سلام همه گی خوبینمن عرشیا هستم 20 ساله از تبریز دوست دارم داستانه اولین سکسمو بهتون تعریف کنم من همیشه ارزو داشتم فقط با دوست دخترم سکس کنم یه دوست دختر داشتم اسمش نسیم بود 19سالشه خیلی خوشگل با سینه های خوب وکونه گونده باهاش دوست بودم خیلی دوستش داشتم حاظره به خاطره من جونشم بده منم همینطور بعده یک مدت که دوست بودیم حدوده 5 ماهی میشد بهش بیشنهاد سکس دادم که قبول نکرد دعوامون شد باهم تو اون مورداز فکرش گذشتم اما عید شد اوردم خونمون همه میدونستن تو خونمون که باهاش دوستم باهم دورهم نشستیم حرف زدیم ناهار خوردیم با نسیم رفتم تو اتاقم که باهم حرف زدیم خندیدیم که یک دفعه گفت خوابم میاد منم یه بالش اوردم براش تا دراز بکشه منم رفتم کنارش دراز کشیدم سرشو گذاشته بود روسینم منم داشتم با موهاش بازی میکردم بهش گفتم نسیم جونم بیا بغلم اومد تو بغلم بهش گفتم خیلی دوست دارم نسیمم لبمو گذاشتم رو لباش داشتم لباشو میخوردم که دستمو بردم طرف سینه هاش و میمالوندم که به اه اه اه اواواو افتاده بود منم داشتم بیشتر بهش حال میدادام بلوزشو در اوردم وسوتینشو در اوردم مشغول شدم به خوردنش حی میخوردم با اون یکی دستم اونیکی سینشو میمالیدم اونم بلوزه منو در اورد ومحکم بغلم میکرد وبهم میگفت خیلی دوست دارم عرشیا منم حی با سینه هاش ور میرفتم اروم دستمو بردم زیره شلوارش اروم کوسشو مالیدم بعد شلوارشو در اوردم وشروع کردم به خوردنه کوسش خیلی حال میکرد سرمو فشار میداد به طرفه کوسش بعد شلوارمو در اوردم و با دستش با کیرم بازی میکرد بعد اروم خوابیدم روش و کیرمو گذاشتم لای باش و تلمبه زدم بعده ده دیقه ابم اومد ریختم رو شکمش وباز شروع کردم به خوردنه کوسش که یه اهههههههههه بلند کشید ولرزید و ارضا شد بعده اون من خیلی باهاش سکس کردم هم از بشت هم از جلو من این داستانو عینه واقیت نوشتم حتی یک کلمه هم دروغ نیست حتی اسمامون دوستون دارم باییییییییییییییییییینوشته عرشیا
0 views
Date: November 25, 2018