سلام به همگیاین داستان گی هستش و اونایی که علاقه ای به گی ندارن میتونن همین الان صفحه رو ببندن…من اسمم محمد هست و الان ۲۳ سال دارم و این داستان برای تقریبا ۱۷ سالگیمهقدم ۱۸۰ و وزنم ۶۷ کیلو بود…من وقتی خونه که خالی میشد لخت میشدم و با فیلم های سکسی خودمو ارضا میکردمبعد از مدتها متوجه شدم که فیلمایی که دوتا همجنس باهم سکس میکنن رو بیشتر دوست دارم…بیشتر سعی میکردم خودمو جای اونی که مفعوله بزارم و حال میکردم.کم کم خواستم این حس رو تجربه کنم اوایل موقع فیلم دیدن ی ذره سوراخمو میمالیدم و خودمو انگشت میکردم و ارضا میشدم بعد از تقریبا ی ماه دیگه مداد و اشیای مختلف رو تو کونم میکردمخلاصه اخرش گفتم این حس رو با ی فرد غریبه تقسیم کنم بیشتر کیف میده ولی کسیو پیدا نمیکردم همیشه تو مهمونی ها تو ذهنم با مرد های جمع سکس میکردم ولی میخواستم این حس رو به واقعیت تبدیل کنم اما با دوست و آشنا که نمیشد…چند وقتی با انگشت و اشیای مختلف این حس رو در خودم مخفی نگه داشتم تا ی روز تصمیم گرفتم این رویارو به واقعیت تبدیل کنم با خودم گفتم باید با یکی این حس رو تقسیم کنم که اشنا نباشه و آبروم نره…با اسم فیک برای خودم توی تلگرام اکانت ساختم و تو گروه های گی جوین شدم و عکسای کونمو میزاشتم تا مشتری پیدا کنم مشتری پیدا میشد ولی زمان برد تا کسی که نزدیک ما باشه و هیکلش ردیف باشه پیدا بشه که اخرش پیدا شد…اسمش مهیار بود دوست نداشت فقط فاعل باشه و دوست داشت نقش مفعول رو هم بازی کنه…خلاصه ما که ی روز عکس کونمون رو گذاشتیم تو گروه آقا مهیار پیداشون شد و اصل داد و اشنا شدیم باهم.قدش ۱۹۰ بود وزنش ۷۶ و ۲۰ سالش بود بهتر از این هم پیدا نمیشد…با ترس و لرز قرار گذاشتیم سمت شهرآرا…نزدیکای شهرآرا بودم ولی از کارم پشیمون شده بودم اما دلم هم میخواست این حس رو تجربه کنم…رفتم سر قرار و باهم اشنا شدیم و بعد از کمی حرف زدن گفت خونه شون خالیه و بریم اونجا…سوار ماشینش شدیم ادم خوبی بود تا من بهش پا نمیدادم کاری نمیکرد این بهم جرعت میداد و کمی از ترس من کم میکرد…تو ماشین داشت راجع به عکسی که تو گروه گذاشته بودم میگفت و از کونم تعریف میکرد گفت میخواد از نزدیک ببینه و منم گفتم اینجا نمیشه و از تو شیشه ماشین دید داره و زشته همونجا پیچید تو ی کوچه خلوت و گفت اینجا کسی نیس خوبه و شیشه هاهم دودیه کسی نمیبینه منم چون دلم میخواست نه نگفتم و شلوارم و تا زانو کشیدم پایین…رونای تپل و بی موی منو که دید ی جووون گفت و محکم پاهامو میمالید(یادم رفت بگم من بدن کم مویی دارم)…همینجوری که داشت رونامو میمالید اروم اروم دستشو از زیر شرت میبرد داخل و میاورد بیرون دید چیزی نمیگم دستاشو کامل برد تو شرتم با ی دستش با تخمام ور میرفت با ی دستش لپ کونمو گرفته بود فشار میداد دستشو از رو تخمام برداشت رفت بالا کیر نیمه سیخ شدمو گرفت تو دست نرمش و دستشو بالا و پایین میکرد منم از رو شلوار کیرشو میمالیدم…بعد چند دیقه شرتمو در اورد تا راحت تر به کارش ادامه بده منم به خودم جرعت دادم و دستمو بردم تو شرتش و کیرشو لمس میکردم هردوی ما منتظر بودیم یکیمون پا پیش بزاره و لب و عشق بازیو شروع کنیم…همینجور که داشت کیرمو میمالید اروم اروم ی انگشتشو میبرد تو سوراخم بعد چند دیقه خواست دومیو فرو کنه دید نمیره ی ذره فشار داد چون من تنگ بودم دومیو نتونست بکنه دستشو اورد جلو دهنم تف انداختم کف دستش مالید و انگشت کرد به سوراخم یکیو راحت کرد تو کونم دومیو ی ذره با فشار کرد شروع کرد جلو عقب کردن حالا ی ذره سوراخم باز شده بود اما هنوز اماده پذیرایی از کیر رو نداشت اومد سومیو وارد کرد ی آه کشیدم چون واقعا دردم گرفته بود منم همزمان زیپ شلوارشو کشیدم و کیر نیمه بلندشو گذاشتم تو دهنم همونجور که داشتم واسش ساک میزدم اونم داشت با ۳ تا انگشتش سوراخ منو باز میکرد با ی دستشم سر منو گرفته بود محکم عقب جلو میکرد بعدش که سوراخ من ی ذره دهن باز کرده بود صندلی خودشو خوابوند کیر شق شده اش رو گرفت دستش منم فهمیدم که باید برم رو کیرش بشینم اولش رفتم رو پاهاش نشستم ی ذره شکممو میمالوندم رو کیرش خودمو عقب جلو میکردم تو همون حالت شروع کردیم به لب گرفتن همینجوری که داشتیم لب میگرفتیم و من شکممو رو کیرش میمالوندم حس کردم انگشتشو داره میکنه تو کونم بعدش رفت سراغ گردنم ی ذره گردنمو لیس زد و با دستاش سینه هامو میمالید منم دیگه تو اوج شهوت بودم و گذر زمان رو دیگه حس نمیکردم بعد چند دیقه گفت دیگه طاقت ندارم بیا بشین رو کیرم منم پاشدم کیرشو با سوراخم تنظیم کرد اروم اروم نشستم روش اول سرش که رفت تو من حس سوزش کردم ولی باید تا تهشو میرفتم اشک تو چشام جمع شد اول ی ذره تو همون حالت موندیم تا درد من کم بشه بعدش اروم اروم شروع کردم بالا پایین شدن بعد چند دقیقه دیگه لذت داشت جاشو به درد میداد و منم با هربار بالا و پایین شدنم حس شهوتم چند برابر میشد حس خوبی نداشتم از اینکه دارم اینکارو میکنم اما لذتی که داشت باعث میشد این حس بد رو نادیده بگیرم و به کارم ادامه بدم همینجور که داشتم بالا پایین میشدم ناگهان چیز داغی رو توی بدنم حس کردم فهمیدم ابش اومد منم همونجا روی کیرش نشستم و شروع کردم جق زدن تا اب خودمم بیاد بعد چند ثانیه ابم اومد و همدیگه رو با دستمالی که توی ماشین داشت پاک کردیم…ازم تشکر کرد و منو تا دم در خونمون رسوند قرار گذاشتیم که دفعه بعد توی خونه شون سکسمون رو انجام بدیم تا نهایت لذت رو ببریماولین داستانی بود که نوشتم خواهشا اگه خوشتون نیومد از داستان فحشم ندید و اگه نظراتتون مثبت بود داستان سکسم توی خونه شون روهم مینویسمنوشته محمد
0 views
Date: January 26, 2019