یه روز ظهر تابستون که خانمم از صبح رفته بود خونه مامانش من ماشین برداشتم در مغازرم بستم رفتم تو خیابون دنبال کس آخه خیلی هوس تنوع کرده بودم میخواستم به کیرم یه حالی بدم زیر پل سیدخندان بودم دیدم دو تا کس دارن تو پیاده رو راه میرن یه پرایدم واسشون وایستاده من رفتم جلوی پراید وایستادم اینم بگه ماشین من 206 بود یکیشون یه نگاه بهم کرد خندید بهم اشاره کرد گفت برو بالاتر من رفتم بالاتر سر یه کوچه وایستادم یکیشون اومد جلو نشست یکیشون عقب اسم عقبی رو یادم نیست ولی اسم جلوییه آزیتا بود گفتن داریم میریم آرایشگاه تا نزدیکای سینما فرهنگ رسوندمشون شماره آزیتارو گرفتم آخه عقبیه مالی نبود آزیتا هم از رو مانتو زیاد باهال نبود قدش کوتاه بود ولی ساق پاش خیلی باهال بود پیاده که شد 10 دیقه بعد بهش زنگ زدم خیلی حال کرد ازم تعریف کرد یه خورده باهم حرف زدیم برای فردا صبح دم سینما آزادی قرار گذاشتیم خونشون همون طرفا بود اخه خانمم صبح میخواست بره آرایشگاه پیش مادرم تا بعد از ظهرم میموندفردا خانمم با مادرم با آژانس رفتن آرایشگاه من به آزیتا زنگ زدم فکر کنم ساعت 11 یا 12 قرار گذاشتیم رفتم سر قرار هوا خیلی گرم بود آزیتا یه تریپ معمولی زده بود دختر خوش تیپی نبود ولی…………. خوب سوار که شد من شروع کردم خالی بستن که من مجردم برادرم با زنش دبی زندگی میکنه خونشو تو تهران داده دست من ما تو کار تجارت هستیم بدبخت باور کرده بود فکر کرده بود افتاده رو چاه نفت پیش خودم گفتم من باید اینو امرو بکنم بهش گفتم بیا بریم خونه برادرم یعنی خونه خودم اولش قبول نکرد ولی انقدر مخشو خوردم تا قبول کرد سر کوچه که رسیدیم پیادش کردم میترسیدم همسایه ها یه موقع منو با هاش بیبینن بهش گفتم من که رفتم تو پار کینگ تو 5 دیقه بعد زنگمون بزن من درو وا میکنم همینم شد خلاصه اومد تو من قبلش عکسهای عروسیمون از دیوار برداشته بودم یه خورده نشست بهم گفت یه چیز گشاد نداری من بپوشم رفت تو اتاق بهش یه تیشرت دادم پوشید من هنوز درست نفهمیده بودم چه سینه هایی داره اخه نه از رو مانتو معلوم بود این تیشرت هم که پوشیده بود مال من بود گشاد بو براش بهش گفتم من عاشق سکس هستم یه دوستی باید سکس داشته باشه سکس رابطه هارو نزدیک میکنه از این کس شعرا با هر کلکی بود بردمش اتاق خواب انداختمش رو تخت هیچ کاری از دستش بر نمیومد آخه قدش کوتاه بود منم یه خورده هیکلیم قدمم بلنده دستمو گذاشتم رو سینه هاش عجب سفت بود شروع کردم ازش لب گرفتن چه لبی میداد دستمو کردم تو شلوارش دستمو گرفت گفت نه نکن گفتم بیبین من حالم بده یه کاری نکن به زور بکنمت خودت دستتو بردار دستشو ورداشت شروع کردم کسشو از رو شلوار مالوندن ازش لبم میگرفتم بدنش شل شده بود اه اهش در اومد شلوارشو در اوردم عجب بدنی داشت تیشرت خودمم در اوردم شروع کردم سینه هاشو خوردن سینه هاشو از لای سوتیینش انداختم بیرون عجب سینه های سفتی داشت مثل توپ فوتبال بود شرتشم در اوردم داشتم کسشو همینجو ر مالش میدادم کیرم داشت میترکید اینم بگم از قبل اسپری بی حسی هم زده بودم کیرم گرفت دستش شروع کرد بالا پایین کردن صدای اهش اتاق برداشته بود شروع کردم گوششو خوردن دیگه داشت دیوونه میشد بهش گفتم از جلو بکنم یا از عقب پرده داری یا نه گفت حلقویم از جلو بکن خالی بست پردشو زده بودن میخواست مثلا بگه من این کاره نیستم کیرمو گذاشتم لب کسش کسش خیش شده بود یه کم به کیرم تف زدم اروم کردم تو مگه تو میرفت کسش خیلی تنگ بود کیر منم کلفته به زور کیرم کردم تو کسش از سوراخ کونم تنگ تر بود چند تا تلمبه زدم راش باز شد نمیدونین چه حالی میداد عجب کسی داشت مثل موم تو دستم بود من عاشق کردن مدل سگی هستم چهار دست و پاش کردم از عقب کردم تو کسش تلمبه که میزدم از زیرم سینه هاشو میمالیدم دیدم خانم داره از حال میره چه اه اه میکرد جیغ میزد میگفت محکمتر محکمتر حرفه ای بود داشت حال میکرد من تا حالا کس به این تنگی ندیده بودم انقدر تلمبه زدم تا آبم اومد ریختم همرو رو کمرش 1 ساعت دیگه هم یه دور دیگه کردمش چه حالی داد کلی براش دروغ دونگ سر هم کردم فکر میکرد من خیلی پولدارم بهش گفتم یه هفته نیستم میرم دبی پیش برادرم نمیخواستم پیش خانمم تابلو شه بدبخت تو این یه هفته فقط یه بار مسیج داد که دلم برات تنگ شده بعد از یه هفته یه بار دیگه که خانمم نبود اوردمش خونه 3 بار کردمش خفن گاییدمش ولی با این حال بازم کیرم به زور تو کسش میرفت عجب کسش تنگ بود خیلییییییی تنگ بود بعد از اون یه بار بهم زنگ زد گفت 500 هزار تومن پول میخواد منم بهش گفتم برو پدر کس خل گوشیرو قطع کردم دیگه جوابشو ندادم . ولی هروقت یادم میفته کیرم سیخ میشه عجب کس تنگی داشت سینه هاشم خیلی باهال بود جونننننننننننن .نوشته فرهاد
0 views
Date: November 25, 2018