آرزوم به خاطره تبدیل شد

0 views
0%

سلام کوچیکتون امیرعلی 22سال دارم هیکلم رو فرمه قدم180 پوستمم تقریبآ سفیده.این اولین داستانمه اگر کم و کسری داشت به بزرگیه خودتون ببخشین دیگه.با اینکه میدونم اخره داستان کسایی که ادبو مرام ندارن فوش میدن اما خب اینو واسه اونایی میگم که درک و شعور دارن و کلا دمشون گرمه.ما ساکن اهوازیم از اون جایی که اهوازیا (و یا خوزستانی ها) به کیره بزرگشون و دخترای خوشکلو خوش اندام معروفن امیدوارم داستانم واستون جذاب باشه.سرتونو درنیارم برم سره اصل مطلب این داستان مربوط به 1نیم سال پیش هست(تاریخش دقیق یادم نیس)من تازه راه افتاده بودم(تو مخ زدن و سکسو… ) به سایتای سکسی میرفتمو داستانای جور واجور میخوندم.یه روز پا کامپییوتر نشسته بودمو داشتم داستانایی که دانلود کردمو میخوندم که مربوط به یه پسرو زنه همسایشون بود(چون تو کفه سالومه (زنه همسایه) بودم بیشتر همسایگیارو میخوندم بلکه کیرم از تجربه بقیه دوستان به این معصوممممه وصل شه) تو حالو هوای خوندن بودم که آیفون به صدا در اومد مادرم داشت غذا درست میکردو دسش بند بود که از من خواست درو باز کنم رفتم پیشه ایفون(آیفون تصویریه) که دیدم بلــــــــــــــــــــــه سالومه خانومه.من وقتی این خارکسه رو میبینم واجبه تاشب1دس کف دسی بزنم.حتما داری میگی آدم ندیدمو… اما میدیدیش نظرت عوض میشود الانم که دارم به اون روزه عالی فکر میکنم دسم رو امیر کوشولوس اخه سالومه( بهش میگم خاله)یه قد معمولی حدودا 168 کمره باریک کووووون واقعا گنده و خوش فرم که فکر کنم6یا7سانت از کمرش فاصله داره . قوص کمرش محشر بود مخصوصا کمره باریک سینهای عناری با نوکی شقققق و صورته بور و سفید و چهره ای زیبا البته دماغش یکم تو آفساید بود.سنش حدودا3637بود ورزشکار(ایروبیک) و سرحالو شاد و یه صدایه سکسی که وقتی بام حرف میزد شل میشدم خلاصه رفتم درو باز کردم گفتمشسلام خاله جون.گفتسلام امیرجان خاله مادر هست؟خواستم بگمش بله اما دسش بنده… که دیدم داره پاینو نگاه میکنه به خودم که اومدم دیدم وااااااااااااااااااااااااااااای خاک توسرشدم آبروم رفت تو کونه فیل در بیا هم نیس دیگه.داره به کیره شق شدم که داشت شلوارو جر میداد نگاه میکنه (بخاطر این داستانا سکسی که منو امیر کوچیکه داشتیم باشون کلنجار میرفتیم شق بود نه دیدنه سالومه و شانسه کیریه من شلوار 3خطه adidas که تنگو چسبونه پام بود) یهو سرشو گرفت بالا فهمید که متوجه شدم با یه لبخنده مرموزی بم گفت خاله اینقد فوضولی نکن من که از خجالت اب شده بودم با خجالت گفتمش ببخشید خاله بعد گفت من قریبه که نیستم (باشهوت)حالا مامانتو صدا میکنی یا برم؟ با خجالت گفتم چشم خاله الان صداش میکنم و رفتم(البته من از خیلی وقت پیش توکفه این سالومه بودمو از هر فرصتی واسه دید زدنش استفاده میکردم از اون روز به بعد(شق کردنه بی موقع)سالومه1جور دیگه نگام میکرد مثلا بعضی وقتا کیرمو دید میزدو من خودمو میزدم به کسمخی که نمیفهممو… خلاصه4ماه گذشت از این دید زناو.. که بدجور دیگه توکفش بودم طوری که شبا با جلق زدن به یادش شبم سحر میشود که یه روز از باشگاه اومده بودم خونه که مادرم داشت با تلفن حرف میزد باهاش و معلوم بود که سالومه پشته خطه(جریان سره حاملگیه خواهرش بود)از اونجایی که خواهرش از اون دخترای بی عرضه و کون گشاد بود هر23روز یه باری میزنگیدن به خونمون از مادرم سوال کنه و..(مادرم یه با تجربه و با ثابقه در بیمارستانا هست که به دلایلی استعفاء دادو خونه دارشد) مادرمم که کلافه شده بود از دسشون 1روز بم1کتاب داد که درمورده بارداریو.. بود(کلی با کتابه حال کردم عکسه کسو پستونو.. رو علنی گذاشته بودن توش البته سیاهو سفید بود عکساش)دادش بم که ببرمش واسش که کسی خونشون نبودو 1شبی باکتابه حال کردمو زیرو روش کردم فردای اون روز رفتم بدمش به سالومه. رسیدم دم درشون وهرچی زنگ میزدم درو بازنمیکرد خواستم برم که صداشو شنیدم که گفت بله؟بفرمایید؟گفتمش خاله جون امیرم کتابو اوردم.گفت کدوم کتاب گفتمش همین که ماله بارداریه عکسو.. داره (عجب صوتیه تخمی دادم )بعد بایه صدای مرموزانه گفت باشه بیارش بالا رفتم داخل دیدم نیستش صدای دوش از حمام میومد که در حمامو یکم باز کردو گفت خاله ببخشید حمامم 32دقیقه دیگه میام بیرون امیر جان لبتابم خرابه یه نگاهی بش بنداز ببین چشه تا چکش کنی من اومدم . چشم خاله(من یه خدمات کامپیوتری با شریکم دارم و از کامپیوتر درحدی سر در میارم). حقیقتش حشره ای هم یکم شده بودم. برسیش کردم وعیبش رو برطرف کردمو امادش کردم.(راستی شوهرش ملی حفاریه15روز اینجاس15روزسره کار بچه هم نداشتن(دلیلشو نمیدونم) و تنها بود)بعد دیدم یه CDتوشه سالومه هم اومده بود بیرونو داشت خودشو تو اتاقش خشک میکرد(بخاطرهcdهی هنگ میکرد لبتابش)بعدcdرو یه نگاهی کردم دیدم کلی فیلم توشه نمیدونستم چی هستن کونجکاو شدمو یکیشو پخش کردم از شانس کیریه ما صداشم بلند بود فیلمه هم از اینا که از وسطش شروع میشه.یهو صد ا آه آه بلند شد دستپاچه شدمو زود قطعش کردم صداش به گوشه سالومه هم حتمااااا رسده بود اما محل نذاشت کارش پایان شد تو اتاقو اومد بیرون(من خایه فن شده و سر به زیر بودم اون کس قلبه هم خونسرد)گفت امیر جون ببخشید معطل شدی گفتم خواهش میکنم.گفت صداچی بود؟با لبخند گفتمش CD خودتون بود ببخشید.سالومه(باخنده)تعجب نکن امیر جان اینارو واسه سرگرمی میبینم آخه همش تو خونه تنهام حوصلم سر میره.چرا هی سرتو پایین گرفتی؟تو تاحالا مگه ندیدی از اینا؟نه. وجدانا ؟؟؟؟؟؟ آره وجدانا . دروغ نگو من که غریبه نیستم.دددیدی؟آره خاله اما ایناقدیمی هستنا(از دهنم پرید) اااااااااااااااا؟پدرسوخته خب جدیداشو هم بیار واسه من یا فقط واسه دوس دخترات زرنگی وروجک؟مگه من غریبم؟با تته پته چشم سالومه جان(صوتیه تخیلیه بعدیم (آخه نگفتم خاله))یهو دوتایی یکم به همدیگه ذل زدیمو دوتایی خندیدیم(امیر کوچیکه هم داشت با زیپ شلوارم کشتی میگرفتو چشمای سالومه تماشاچیه این نبرد بودن)بعد گفت پس کتابه کوش؟ منم دادمش دسش کتابو بعد شروع کرد برگه زدن و نگاه کردن صحفه ها(تو کتاب طرزه تزریق منی هم بود(عکس کیروکس) )بعده 3یا4دقیقه یه نفسه عمیق کشید(از شهوت البته ) بعد گفت امیر1سوال کنم ازت جونه سالومه راستشو میگی؟(اینو که گفت از شق درد داشتم بگا میرفتم که گفت سالومه)گفتمش باشه بگو؟کتابو نگاه کردی؟با تته پته گفتمش آره اومد جلوتر با دسش یه نشکون یواش از لوپم گرفتو دسشو بوسید.گفت خوشم اومد جونم واسط ارزش داره گفتمش نداشت میگفتم نه گفت مرسسسسیی بعد یکم کسشعر بینمون ردو بدل شد که پرسیدgfداری؟گفتمش داششششتم(باحسرت)گفت چیشد پس؟گفتمش بم خیانت کردو.. ولش کردم(اما خب کسشعر گفتم چون اون موقع هم با3تا بودمو با هر سه سکس داشتم هفته ائ3بار سکس رو شاخم بود) سالومه پس حتما الان دلت پره غمه و دوس داری دردو دل کنی؟آره خاله خیلی.دیگه بم نگو خاله بگوسالومه(یکم جاخوردم)باشه سالومه جون.تلفن زنگ خوردمامانم بود سراغمو گرفت سالومه گفتش داره کمکم دکراسیون خونه رو عوض میکنه دست تنهام بعد میفرستمشو… مادرمم قبول کردو بعد که قطع کرد گفتمش سالومه چرا دروغ گفتیش؟گفت امروز باهم کلی حرفو کار داریم(شک کرده بودم و خوشحال چون حس میکردم دارم به ارزوم میرسم)بعد گفت خو برام دردودل کن منم یکم کسشعر روهم کردمو چپوندم تو گوشش بعد گفت حس میکنم سنگ صبور خوبی هستی و… درسته؟نمیدونم بستگی به شما داره سالومه جان.اونم شروع کرد برام به دردودل کردنو… رسید به مسئله های شخصی گفت امیرم میتونم بت اعتماد کنمو مسئله های شخصی رو بگم؟اره سالومه جون راحت باش.بعد شروع کرد حرف زدن که حتی درمورده سکساشونو بی اهمیتی شوهره دگوریش و.. که گفت میتونم حرفه دلمو بت بزنم امیر؟آره حتما.باشه میگم اما من یه مشکل دارم که (با تته پته)تو میتونی برام حلش کنی.کمکم میکنی؟ با کمال میل بگو؟ آخه..آخه.. آخه نداره بگو جان امیر. باشه میگم.منو مردم 1ساله داریم از یه موزوعی خیلی رنج میبریم.چیییییی؟محسن(شوهرش)1سالی هست که قند گرفته(دیابت) و دیگه آلتش درست راس نمیشه میدونی که آلت چیه دیگه؟خودشو نزدیک ترم کرد(خودمو زدم به کونه علی چپ) نه چیه؟یهو دسشو گزاشت رو کیرم گفت یعنی این(منم جا خوردمو چشام حلقه شد)یکمم خودمو عقب کشیدم امیرم ناراحت نشو من تورو سنگ صبورم میدونمو.. منم از اونجایی که زنه پرتحرکو بااشتهایی هستم نمیتونم خودمو کنترل کنمو خود ارضایی میکنم با همین فیلماهو.. میدونی خب خود ارضایی یعنی چی؟اره میدونم.میخوام کمکم کنی.چطور؟میگم حالا امیرتاحالا خود ارضایی کردی؟آ ا آره(با تته پته). تو واسه چی خود ارضایی میکنی؟(به خودم جرات دادمو دلو زدم به اقیانوسه هند گفتم هرچی بادا باد)واسه ینفر.اون ینفر کیه؟آخه روم نمیشه بگم سالومه جون.بگووو دیگگگگگگگه؟اما قبلش بم یه قول میدی سالومه جون ؟ چه قولی عزیزم؟اینکه وقتی گفتم کیه ناراحت نشین؟ یهو پرید وسطه حرفمو گفت منم؟(دگوری انگار مغزمو خونده.وقتی اینو گفت حسابی جا خوردم اما یکمم راحت شدم چون کارمو راحت کرد ولی خب خایه کوب شده بودم که جوابشو چی بدمو ترسیدم الان شلیته بازی دربیاره)با تته پته گفتمش ناراحت شدین؟(با صدای سکسی و کشیده)نــــــــــه عزیــــــــــزم شهوت تو وجود همه هست این چیزا کاملا طبیعیه (ااااااااوووف این کسکش عجب سنگ صبوری بود ما کشفش نکرده بودیم)ممنون سالومه جون که درکم میکنی.عزیزم این حرفا چیه؟ ما سنگ صبوره همیم دیگه ایم( منم همچنان داشتم از شق درد به فاکه یزید میرفتم)امیــــــــر؟جانه امیر؟چرا زود تر از اینا نگفتیم؟اخه اون موقع خالم بودی اما حالا(نامزده امیر کوچیکه)سنگ صبورمی خب.کم کم صورتامون داشت نزدیکتر میشود که یهو جیغ زد که هنوز که هنوزه صداش رو موخمه بلندشد جیغ زدن و خودزنی(با دست تورونش میزد)منم هی میگفتم چیششششده؟چتتتتته ؟ چیشده؟یهو دیدم داره به رونش اشاره میده(با التماس کردنو جیغ وگریه ابته التماسش واسه کمک بود)خوابوندمش رو مبل دامنشو زدم بالا دیدم اوووووووووووووووووووووف چه رونای سفیدی دلم میخواست همونجا خوشکا خوشک کونش بزارم یه شرته مشکی توری مانند که فقط قسمت جلویی(قرارگاه کسش)کاملا مشکی بود و معلوم نبود بعد دیدم1مورچه نه کوچیک نه بزرگ(معمولی)نیششو کرده تو رونه سالومه (حشره ای بود دیگه)خیلی کمم خون داشت ازش میومد که وقتی خواستم درش بیارم(مورچه رو بابا) این کسکشم هی دادو گریه زاری میکردو بدنش میخورد به کیرم.خلاصه درش اوردمو پاشو یکم ماساژ دادمو کرم زدمش تا اروم شد(جای نیشه مورچه حدودا 1وجبی از چوچولش فاصله داشت واسه همین موقع ماساژدادنش دسم یکم به دوره کسش میخورد اما خیلی کم ولی این سالومه که انگار خوشش اومده بودو بدجور شهوت انگولیش میداد و میخاروندش یه چسب زخمم ردیف کردمو گذاشتم رو زخمش بعد دامنشو خودش دراورد گفت گرمم هست الان زخمم داره میسوزه (هوا 53 درجه بود کولرا زیاد جواب نمیدادن)جنوبه دیگه اونم اهواز.دیگه کاملا دوتامون حشر زده بودیم بالا منم با دیدن اینکه کسی که تو حسرتش بودم اینطور جلومه کلی حشره ائ شده بودمو.. که گفت امیر میدونی چرا گفتم تو میتونی کمکم کنی؟(منظورش شق نکردن شوهرش بودو..)گفتمش نه چرا؟که کمکم کنی دیگه.خو چه کمکی؟تو نیازه منو برطرف کن منم مال تورو سرمو تکون دادم به منظوره باشه موافقم.پاشود رفت تو اتاق (موقع راه رفتنش که کوووووووووووووووونش سمتم بودو هی لمبرهاش با نازو اشوه اینور اونور میلرزیدن منم کیرمو میمالوندم با دسم که به گفته خودش ازعمند اینکارو کردو میخواست منو تو کف بزاره و داشت مالوندن منو دید میزد تو دیوارشون(دیوارشون آینه کاری بود بعضی جاهاش) )رفتو بعد یکی دو دقیقه صدا زد امیرممممممم؟جاااااانه امیر؟بیا اینجا کارت دارم(انتظارشوهم داشتم)پاشودم رفتم دم در رسیدم در زدم گفت دفعه اخرت باشها منوتو درو مر نداریم(شهوت تو صداش پنالتی میزد) رفتم تو دیدم بلهههههههههه خانوم بایه سوتینو همون شورته خوابیده رو تخت سوتینه داشت میترکید(رنگشم خاکستری بود)خواستم برگردم خدایشم یکم جا خورم گفت کجا امیر؟ همینطور که پشتم بش بود گفتمش هواسم نبود ببخشید.حس کردم صداش نزدیکتر شد(اومد پشتم ایستاد)گفت برگرد ببیم؟تا برگشتم دیدم 1لب غنچه ای فرود اومد رو لبام شروع کرد لب گرفتن منم که دیگه شاشیدم رو خجالتو پیش خودم گفتم فکر کن زیدته بگیر برووفش کسخل عناره درجه یکه ساوه گیره هرکسی نمیاد بخوررررررررررررررر کسه خاره شوهرش.شروع کردم لب گرفتن دسامو گذاشتم دوره کمرش ازشدت شهوت بدنش داغ داغ شده بود توری که کفه دسم که روی کمرش بود عرق داشت میکرد محکم دشت بغلم میکردو لبامو میچلوند که منم یواش یواش دسمو بردم روسینهاش اوووووووووووووووف که چه خوش فرمو سفت بودن الان که یادش افتادم دارم به کیرم ور میرم.همینطور که چسبیده بودیم به هم کیرم داشت کسشو از رو شلوارم نوازشش میکرد همینطور که لب میگرفت چشاشم بسته بود(از شهوت) بردمش نشوندمش روتخت یه لبه چند ثانیه ائ گرفتمو نشستم جفتش اونم شروع کرد لخت کردنم تکپوشمو در اورد و بعدشم تاپمو دراورد (من ورزشکارمو به قول زیدا هیکلم سکسیه و تحریک کنندس) شلوارمم در اورد اما دس به شرته نزد منم شروع به باز کردن سوتینش کردم سوتین شل شد هنوز باز نشده بود کامل که یهو2تا هلو(هلو که نه هندونه) پریدن بیرون(سینهاش سفید بزرگ و سفت و با نوکه جیگری رنگ و شق که کلا خوش فرم و مثل سربازا سر بالا و شق بودن)شروع کردم بازی کردن با سینهاش(اونم گردنمو میخوردو بیشتر تحریک میشدم)سرمو اوردم پاینو سینهاشو شروع به خوردن کردم تا هدی که دیگه نفسش بند اومده بودو نفس نفس میزد منم نوکه ممه هاشو میزاشتم تو دهنمو خارشو میگاییدم اونم التماس میکرد که سینهاشو ول کنم دیگه و سرمو فشار میداد به سینه هاش دیگه اخو نالش بلند شده بود حس کردم که از شهوت داره جر میخوره سینهارو ول کردمو شروع کردم بوسه گرفتن(از لب و گردن و.. تا نافش) دیگه داشت کسخل میشود گفت نمودی منو نمیخوای بقیه بدنمو زیارت کنی؟گفتمش نـــــــــــه فعلا سیاحت یکم دیگه زیارت.انشاا.. عجرت با امیر کوچیکه خواهرم (دوتایی زدیم زیر خندهو شروع کردیم لخت کردن(در اوردن شورتا) دوباره یه لب گرفتیمو به حالت69خوابیدیم و شروع کردیم به خوردن هم شرتمو که کشید پاین گفت اوه اوه اوه امیر فکر کنم دارم پشیمون میشم(آخه کیرم یه 2122سانتی دارهو کلفته)اینو که گفت هیچی نگفتمو شرتشو در اوردمو دیدم واااااای یه کسه خوشتل مشتل و بی مو سفیـــــد بم سلام میداد و میگفت امیر بیا منو بخارون.بویه خیلی خوبی داشت بوی تمیزی میداد چون تازه حمام بود زود شروع کردم به خوردنش دماغمو میکردم تا خوده سلولای کسش زبونمو میکردم تو کسش و بعد از سوراخ کونش شروع کردم به لیسیدن و خوردن تا اصل کاری به چوچولوش رسیدمو گذاشتمش تو دهنمو شروع به چلوندنش کردم(اونم از شهوت داشت کیرمو جر میداد همش جا نمیشود تو دهنش اما یجور میخورد که انگار11ساله کیر نخورده بدجور آمپر چسبونده بود تخمامو میزاشت تو دهنشو با اشتیاق مک میزد.دیگه اه اوهش داشت تبدیل به جیغ زدن میشد (آخه بدجور داشتم میخوردمش و این عادتمه که خوب طرفمو تو کف بزارم بعد شرف یابش کنم) دیگه داشت التماس میکرد که بکنمش(امیر بسه تروخدا بسه دارم از حال میرم بیا منو جر بده اما بسهههههههههه امیرررررررررررررررر دارم میسوزم بسسسسسسسه جونه سالومه بسسسسسسسسه حالم داره بد میشه ضعف کردم و…)داشت ابم میومد که منم دیگه بیخیال شدمو گفتمش داره میاد پاشووو نشوندمش بعد از چندبار جلق زدن واسم(دساش مثل پنبه نرممممم بودنو سسسسرد چون دریچه کولرو سمته خودمون تنظیم کرد بادش طرفمون بود)گفتمش داره میاددددددد و بایه آه بلند ریختمش رو صورتش که جعمشون میکردو میمالوند رو سینهاش بعدشو کیرمو گرفتو تا جایی که میتونست تو حلقش کردم منی که تو مجارایه امیر کوچولو بود رو میمکید و ور میرفت بش دیگه نا نداشتم افتادم رو تخت رفت واسم موز و خرما اورد با شربت و یه قرصه میل جنسی و این کسشعرا داد بخوردم که بعد5دقیقه ائ دوباره حالم جا اومدو امیر کوچیکه شیرشد واسش.گفتمش بخواب رو به شکمت خوابید و یه بالشت زیره کسش گذاشتم(وااااااااای چه منظره ای داشت کسش که قلبه شده بودو خیس بود از زیر خود نمایی میکرد بدجورررر شهوتیم کرده بود سلولای خاکستریم تو مغزم با تخماشون یقول دوقول بازی میکردن من عاشق اینطور منظره هام و دوسشون میدارمو آبیاریشان میکنم) یه توف انداختم رو کونش و شروع کردم به مالیدن(البته کلی کسشعر گفت که من از کون نمیدمو.. درد داره جر میخورم اگه پاره شه چیکنم؟محسنو چی بگم؟مالت بزرگه میترسمممم که من موخشو زدمو قبول کرد)بعده مالیدن دوباره1 توف انداختم سره سووووراخش و انگشت کوچیکه رو اروم اروم گذاشتم تو اما صداش درنیومد بعد از یکم عقب جلو کردن انگشت وسطیه رو اروم اروم گذاشتم توش تانصفه بردم تو که اونم گفت اااای امیرم یواش ااااااییی اروم تر دردم میاد منم که به این فک زدناش بی اعتناء ادامه میدادم بعد انگشت اشاره رو هم اضاف کردم تانصفه یواش بردمش بعد یکم بی حرکت گذاشتمش تا جا باز کنه بعد بایه فشار دوتارو تا ته کردم توش که یهو بلند داد زد اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای پارم کردی درشون بیار امیر توروخدا امیر دارم جرمیخورمو.. که کم کم آروم شدو حرف نمیزدو اه اوخ میکرد منم شروع کرده بودم عقب جلو کردن که دیگه گشاد شده بودو سوراخه واقعا تمیز و بی مو و سفیدش جا باز کرده بود بعد اصل کاری رو اماده کردم(امیرخانه جنگلی ( کیرم ) )گفتمش میخوام با امیر کوچیکه اشنات کنم اماده باش.امیر تو به این میگی امیر کوچیکه؟فکر کنم تو ریاضی درسه مختصات مشکل داشتی.چطور سالومه جون؟آخه اینی که من میبینم یه مملکتو سیر میکنه یه بخیه هم روش منم با پرویی گفتمش پ بابامو ندیدییییییییییی (نخند توهم میدیدیش3سکته ناقص میزدیو الفاتهه… آخه اصلا به سنم نمیومدو…. ) بعد دوتایی خندیدیمو من یه توف زدم سره کیرمو اروم اروم گذاشتمش دم سوراخشو یواش سرشو گذاشتم رو چوچولوشو یکم مالیدم بش که حشرش بالا تر بره بعد آروم سرشو گذاشتم داخل کونش یکمم اخو اوخ کرد اما من تو سکس صبورم و ریلکس کار میکنم واسه همین بی حرکت گذاشتمشو با دسم چوچولوشو میمالیدم که درد رو کمتر حس کنه.دوباره یکم فشارش دادمو سرش که رفت تویکم ایستادم بعد یدفعه یه5سانتی کردمش تو که گفتآیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کونمو پاره کردی درش بیار دارم جر میخورم خدایا غلط کردم اخخخ دارم پاره میشم(اینکارو کرددم که درد واسش عادی بشه)خلاصه یواش یواش شروع به تلبه زدن کردم که اخو اوخش به اه اه تبدیل شدو داشت لذت میبرد و در هین تلبه زدن بیشتر داخلش میکردمش که خداروشکر اذیت نکردو همکاری کرد و خودشم یکم تکون میدادو لذت میبرد (آخ نمیدونین چه حاللللللی میده کیرت بره تو یه جای تنننگو داااااغ اونم کسی که همیشه تو کفش بودی دیگه ارزوم داشت به خاطره تبدیل میشود)بعد یکم تلبه زدن حس کردم داره ابم میاد خودشم فهمید گفتمش پاشو 4دس پا بعدش به حالت سگی چهاردستوپاه جلوم بود و کونشو قنبللللللللللل کرد حالا نوبت کسش بود کسش گشاد بود چون همیشه با خیارو.. حال میکرد(به گفته خودش) کیرمو گذاشتم دم سوراخشو میمالیدمش به بهشتیش(چوچولوش) که دیوونه تر بشه داشتم میمالیدمو اونماهههههههههههه اخخخخخخخخخخ جووووووووون اهههههههه محسن باید از تو یاد بگیره ااااااااااااااااااه بکن دیگه ااااااااه کم کم صداش بلندتر داشت میشود(میخواستم ارضاش کنم)که داشت میشوددیگه داشت بدنش میلرزید که ارضاشه منم منتظر همین لحضه بودم اونم هی میگفت بکنش توش بسه دیگه امیررر و آهههه اووووخ میکرد که اومد ارضاشه که کیرمو تا جایی که تونستم فرستادم توکسش یهو یه جیقه بلند زد از شدته دردو شهوتو لذتو سوزشه ارضا شدن داشت التماسم میکردآـــــــــــــــــــــــــی آخخخخخخخخخخخخخ لعنتی درش بیار اینووو دارم میمیرمممممممممممممممم ارضا شدمممممم بکشش بیروووووووووووووون تورو خدا امیرررررررررررررررررر درش بیار کثافت (با صدایه گرفته و با زور حرف میزد چون بش فشار زیادی میومد داشت گریش میگرفت دیگه ) منم حس کردم دارم اضا میشم که کیرمو یهو کشدم بیرون که همزمان1اههههههههههههههههههههههههه طولانی کشیدو ابش با شدت زد تختو گایئد حال نوبت من بود که ارضا بشم اما اون حال نداشتو بی حال افتاده بود روتختو بخاطر سوزشه بهشتیش ناله میکرد(پیشنهاد میکنم اینکارو یبار انجام بدین تا ببینین چه تاثیری دارهو چه فازی میده تو سکس هم به آقایوون هم خانوما البته اگه از طرفت مطمئن نیستی کاندوم یادت نره ) یکمکه سر حال شد پاشود بم گفت امیرم تو عمرم اینقد لذت نبرده بودم تو سکس.ازت ممنونم و از همین دری وریا که بم گفت نوبته توس حالا و شروع کرد مکیدنه تخمام میخواست کیرمو کامل کنه تو حلقش که ابم داش میومد وقتی هم فهمید سری پاشدو خابوندم رو تخت خودشم اومد نشست رو کیرمو و تقریبا کیرمو کرد تا ته تو کسش منم باشدت ریختمش تو کسش اما بعده2 3بار تلبه زدن یهو تلبه هاش شدت گرفتو تند تند بالا پایین میشود که یهو خودشو برد بالا ترو از کیرم بلند شدو ارضا شد روم همونطور بود دراز کشید روم و بعده چند ثانیه گفتمش حامله نشی معصومممممممممه گفت نترس قرص دارم بعدشم دوتایی رفتیم حمام اونجاهم یه حالی کردیم اما در حده لبو سینهو خوردنه هم دیگه بود که دوتامون یبار دیگه اضاشدیم این خارکسه هم که سیر بشو نبود کمره منم به فاکه عثمان داد(دگوری فکرکرده کمرم به شیلنگه حیاط وصله) بعد حمامم یه ناهار توپ زدیمو با لبو چندتا شوخیو.. از هم خدافظی کردیم خلاصه رفتم خونه مادرمم که دید کمرمو راست نمیکنمو بی حالم گفتخدا ذلیلش کنه الهی مگه تو نوکرشی هرچی میشه میگی چشم؟هان؟(تودلماره مادر غلامه کسو کونشم اووووووووووووووووووف کاش من شوهرش بودم نمیدونی چه غلامی بودم اونجا)من خو چیکار کنم اسرار کرد منم تو رو درواسی موندمو.. یکمم غور زد اما من که هوشو هواسم اینجا نبود بعد از اون جریان هفته ای3یا2بارو حداقل سکس داشتیم اما خب شوهره خارکسش بخاطر این کارش از محلمون بار کردنو منم دس بکیر ماندم در غمه فراغه کسسسش اما گه گاهی زنگ میزنیم به هم بعضی وقتا هم میرم پیشش اما خب هفته ائ3-2بار کجا؟2 یا3 هفته ای یبار کجا؟ آخرین بارم هفته پیش پیشش بودم.امیدوارم داستانم واستون جالب باشه با اینکه میدونم بعضی ها فوش میدن تو نظرات… اما دمتون گرم که وقتتونو بم دادین (لطفا نظرتون رو بدین که اگه راضی بودین بازم بنویسم واسطون)چاکرخاتون امیرعلی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *