[ به سلامتی جنده لاشی خانوم.[دوربين تصويري از مهتاب را نشان مي دهد كه بي نوا بر روي زمين افتاده و چند لحظه بعد چراغ خاموش مي شود].[صحنه جديد با حركت دوربين درون راهروي طولاني فاحشه خانه به دنبال آن دو مرد شروع مي شود تا اينكه آنها به اتاقي مي رسند. روي در اتاق يك كاغذ چسبيده كه رويش نوشته ماريا. آنها در مي زنند.] ماريا بيا تو. دو مرد سلام ماريا خانوم. حساب ما چه جوري شد اين دفعه؟ ماريا [صورتش از پشت مانیتور رایانه پیداست و ظاهرا منتظر نشسته تا یک صفحه اینترنتی بارگذاری شود] با مهتاب بودین؟ دو مرد ]با پوزخند[ آره. راستي اين يكي رو از كجا پيدا كردين؟ لامصب يه چيز ديگه است. با اوناي ديگه فرق داره. من عاشقه … ]حرفش ناگهان توسط ماريا قطع مي شود[ ماريا خوب ضر نزن ديگه. پس فكر كردي چي اينجا فاحشه خونه يعقوب خانه ما جنس بد دست كسي نمي ديم. ]ماشين حساب را جلوي دستش مي گذارد و چند تا عدد را با هم جمع مي زند[ ميشه 200 تا. داريوش ما فقط يك كس داشتيما، كير از خودمون بود. ]هر دو مرد بلند مي خندند[. ماريا نه پس ميخواستي كسو منم بگيري بكني. مرتيكه تازه شاش كف كرده اين پول برا اينكه لامصب يه چيزه ديگه بود ]ماريا پوزخند مي زند[. اسحاق آره. خودتم بد نيستي. حالا چند ميدي؟ ماريا به همون قيمتي كه زنت مي ده. ]ماريا دوباره پوزخند مي زند[._ اسحاق باشه پدر بي خيال شو. [ و دو تا تراول چك را مي گذارد روي ميز چوبي ماريا سپس همراه با دوستش از آنجا خارج مي شوند].[دوربين ماريا را نشان مي دهد. ماريا دو عدد تراول را بر مي دارد آنها را زير نور مهتابي بالاي سرش مي گيرد و وقتي مطمئن مي شود كه تقلبي نيستند آنها را در كشوي دوم ميزش كه رويش نوشته يعقوب خان مي گذارد. سپس از داخل همان كشو 30 هزار تومان در مي آورد. كشوي دوم را مي بندد و كشوي اول را بيرون مي كشد و سپس 30 هزار تومان را در داخل كشوي اول مي ريزد كه رويش نوشته فاحشه خانه]دوربين كات مي شوذنوشته‌ Alone Boy

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *