آسمان هفتم شهوت

0 views
0%

سلام به همه دوستانمن رامین 29 ساله و متاهل هستم . انگیزه من از نوشتن این داستان ترویج اهمیت سکس بین خانم و شوهر هست که امیدوارم همه دوستان (متاهلین) اهمیت این رابطه ویژه رو در زندگی زناشوئیشون به مسائل جنسی بدن .من خیلی خلاصه و بدون مقدمه شروع می کنم خاطره ای که میخوند یکی از بهترین و اولین سکس های من و خانمم هست ….آسمان هفتم …رفته بودیم خونه پدر خانمم.. شب که شد، مادر خانم جونم رختخواب من و خانمم رو تو اتاق قبلی خانمم انداخت. من درازکشیده بودم و چشمام داشت گرم می شد. بعد از ربع ساعتی متوجه شدم در اتاق کمی رو هم رفت ، مثل این که کسی بخواد نور ما رو اذیت نکنه. کمی کنجکاو شدم. از لای باز مانده در یه نگاهی کردم دیدم مادرخانم جونم بود. منم دوباره درازکشیدم. یه کمی دست به کیرم زدم و باهاش ور رفتم. بلند شدم در رو بستم و از پشت اونو قفل کردم …. دیدم نه خیر آقا کوچیکه بیدار و نمی خواد که بخوابه دست زدم … یه کم مالوندمش سفت تو دستم بود. تکون تکونش می دادم تا اینکه حسابی اومد بالا. یه نگاهی به خانمم کردم دیدم پاهاش رو جمع کرده تو شکمش و رون و شورتش پیداست. سفید ونرم. آروم دستمو کشیدم رو رونش. داغ داغ بود. دلم می خواست کسش پاره کنم. کیرم همین طور بالا بود و تکون که می خوردم بیشترحشری می شدم. مثل یه نور بود. سفید و سفید و کمی هم چاق. آروم پاهاشو باز کردم و تو بغلم محکم فشارش دادم . خانمم خوابش سبک بود. دیدم یه آهی کشید و چشماش نیمه باز شد. دستش گرفت رو پستوناش. گفت تویی؟ و تندتند نفس می کشید.. گفت می خوای چکارکنی؟ گفتم هیچی. و بهش نزدیکتر شدم. خنکی و طراوت تنشو حس می کردم. رون های تپل و سفیدش چسبیده بود به هم. گفتم فقط می خوام ببوسمت. البته اگه اجازه بدی. چشماش آروم شد و نفسش بهتر می اومد. یه کمی لبخند زد و ساکت بود. یه لحظه مثل این که ازش درخواست ازدواج کردم و منتظرجوابش بودم. یادم افتاد که سکوت علامت رضاست. آروم با دو تا دستم صورتشوگرفتم. با شستم گونه هاشو نوازش می کردم. می دونستم هرچقدر بیشتر طولش بدم ، بیشترحشری میشه ولی نه به این زودی. صورتم رو بهش نزدیک کردم. به چشماش که بسته بود نگاه کردم. بهش گفتم فوق العاده زیبایی ، لطیفی ، خوشگلی. و فقط لبخند رضایت مندی می زد. آروم گونه هام رو به صورتش مالوندم. نرم و نرم. می دونستم به این زودی و سادگی نباید بوسه را بگیرم. همین که صورتم به صورتش چسبیده بود. گفتم دوستت دارم. عشق منی ،. و او فقط ساکت بود و چشماشو بسته بود. دو تا دستم رو پایین تر به سمت پهلوهاش آوردم.. آروم پهلوهاش می مالوندم.من این کارو خیلی دوس داشتم . چیزی نمونده بودکه بغلش کنم و هنوز زود بود. عزیزدلم. عشق من. دوباره ازش فاصله گرفتم. بهش نگاه کردم. اون هم نگاه کرد. گفتم چشماتو ببند. و بست. بعدگفتم بازکن. و اونم بازکرد. گفتم وقتی چشماتو می بندی چقدر زیبا میشی وقتی بازشون می کنی دیوونم می کنی. هیچی نمی گفت.. دو تا دستمو دوکمرش بردم و دوباره بهش نزدیک شدم. آروم لب هامو به صورتش نزدیک کردم. دهنم باز و با ولع پایان شروع کردم به خوردن گونه هاش. دستامو قفل کردم. و گردنشو می خوردم. فقط چشماش بسته بود و کمی نفسش تند شد. شروع به خوردن گونه دیگش کردم. نفس های من هم تندشده بود. محکم فشارش دادم. و با صورتم نوازشش می کردم. دستامو از پشت پایین تر آوردم و باهاش حرف می زدم خیلی می خوامت. دوستت دارم. عشق منی. عزیزدلم. تا این که دقیقا دستم رو کونش بود. دوباره شروع کردم به خوردن صورتش. و با دو دست هم زمان کونشو مالش می دادم. و لبامو گذاشتم رو لباش. مثل دیوونه ها لباشو می خوردم و اون فقط تندتند نفس می کشید و منو همراهی میکرد . زبونشو تو دهنم می کرد و اونو می چرخوند. من لب بالای اونو می خوردم و اونم لب زیریه منو . سرش روکمی به عقب و سینه رو به جلو داده بود و نفس های تند می کشید. یه مرتبه با دو تا دستش از پشت منو بغل کرد و چنگ زد تو موهام. من پایان گردنش رو می خوردم. اومدم پایین تر و تندتند کونشو می مالوندم. لبام رسید به پستوناش. دهنم رو با همه قدرت بازکردم و پستونشو تا جا داشت تو دهن کردم و شروع کردم به خوردن. آروم گردیستوناشو لیس زئم و کم کم رسیدم به نوک پستوناش . خیلی خوشگل و تر و تازه و خوردنی . داشت می لرزید… دستاشو از هم باز کردم و پاهش رو کمی از زانو آورد بالا و من خود به خود وسط پاهاش قرارگرفتم. کیرم داشت منفجر می شد. متورم و سیاه شده بود. سر کیرم ورم سختی کرده بود و پایان مویرگ هاش رو می شد دید. باز حمله کردم به لباش. خوردم و خوردم. اونم می خورد و تو خوش و من میلولید . بعد ز اینکه کلی پستوناش رو خوردم. دستمو گرفت و برد سمت کسش. شروع کردم به مالوندن کسش. می مالوندم. فشار می دادم. تندتند کسش می لرزوندم. پاهاشو به پهلوهام فشار می داد و باز هم شلشون می کرد.. وآه بلند می کشید. دست زدم پایین کسش دیدم خیس خیسه. دستم کامل خیس شده بود. روی پهلو برش گردوندم. یه پاش زیر و یه پاش انداخت رو پهلوی من. شروع کردم به مالوندن روناش و ازش لب می گرفتم. بهش گفتم خیلی دوست دارم عزیزم. تشنه کست بودم. تشنه کس خیست. وکونشو می مالوندم و لب می گرفتم.. همینطور پستوناشو مک می زدم. ضمن آه وناله کردن ، صداش با نفس زیاد دم گوشم بود. گفت کیر می خوام ، کیر. و تندتند نفس می کشید. فقط منو بکن. خواهش می کنم زودتر منو بکن. و پاهاشو کامل بازکرد. بلند شدم رو زانو و نگاهش کردم. به حالت التماس نگاه می کردم. سرمو بردم طرف کس خیسش و مثل آدم تشنه گرمای تابستون رسیده باشه به یه چشمه خنک می خوردم. و پایان دهنمو روی کسش می مالوندم. آروم زبونمو بصورت عمودی بین لبهای کسش می کشیدم . بوی خیلی خوبی می داد . بدون مو و خیلی خوشگل و قلمبه شده بود و داغ داغ . من هی کسشو می خوردم . با انگشتام لبهای کسشو از هم باز کردم و با زبونم بین اونو می خوردم. چوچولشو با نوک زبونم تحریک می کردم هی تکونش می دادم و می خوردمش . چنگ می زد تو موهام و سرمو به کسش فشار می داد. می گفت بخورش. بخورش دارم دیوونه میشم. کسمو بخور. بعد منو کشید بالاتر. شروع کردم به خوردن لباش و پستوناش . می گفت دارم می میرم. کیر می خوام. کیرتو بکن توکسم. کیر می خوام. کیرکلفت تو رو می خوام. حمله کرد به کیرم. منو یه مرتبه خوابوند و شروع کرد به خوردن کیرم. باورم نمی شد کامل تو دهنش جا بگیره. گفتم الان خفه میشه. ولی مدام درش می آورد و می خوردش و به من نگاه می کرد. با ولع خاصی به سر کیرم بوسه میزد و اول کله بعد هم تا آخر می کرد تو دهنش . خیسش می کرد و من آه از نهادم بلند شد. تخمامو لیس می زد. و آروم گازشون گرفت. داشتم از لذت می مردم . خیلی خوب کیرم و می خورد. چند دقیقه ای کیر مو می خورد و منم دست میکشیدم تو موهاش و سرشو سمت خودم بیشتر فشار می دادم تا کیرم و تا تهش بخوره اونم خیلی خوب این کار و می کرد . دوباره خوابوندمش . ولی روی شکم. کامل خوابیدم روش. کیرم لای شکاف کونش افتاده بود. نرم و لطیف. شروع کردم به لرزیدن و مالوندن. حس می کردم آبم داره میاد ولی جولو خودمو می گرفتم. با همه قدرت خودمو بهش می مالوندم. و دستام داشتن کونشو دوتکه می کردن و می مالوندن. از بین روناش دستم به کسش رسید و اونو می مالوندم . خیس خیس شده بود و خیلی داغ بود . به زورخودشو برگردوند. کنارش درازکشیده بودم. پاهاش باز بود. دو زانو. من نگاش می کردم. دهن و زبونم را به صورتش می مالوندم. تو گوشم می گفت که تو بهترینی… زود باش منو بکن عزیزم.کلفتت مال منه . بکنش تو کسم که ذیگه طاقت ندارم… آروم انگشتمو بردم بین لبهای کسش و یه کمشو کردم توکسش. چند بارکه داخلش کردم چشماشو بست. بعد تاته کردم و یکم دیگه دو تا انگشتمو کردم تو. حس می کردم کسش بیشتر خیس شده. تندتند دو انگشتی می کردم توکسش. و فقط هوا رو از لای دندوناش داخل می داد و آه و ناله می کرد. این صدا شهوتم رو صد برابر می کرد. با اون یکی دستم سینه هاشو می مالوندم . چشماشو بسته بود و می گفت کس من مال تو. تیکه پارش کن باکیرت. دلم می خواد کیرتو تا ته توکسم حس کنم. دلم می خواد از درد کیرت بمیرم. پاشو دیگه الان آبم میاد. دلم می خواد وقتی آبم میاد کیرت توکسم باشه. بلند شدم و نشستم بین پاهاش. آروم با کیرم به لبه های کسش زدم. با دست کیرمو گرفتم و به کسش می زدم. چشماش بسته بود و زبونش بیرون می داد و لباشو لیس می زد. آه بلندی کشید. فهمیدم دیگه طاقت نداره. آروم کیرمو مالوندم رو لبای کسش و آروم بین لبهاش بالا و پایین می کردم . لیزِ لیز و خیسِ خیس.خیلی گرم و نرم و جالب بود تا آخر کردم توکسش که آهی همراه با جیق بلندی کشید از شدت شهوت لبهاشو می خورد و با دستاش پهلوهامو چنگ می زد. گفت بزن. تندتند بزن. و من طوری می زدم که پایان هیکلش تکون می خورد. چند بارکه می زدم بعد مکث می کرد. می گفت زودباش دیگه چکارمی کنی؟ دارم می میرم زود باش بکن توش. دراز بکش روم. وزنتو بنداز روم. منم افتادم روش پستونانش رو آورد جلوتر. من می خوردم و ازکس می کردمش. چند بار پشت سر هم آه می کشید. آه. آه. داد می زد محکم تر ، تند تر تند تر منو جر بده، کسمو بکن . و من طوری می زدم توکسش که پستوناش از جا کنده می شد. سرش رو داده بود بالا و من فقط گردنشو رو می دیدم. می زدم و می زدم. داشتم خسته می شدم. یه کمی روی پهلو جابجاش کردم. اصلا نمی فهمید کجاست. گیج نگاهم می کرد. چشماش مثل آهو و التماس آمیز نگاه می کرد و شهوت و حشریت ازشون می بارید و این خیلی حشر منو بیشتر می کرد. دوباره شروع کردم به کردنش. چشماش کامل افتادن روی هم. فقط سفیدی چشماشو می دیدم. و سرش برگشت. اومدم پستوناش دوباره بخورم سرمو کامل چسبوند به پستوناش. و شروع به لرزیدن کرد. چنان می لرزید. داد می زد بکن. بکن. بزن. و من هم می کردم. طوری فشار داده بودم توکسش که بدنش از کمر دولا شده بود. مثل لول کردن قالی. تا یه مرتبه از هم باز شد. شل شد.یهو تکون خورد و لرزید و آه بلندی که بیشتر شبیه به جیق بود کشید ، فهمیدم ارضا شده ، یه کم به همون حالت موندم . نفساش داشت آروم تر میشد ، چشماشو نیمه باز کرد و لبخند ملیحی رو لباش نقش گرفت . کسش نرم و لیز و خیلی لزج بود منم آرم دوباره شروع کردم به تلمبه زدن . پاهاشو حلقه کرد دور کمرم و خیلی محکم دستاشو حلقه کرده بود دور گردنم . کامل تو همدیگه لول شده بودیم . تو اوج لذت بودم و اون هم دوباره نفساش تند تر شد و گردنمو می خورد . تلمبه ها مو تند تر و تندتر کردم داشتم منفجر می شدم . نفسها خیلی تند تر شده بود و اونم هی می گفت بکن تند تر و تند تر بکن توم . این حرفاش خیلی روم تأثیر داشت و در همین حین گفتم که دارم میام …. آههههههه که منو محکمتر چسبوند به خودش و گفت بریزش تو کسم عزیزم و با فشار هر چه پایان تر آبمو ریختم تو کسش آه از بنیادم بلند شد و افتادم روش . اونم هی آه میکشد و میگفت که آبت خیلی داغه خیلی دوسش دارم . کل تنم داغ شده … درحالی که هنوز کیرم تو کس عزیزم بود همونطور تو بغل همدیگه خوابیدیم…. تو گوشش آروم ازش تشکر کردم و اونم ازم خواست که همیشه همینطور هات هات با هم سکس داشته باشیم و تشکر کرد و …………………………………….پاینده باشید و مهربان.رامین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *