آرزویی که براورده شد اما با تلخی فراوان

0 views
0%

سلام به بکس سایت داستان سکسی اولش داستانی که میگم خودتون بخوووونید متوجه میشید واقعی هست یا ن؟ بریم سر اصل مطلب من اسمم ارمین هست و خیلی قیافه مثبتی دارم اما باطنم از شیطان هم بدتره هرچی کار خلاف بگی بلدم ولی سوتی نمیدم تو فامیل و بیرون واسه همین همش میگند پسر خوبیم 18سال دارم قدی تقریبا 180 وزنی 60 کیلو با موهای سیاه من از بچگی تو کف این بودم که چرا با دخترا نمیتونم رابطه برقرار کنم واقعا هم نمیتونستم ولی با پسرا راحتر بودم علت اون رو هم فکر کنم اعتماد به نفس پایینم بود و تو کلاس هم کتک این کارم رو میخوردم که چرا تو کلاس ساکتم حرف نمیزنم و همیشه مسخره دوستام بودم تو فامیل هم به عنوان دختر خونه میدونند بهم میگنند واست خاستگار پیدا کردیم چون من زیاد تو خونه میمونم و اهل ولگردی تو خیابونا نیستم یا همون اصطلاح متر کردن خیابونا بلد نیستم مثل همیشه روزی تو خونه نشسته بودم کاری نداشتم به فکرم اومد به چند نفری مزاحم بشم شاید یکی دختر در اومد این ارزوی من براورده شد البته با اس مزاحم میشدم یادمه من 56 تا اس به شماره های مختلف ارسال کردم که علاوه بر اینکه خطم مثل 118 شده بود زر زر زنگ میخورد پسرای زیادی هم کردند تو کونم 40تای اونا پسر بودند 10 تا از شماره ها وجود نداشتن و 6تای بقیه جواب اس رو ندادن منم روی اونا بیشتر تمرکز کردم بهشون زنگ زدم سه تاشون دوباره پسر شدند دیگه تف کردم به این شانسی که من دارم و اقعا هم بد شانس بودم شب ساعت 10 اینا بود یه اس اومد سلام با خودم گفتم اینم مرده دیگه داره سرکار میزاره جوابشو ندادم تا دیگه اس نزنه ول کن نبود تا صبح بهم 16تا اس داده بود فردای اون روز دل به دریا زدم و یه اس دادم میتونم اسم شما رو بپیرسم بهم گفت اسمم پریا هست ولی دوستام پری میگند ولی باز اعتماد نداشتم گفتم میخوام زنگ بزنم زنگیدم یه صدای ناز و خوشگلی پشت تلفن جواب داد الو سلام دیگه مردم از خوشحالی سر سخن رو باز کردم و خودمو معرفی کردم بعدش اون معرفی کرد فهمیدم که از من 2سال کوچیکه خونشون هم تو یه منطقه متوسط که نه زیاد پولداره نه زیاد فقیر هست زندگی میکنه منم از متوسط یکم پایین تر من باهاش 1ماهی حرف زدم دیگه کار به اونجاها رسیده بود که سوالی نداشتم بپرسم و حوصلم سر رفته بود خواستم ببینم اهل +18 هست یه نه؟ رفتم سراغ سوالای سکسی اولین سوالم این بود که پریا کوچوله خوابه؟؟؟؟)گفتش پریا کوچولو کیه؟؟؟فهمیدم که از دنیا 4سال عقب هست و کلا قطع امید کردم انقدر اصرار کرد که پریا کوچولو کیه؟ اخرش گفتم با چی جیش میکنی؟؟ چند لحظه بعد اس داد بیشرف برو گم شو اشغال دیگه هم اس نزن منم دیگه حرفی پیدا نکردم بگم تا اینکه 1هفته بود کات کرده بودم باهاش دنبال دخترای دیگه بودم با شماره های جدید دیدم باز اس داد منو می بخشی ارمین؟دیگه مطمئن شده بودم هرچی بگم قبول میکنه گفتم شرطی دارم اگه قبول کنی من حرقی ندارم قبل از اینکه شرط رو بگم اس داد میدونم چی میخوای قبوله ولی زیاد پر رو نشووووو تا شب به هم اس سکسی دادیم من سوال میکردم و اونم جواب میداد ولی خجالتی بود دیگه حشریم زده بود بالا باید میدیدمش که اون دختری که اینقد خودشو تعریف میکنه کیه؟ماشین بابایی رو با هزار زحمت گرفتم که میخوام برم با دوستانم کلاس کنکور قرار گذاشتیم جلوی یه پارکی سوارش کنم رسیدم سر قرار دختری که دیدم فرم سکسی داشت قد 176 وزن 60 اما قیافش مشتری بخر نبود همین که سوار شد سلام کرد و دست داد از اون لحظه به بعد ضربان قلبم زیاد شد شب قبلش هم گفته بودم که میخوام باهم حال حسابی کنیم اونم با هزار زحمت که فقط لب بریم نه زیاد از اون کنیم قبول کرده بود خلاصه رفتیم شروع کردیم به حرکت کردن یکمی از شهر فاصله گرفتیم زدم جاده خاکی کنار یه باغی ایستادیم کسی هم نبود چون وسط هفته بود از استرسی که داشتم بدنم خیس عرق بود اولش یکم حرف زدیم تا خجالتمون کم بشه بعدش گفتنمیخوای شروع کنی؟؟؟گفتم چی رو؟؟؟(خدایش اصلا یادم نبود واسه چی اومدیم) گفت پدر مگه نمیخواستی از من لب بگیری رو میگم دیگه تازه فهمیدم که چی میگه گفتم بیا پشت ماشین جلو نمیشه جا نیستش (کوس مغزی منو نگا واسه لب رفت دعوتش میکنم واسه عق ماشین) قبول نکرد و انقد ناز کرد که دو دلم یه جوراییی میخوام یه جورایی نه نمیخوام نیم ساعت واسه راضی کردن خانوم وقت گذاشتم تا قبول کرد رفتیم عقب نشستیم یه لب کوچولو گرفتم دیدم بعد نبود ادامه دادم به لب رفتن انقد خجالتی بود تا راحت بشه زمان برد دیگه ارمین کوچولو بیدار شده بود اونم دیگه خبری از خجالت نبود و راحتر شده بود بهانه بعدیش اینبار ترس کون دادن بود مانتوشو در اوردم یه بلوز کرمی بود شروع کردم به مالیدن سینه هاش با لبی که میگرفتم دیگه هر چی سرم مو بود از جا کندش که نکن زشته یکی میاد می بینه بلوزشو در اوردم سوتین سیاه رنگش رو زدم پایین تو تا سیب کوچولو افتاد جلوم و از دختر 16ساله انتظار سینه های جی دن جیمز رو نداشم شروع کردم به خوردنشون از اون به بعد ماجرا عوض شد دیگه اونم راضی بود اه اه اه کردنش شروع شده بود تحمل نداشتم هر چی لباس داشتیم در اوردیم بجز شرت دوتامون شرتی که داشت توری بود با گلهای ابی و کمی هم خیس بود شرتشو در اوردم وااااای کس تپل که فقط تو فیلم سوپر دیده بودم و فکر نمیکردم یه روز کس ببینم شروع کردم به لیس زدن اولش خندش میگرفت بعدا این خنده ها شد ناله و اه به چوچولش حساس بود میخوردمش اه اه اه اه کردنش تندتر میشد تا اینکه دیگه گفت ارمین تو رو خدا تمومش کن مردم از لذت وقتی کیر منو دید زد باز زیر خنده این چیه؟چرا اینقد کوچولو؟؟(انگار 30سال هست سکس میکنه) کیر منم 13سانتی بودش گفتم حالا معلوم میشه کوچولو هست یا نه؟به پشت خوابوندمش تف کردم دم سوراخ کونش هرچی زور زدم که بره تو نشد به جای کون اون کون خودم باز شد خسته شده بودم از کیفش کرم صورت رو در اورد گفت با این امتحان کن ببین میشه کرم رو زدم به انگشتتم یکم تونستم جا باز کنم و ناله های ارومی میکرد گفتم درد که نداره گفت ادامه بده پدر من ادامه دادم دیگه انگشتم راحت تو کونش جا باز کرد بعد انگشت دوم و بعد دیگه کیر خودمو با سرعت دادم توش جییییییییییغی کشید که فکر کردم پرده گوشم کر شد شروع کرد به گریه زاری کردن و میخواست لباساشو بپوشه و بریم این بار من بهش میخندیدم بهش گفتم خیلی کوچولو بود ن؟؟؟؟دیدم یه خنده زد و گفت جون ارمین یواش تر بده وگرنه میرمااااداشتی کونمو پاره میکردی منم یکم اروم تر کردم و تلمبه های ارومی میزدم دیگه خیلی حال میکرد و میگفت دوست دارم ارمین شوهر خودمی و نمیخوام ازت جدا بشم و کلی کووووس کس و شعر گفتن 10دقیقه ای دادم تو کونش تا از کمر افتادم ابم اومد ریختم تو کونش از سوزشی که کیرم داشت مردم ولی اون هنوز ارضا نشده بود بازم برگردوندمش و چوچولشو انقد خوردم دیگه میگفت بخور بخور بخور بخور بخور دیدم شروع کرد به لرزش گفتم چی شد جوابی نیومد و یکم لباشو خوردم یکمی که اروم شد گفت خاک تو سرت ارضام کردی بعد میگی چی شد؟ بهم گفت خیلی شوووووووووووووووووتی بابا(بازم میگم انگار 30ساله سکس میکنه) چند دقیقه ای لب رفتیم الان من میخواستم تموم کنم اون ول کن نبود پدرم هم از طرفی زر زر زنگ میزد وخلاصه لباسامون رو پوشیدیم من دیگه به ارزوی دیرینم رسیده بودم که با دختری بتونم رابطه داشته باشم و اونم از من راضی بود و برگشتیم گذاشتم جلوی همون پارک قسمت خند دارش اینجا بود که نمیتونست راه بره و کلی بهش تا رسیدن به خونه خندیدم (کیر من کوچولو هست ن؟) و شب بهم اس داد که بهترین روز عمرم بود ولی درد دارم بعد از اون ماجاراهای بعدیمون شروع شد بتا اینکه تهدید های داداشش و فهمیدن خونوادم و…… که دو بار دیگه هم سکس داشتیم تا یه روز تو خیابون با یه پسر دیدمش و تف کردم رو صورتش و به زندگی بدوووووووووون(دختر)ادامه دادم (تاکید به زندگی بدون دختر دارم چون واقعا مجرد بود خیلی خوبه).و فهمیدم که هر چه کردم بر خودم کردم لعنت بر خودم باد.شاید اون اس رو به شماره دیگه ای میدادم بااااااااااااز پسر میشد و…….تموم شد امیدوارم خوشتون امده باشه ببخشید که بخش سکسی رو نتونستم خوب توضیح بدم به شما هم پیشنهاد میدم اگه خطی دارید که استفاده نمیکنید به چند نفری اس بدید شاید شما هم خوش شانس باشید ولی نه مثل من که یه دختر پیدا بشه اونم اخرش با خیانت تموم بشه…. البته من دیگه خط خودمو عوض کردم و …..مر30.ارمین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *