آشنایی در قطار

0 views
0%

با سلاماین یه داستان نیست بلکه یه خاطره کاملا واقعی . من 28 سالمه و متاهل هستم امسال (92) عید مثل سال های قبل رفته بودیم خانه خانواده خانمم ( بگم اونا در یه شهرستان دور زندگی می کنن ) روز 7-8 عید من باید برمیگشتم سر کار با بلیط قطاری که گرفته بودم سوار قطار شدم . توی کوپه ویژه برادران بودیم چو من توی یه ایستگاه بین راهی پیاده می شدم پایان شب بیدار موندم و با هم صحبت می کردیم حدود ساعت 4 نزدیک ایستگاه بودیم در کوپه باز کردم و ساکم جلو در بود که یه دختره اومد پرسید ایستگاه … نرسیده هنوز گفتم تا 5 دقیقه دیگه می رسه و سریع رفت آماده شد و اومد جلوی در واگن . موقع پیاده شدن بهش کمک کردم و توی راه تا سالن باهم صحبت می کردیم بهش گفتم کجا می ری گفت به شهر (x) می رم و منم گفتم به شهر (y) می رم بیا بریم نماز خونه و صبح بریم رفتیم در نماز خونه قفل بود . گفت من این موقع ها می رم امامزاده … که باهم رفتیم وسایل گذاشتیم امانت سرا و رفتیم تو . شماره موبایلمو گرفت و رفت زیارت و بعد که برگشت تو حیاط مشغول صحبت بودیم درباره معیارهای ازدواج و خواستکاراش می گفت . صجبت به اینجا رسید که سکس مهمه و گفت من تو سکس سیرم … اینو گفت کیرم یه تکونی خورد . صبج شده بود رفت نماز خوند و اومد . موقع خداحافظی بهش یه پیشنهاد دادم گفتم بیا بریم ایرانگردی یه روزه گفت کجا . گفتم بریم شهرما رو بگردیم و من با ماشینم میبرمت شهرت و اون جارو هم میگردیمقبول کرد و راه افتادیم . وسط راه ترسیده بود می که یه وقت چند نفری نریزیم سرش بهش اطمینان دادم . رسیدیم خونه ما . اومد تو با ترس و لرز همه ی اتاق ها رو گشت . من رفتم سماور روشن کردم و اومدم دیدم مانتو رو در آورده با روسری بهش خندیدم و روسری رو هم دراورد . هرچی گشتم یخچال رو نون نداشتیم . قرار شد بخوابیم و بعد بریم بیرون هم بگردیم و هم یه چیزی بخوریم .خوابید و پتو کشید روش . من چند متری دورتر خوابیدم . صحبت می کردیم و گفت خیلی سردمه پتوی خودمو هم کشیدم روش و خودمم رفتم زیر پتو پیش اون . خودشو کشید دورتر . پشتشو کرد بهم . چرخیدم سمتش و دستم گذاشتم رو شونش و با موهاش بازی کردم . یواش رفتم طرفش تنم چسبید بهش اما چون کیرم سیخ بود و نخواستم تابو شه کیرمم دور کردم ازش . با اینکه مثلا ناراضی بود اما کونشو چسبوند به کیرم . خواستم مطمئن شم بازم دور شدم . اما دستمو بردم سمت شکمش بازم کونشو داد عقب . منم دیگه دستمو بردم سمت سینش و گرفتم دستم . هی می گفت نکن اما سعی نمی کرد سینش ول کنم صداش عوض شده بود . روشو کرد بهم و تو چشمام نگاه کرد با اخم و داد بیداد لبامو بردم جلو یه دفعه باحرص شروع به لب خوردن کرد . ولم کرد و گفت بسه دیگه نمی خوام سکس کنم . گفتم باشه اجباری نیست . گفت کمرم درد می کنه گفتم بخواب ماساژ بدم موقع ماساژ دستمو می بردم تو شلوارش و کونشو می مالیدم . تی شرتشو در اورد و خوابید بند سوتین باز کردم و می مالیدمش . چشماش خیلی خمار بود . گفت بسه دیگه داشت عذاب می کشید و من فهمیده بودم اما می خواستم خودش بیاد جلو .. پاشدم رفتم که راحت لباس بپوشه . اودم دیدم خوابیده یواش کنارش خوابیدم و جاسبوندم بهش و دستمو گذاشتم رو سینش و گرفتمش دستم . یواش که بیدار نشه صورتشو بوسیدم . تابلو بود خودشو به خواب زده این بوس دیونش کرد و دستشو گذاشت رو دستم و دستم بردم سمت کسش از روی شلوار دستم گذاشتم روش و پاشو بست و من میمالیدم . دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیرم . یکم مالید و انگشت کرد و با عجله دستشو کرد تو شلوارم و یه دفعه با عحله برگشت و گفت وای این دیگه چیه .کیر من22 سانته و خوش تراش و قلمی و سفید . بوسیدش و بلند شد گفت بسه دیگه می خوام برم حموم رفت حموم . از زیر در نگاهش کردم داشت پشمای کسشو می زد . اومد بیرون با حوله تنپوش . بردمش توی اتاق خواب و هلش دادم رو تخت خوابید و حوله رو زدم کنار . وای چه کسی ….. یه دختر 22 ساله با یه کس صورتی و سینه 65 دیونه کنندس .نشستم و کسش و می لیسیدم و می خوردم سرمو فشار میداد و التماس می کرد . بلند شدم شلوارمو در اورد کیرمو یکم خورد کسم مالیدم به کسش گفت دخترم مواظب باشد . کیرمو لای شکاف کسش تنظیم کردم و عقب جلو می کردم . به بغلم خوابیدیمو با اب کسش انگوشتمو خیس کردم و کردم تو کونش فهمیدم خیلی کون داده گشاد بود . دو انگوشتی تو کونش کردم . کیرم لای کسش بود و خودشو سفت میمالید بهم سینشو می خوردم که یه جیغ کوچیک کشید و گفت اومدم وووگفتم برگرد کردم کونش اما کیر درازم اذیتش می کرد مجبور بودم نصفه بکنم توش و بهم حال نداد . دراز کشیدم پیشش و بلند شد شروع کرد ساک زدن تا آبم داشت میاومد خوابید و گفت بپاشش رو سینم و همین کار کردم با انگشت باهاش بازی می کرد . خیلی پر ابم . دیگه ساعت 1 شده بود . رفتیم دستشویی و رفتیم بیرون نهار خوردیم و بردم رسوندمش شهرش . شمارشو داده تا بازم برم پیشش اما 200 کیلومتر فاصله داریم .خاطرات سکسی بازم دارم اما مثل این بخش سکسش کمه و معذرت می خوام.نوشته کامی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *