آموزش سکسی من (۲)

0 views
0%

قسمت قبلامروز قبل از اینکه بقیه مطلب اونروز زری را براتون بنویسم بد نمیدونم به چند تا نکته در جواب دوستانم اشاره کنم …1)اینکه اینقدر پاپیچ نویسنده ای نشید که تو دروغ میگی واین داستان به فلان دلیل دروغ یا تخیلی بود…2)نمیدونم بعضی از دوستان هر داستانی و میخونن آخرش بدون هیچ دلیلی شروع به ناسزا گفتن میکنن…که حدس من بیشتر برمیگرده به فرهنگ اون شخص….3)اینکه غالبا میبینم سکس با محارم رایج شده وبرخی از دوستان اصرار دارن این موضوع را بی اهمیت جلوه بدن…عزیزانم جاذبه سکس به تنوع اون هست ولی به غیر عادی بودن اون نمیتونه انگیزه ایجاد کنه …فراموش نکنیم که خواننده های ما از همه قشر وسنی هستند حتی نوجوانانی که با خواندن اینگونه مطالب به یک فرهنگ غلط وغیر عادیازنظر تمامی جوامع بشری منجرشود که قطعا عذاب این ترویج به هرشکلی ممکن است گریبانگیر خودمان هم بشود….شرمنده از این تذکر به ادامه آموزش سکسی من برویم…براتون گفتم که بعد از اولین سکس با زری در کمد دیواری یه روز در غیاب مامانش به خونه اونها رفتم وزری برای اولین بار چطور ساک بزنم وچطور از ساک زدن لذت ببرم را عملا بمن آموزش داد حتما یادتونه که من یه پسر 14 ساله بودم و زری هم که از دوستان خوانوادگیمون بود حدودا 18 سال داشت اطلاعات زری بیشتر از تجربیات قبلیش با دوست پسرش بود وگفته های دوستاش…….اونروز بعد از یه خواب کوتاه نیم ساعته زری پیشنهاد داد بریم تو آشپز خونه وچیزی بخوریم…من که لخت لخت بودم و زری فقط شورتشو پوشیده بود…توی آشپز خونه یه مرتبه به خودم گفتم نکنه منم بایستی شورت میپوشیدم ..راه افتادم به طرف سالن که زری صدام کرد وگفت کجا میری؟ منم گفتم که قصددارم برم شورتمو بپوشم که زری خنده ای کرد وگفت میشه نپوشی؟ با اشاره به خودش که شورت پوشیده بود گفتم پس چرا تو خودت پوشیدی؟؟؟ من ومنی کرد وگفت اولا خجالت میکشم دووما میترسم آلوده بشم…آخه زنها خیلی حساسن وباید از خودشون بیشتر مراقبت بکنن….وسوما اگه تودوس داری باشه منم در میارم….که یه مر تبه خم شد و شورتشو در آورد و پرت کرد تو صورت من…..راستش از این کارش خیلی خوشم نیومد ولی همینکه شورتشو از جلو صورتم برداشتم و جزئیات کس وکونشو دیدم خیلی لذت بردم….با وجود اینکه این اولین کسی بود که مستقیم میتونستم لخت لخت نگاه بکنم اما مطمئن بودم که یک کس بسیار زیبا جلو چشمامه زری بمن نزدیک شد و سرمو که با نگاه به کسش خم شده بود بالا آورد وگفت چیه ؟ بنظرت قشنگه؟….من ومنی کردم و گفتم بر منکرش لعنت…زری که از ناشی بودن من خبر داشت پرسید مزش چطور بود ؟ راستش نمیدونستم باید چی جواب بدم….لبخندی زدم وگفتم اگه تو گفتی کیر من چه مزه ای میداد منم میگم کس تو چه مزه ای میده….زری خند ه ی شیطنت امیزی کرد وگفت خیلی خوش مزه بود…حیف که نمیشد گازش بگیرم…ازش سئوال کردم کیر اون دوست پسر قبلیتو هم خورده بودی؟ یه کمی سرخ شد وگفت آره ولی نه به این مفصلی چون همش میترسیدم آبشو بیریزه تو دهنم ومنم اصلا آمادگیشو ندوشتم….بعد یه کمی راجع به جزئیات رابطه قبلیش با اون مرده تعریف کرد زری میگفت هروقت میخواستیم سکس کنیم اون اصلا بمن توجهی نمیکرد وهر کاری دلش میخواست میکرد خیلی هم زود آبش میومد و قضیه رو تموم شده میدونست….زری همینطور که ادامه میداد چشماشو به یه گوشه ای دوخته بود و میگفت از دوستام خیلی راجع به سکس ودوست پسراشون شنیدم وخیلی دلم میخواست ببینم من چه شکلی میتونم لذت ببرم ولی هیچ وقت موقعیتشو مثل امروز پیدا نکرده بودم…..زری اومد و روی پاهای من نشست وتعریف کرد یه روز خونه یکی از دوستاش یه فیلم دست وپا شکسته پورنو گرافی دیده و خیلی دلش میخواد ادای اونارو در بیاره….ازش سئوال کردم مثلا چکار میکردن؟ گفت نمیدونم…باید یه بار خودمون دوتائی باهم ببینیم و اگه بتونیم اداشونو در بیاریم…بهش گفتم خوب یک صحنشو بگو تا الان اجرا کنیم ….زری از روی پاهای من بلند شد و روی میز نهار خوری خم شد وگفت مثلا اون آقاهه کیرشو میکرد تو کون خانومه …گفتم خوب منم الان همین کارو میکنم بلند شدم وکیرمو گذاشتم لای پای زری که یه مرتبه از جاش بلند شد و گفت خره مواظب باش من دخترم …من که تا اون موقع اصلا از این چیزا اطلاعی نداشتم کیرمو گرفته بودم تودستم وبا علامت سئوال منتظر جواب زری بودم که زری کاملا راجع به پرده پرده برام توضیح داد منم که حس میکردم الان علامه دهر شدم اشاره کردم که فهمیدم وخواستم که دوباره روی میز خم بشه رزی که از ببو گلابی بودن من نگران بود دستشو گذاشت روی کسش که من اشتباهی نکنم وخم شد روی میز …منم که دیگه داشتم منفجر میشدم سر کیرمو گذاشتم لای کونش …ازم خواست که آهسته برم جلو اما از اونجائی که سوراخش خشک بود همه تلاش من بی نتیجه بود و از حرکات زری میفهمیدم که دارم ناشی بازی در میارم و ادامه این کار نتیجه ای نمیده …همین موقع بود که زری از جاش بلند شد ورفت از داخل یخچال یه قالب کره آورد و یه کمی از اونو به پشت خودش مالید و انگشت کرد و دوباره روی میز خم شد …منهم که این آمادگیو دیدم به تلاش خودم ادامه دادم وبعد از چند لحظه مثل اونائی که توشهر غریب گم شدن وحالا راهو پیدا کردن فرو رفتگی سوراخ کونشو پیدا کردم که دیدم زری داره رومیزو چنگ میزنه …یه ذره فشار بیشتر دادم که دیدم زری کمرشو راست کرد وگفت بسه بسه ….من که دیگه طاقت نداشتم چند لحظه ای صبر کردم اما حس اینکه سر کیرم داشت میرفت جائی که اوج لذت بود حاظر به عقب نشینی نبودم زری چندتا نفس بلند کشیدودوباره خم شد موقع خم شدن با حالت التماس گونه ای گفت یواش ..باشه؟ منم با اشاره سرم قول همکاری دادم…زری روی میز خوابید و به علامت آماده بودن اشاره کرد که بیام جلو این دفعه زری خودش کیر منو گرفت تو دستشو شروکرد به سرکیرمو مالوندن به دور سوراخ کونش منم که دستام آزاد شده بود با دودستم دو لمبه هاشو گرفته بودم وبرای اینکه سوراخ کونشو درست ببینم از هم بازشون کرده بودم همینطور که زری سر کیر منو به سوراخ کونش میمالید ناله هاش هم بلند شده بود …برای یه لحظه زری کیرمو دقیق روی سوراخش گذاشت ویه کمی خودشو به عقب کشید تا یه کمی از کیرم بره توکونش …منهم موقعیتو مناسب دیدم ویه کم فشار دادم که یه مرتبه زری جیغی کشید وگفت یواش یواش …..چند ثانیه بعدش خود زری شروع کرد به عقب و جلو کردن و منهم حس میکردم که داره میره تو کونش …خیلی دلم میخواست تا آخر کیرمو بکنم تو کونش ولی دست زری که کیرمو گرفته بود مانع میشد..بالاخره بعد از چند بار عقب وجلورفتن هر دومون زری دستشو از روی کیر من برداشت وصاف روی میز خوابید …منهم ناخود اگاه شروع به عقب وجلو رفتن کردم که یه مر تبه دیدم زری داره میگه بریز من تمومم منم نمیدونم چی شد که با یه حرکت محکم عقب وجلو شروع کردم به ریختن آبم…و دادزدن…..کیر من بعد از یه مدت کمی کوچیک شد خواستم خودمو به عقب بکشم که زری گفت صبر کن…منم که بدم نمیومد اطاعت کردم ……زری در حالیکه دنبال دستمال کاغذی میگشت کمرشو راست کرد وگفت مواظب باش نیاد بیرون میترسم آبش بره تو جلو ام …منهم که از نگرانی زری میترسیدم برای رسیدن به دستمال حوله ای روی کابینت دنبالش رفتم…زری بعد از اینکه دستمالو آماده کرد که بعد از بیرون امدن کیرم جلو سوراخشو بگیره گفت آروم درش بیار…باور کنید یکی از لذت بخش ترین قسمت این سکس همین بیرون اومدن کیر من بود زری کونشو بهم کشیده بود ومنهم کیرم از حالت صفتی بیرون اومده بود…میلیمتر میلیمتر کیرم که بیرون میومد احساسش میکردم..قیافه زری که کمی چشماشو تنگ کرده بود حس میکردم اونم داره از این بیرون اومدن تدریجی کیر من لذت میبره…..بالاخره کیر من بیرون اومد زری هم دستمال کاغذیئ چپوند جلو سوراخش وبطرف دسشوئی دوید ….من که بی حال روی صندلی آشپز حونه افتاده بودم داشتم به لحظه های این سکس فکر میکردم که زری اومد ویه کمی دیگه دستمال برداشت گذاشت لای کونش وشورتشو پوشید که دستماله نیافته….اروم اومد روی میز مقابل من نشست وشروع کرد به لبخند زدن ازم پرسید چطور بود؟ …من که نای صحبت کردن نداشتم گفتم عالی تر از عالی بود …زری لبخندی زد وگفت ببخشید اگه اذیتت کردم…آخه کیرت خیلی بزرگه منم فقط یه بار این کارو کرده بودم اگه چند بار این کارو بکنیم هردومون راحت میشیم….منم لبخندی بهش تحویل دادم وازش خواستم یه چیزی بیاره بخوریم …زری رفت سر یخچال وجندتا کتلت که مامانش براش گذاشته بود با یه کم نون آورد وشروع به خوردن کردیم …باور کنید از اون روز به بیعد من حس میکنم خوشمزه ترین غذای دنیا کتلته……ادامه …نوشته وحید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *