-علیرضا…؟ علیرضا…؟ صبر کن کارت دارم.خودش رو بهم رسوند… تند تند نفس میکشید. دست هاش میلرزید. چشم هاش نگران بود.همیشه اینطوری همدیگه رو آزار میدادیم. از هم جدا میشدیم. از هم قهر میکردیم. میدونستیم طرف مقابل نابود میشه.هوا سرد بود و باد ملایلمی برگهای زرد رو از شاخهها به زمین میریخت.-چیه؟ حرفی هم مونده؟یه نخ سیگار از جیبم در آوردم و آتیش زدم. هیچوقت پاکت تو جیبم نمیزاشتم. بهش قول داده بودم سیگاری نباشم. میگفتم بعضی وقتها میکشم. ولی دروغ بود. زیاد میکشیدم. به خودم دروغ میگفتم. به اون دروغ میگفتم. به همه.-باز هم سیگار؟-آره. مشکلی داره؟-بابا، ضرر داره. چرا نمیفهمی.-سرطان آخرشه دیگه.پک عمیقی به سیگار زدم. میدونستم آماده اس گریه زاری کنه. میدونستم چند بار خواب دیده تو بغلش مردهام.-قرارمون این نبود علیرضا-این نبود ترانه. این نبود.-خب تقصیر من چیه؟-اینه که ازم یه چیزی میخوای که من نمیتونم انجام بدم.-جون یه آدم درمیونه. من بهت اعتماد دارم. صمیمیترین دوستمه علیرضا. موضوع جدیه.-بله. چشم. حتما. برم بگم من عاشق ترانه هستم لیلا. ولی از تو هم خوشم میآد. میشه با من سکس داشته باشی؟-زهرمار پدر فقط دوستی.-چرا من؟-چون تو رو دوست داره همیشه میگفت کاش یه کسی مثل علیرضا عاشق من بشه.-ترانه میدونی چه غلطی داری میکنی؟-نه-باید برم. کلاست تموم شد بیا خونه.لم داده بودم رو مبل. آهنگ November Rain از Guns N Roses رو گذاشته بودم.به گذشته فکرمی کردم. به پنج سال عشق. عاشق هم بودیم. مثل رمان. مثل فیلمهای سیاه و سفید.به سیگاری که میکشیدم فکر میکردم. به اوّلین سیگاری که کشیدم. هه. به دو و نیم سال دوری. و حالا که سوّمین سال ئه که یه جورهایی بهش رسیدم.هنوز به سولوی آهنگ نرسیده بود که اومد.-اووووووووو. اوری بادی نید سام تایم آل الونها هاها… بازم سیگار؟ امشب پیش هم نمیخوابیم آدم بشی.دیونه همه آهنگهایی رو که دوست داشتم رو یاد گرفته بود.سیگار رو خاموش کردم. خودش رو انداخت روم و نشست رو پاهام.-بوی سیگارت رو میپرستم بیشرف.لب هاش رو گذاشت رو لب هام. فشارش میدادم… خودش رو بهم میمالید…دست هام رو گذاشتم پشتش. گردنم رو میمکید. رها شده بودم. دست هام شل شد.-دیوونه یواش. دیگه پول پیرهن ندارمها. آروم باز کن.صدام ضعیف بود… کیرم داشتم منفجر میشد. آهنگ هم شهوتمون رو بیشتر کرده بود.بالاتنهٔ خودش رو هم لخت کرد. سرم رو فشار داد به سینه هاش. میمکیدم شون. آروم ناله میکرد.-من جندهٔ توام علیرضا. من رو بکن.سینه هاش رو میمکیدم.-noooothing lasts forever Even cold November rain-یواشتر خره. میرم قطعش میکنمها.-نه بزار بمونه. مثل دیوونهها همیشه آهنگ هات رو ریپیت هستن.آهنگ تموم شد و داشت میرفت دوباره شروع بشه.سکس ما هم قرار نداشت تموم بشه.دستش رو گذاشت رو کیرم.-این آقا پسر کاری دارن؟خندهام میگرفت.بلندش کردم گذاشتم ش رو کاناپه.-کیر میخوای؟ الان میکنمت میفهمی.-زهرمار. پر رو نشو. درش بیار ببینم.-نوچ.خودش کشید پایین و من و نشوند رو کاناپه. اومد نشست بین پاهامگرفتش تو دست ش. انگشتهای ظریفش همیشه دیوونهام میکرد. سه تا بوسه محکم بهش زد.با زبونش نوکش رو بازی میداد. میدونست دیوونه این کارم.در واقع هیچوقت ساک نمیزد. همیشه بازی میکرد و در نتیجه من دیوونهترچند بار تو دهنش عقب جلو میکرد. بعد میلیسید. کیرم قرمز شده بود.با خنده گفتم-هیچوقت نتونستی اینطوری آبش روبیاری پس آماده باش بکنمت.-من نمیتونم؟ اون دفعه عمهام بود اونقدر خوردم آبش اومد بعد بازم خوردم دوباره بلند شد کردی من رو؟-آهاا، یادم رفته بود.-زهرمار.موقع سکس طوری بودیم که انگار یه حرومزاده و یه جندهٔ مست دارن با هم سکس میکنن. البته خودمون اینطوری دوست داشتیم.آهنگ رفت روی دور سوّم نزدیک به بیست دقیقه بود تو هم غرق بودیم. گفتم آماده کردن شو بیام. رفتم آهنگ Without You I» m Nothing از lacebo رو گذاشتم. برگشتم کمی کیرم خوابید. دیدم با شورت سفید خوابیده رو کاناپه.-اووووو. تیک، تاک. تیک، تاک. تیک، تاکنتونستم بگم آرومتر. خمار بدنش شده بودم. رفتم سراغ پاهاش. سرد بودن. بوسیدمشون. میخندید. هروقت این کار رو میکردم میخندید. زانو هاش رو بوسیدم. صورتم رو بردم طرف شورتش و دماغم رو بهش میمالیدم. خیس خیس شده بود.دوست داشتم با دندونم پارش کنم. درست مثل فیلمهای فانتزی.ولی باز هم میخندید و من عصبانی میشدم. با دستم هام شرتش رو در آوردم. پاهاش رو گذاشتم رو شونه هام. سرم رو بردم بین پاهاش.هر دوتا تو شعرآهنگ غرق شده بودیم. وقتی میخوند «به نظر قدرت صحبت کردن رو از دست دادم.» اینطوری بودیم.فقط لب هام بود که رو کسش میچرخید.ترانه زیر لب با آهنگ میخوند. چشم هاش رو بسته بود. غرق در لذت بود.Without you I’m nothingزبونم رو کرده بودم تو کسش… رسما داشت کس میگفت.-کیر میخوام علیرضام.کیرم رو فرو کردم توش… تو سن بیست و سه سالگی داشتم چندمین سکس کاملم رو با عشق اوّل و آخرم میکردم.پاهاش رو شونه هام بود. خیسی کس ش من رو به تموم آرزو هام رسونده بود. میکردمش. پاهاش رو میبوسیدم.خم شدم روش و سینه هاش رو میخوردم. داشتم ارضا میشدم. کشیدم بیرون بلند شد خواست بخوره خودم با دستم چند بار عقب جلو کردم پاشید رو صورتش.-لعنتی… ببخش. نمیخواستم اینطوری بشه.-باز شروع کرد. تو چرا اینقدر بچهای؟ اشکالی نداره. خیلی هم خوشم اومد.-تو ارضا شدی؟-همون وسطها.خسته افتادم کنارش.دستش رو بوسیدم.-می پرستمت.-من هم تو رو میپرستم.سینه هاش رو میکردم تو دهنم و مکهای کوچیک میزدم.-علیرضام؟-جانم؟-لیلا رو تنها نزاریم.-چشم عشقم. فردا صحبت میکنیم.پاهاش رو گذاشت لای پاهام و مثل فرشتهها خوابیدادامه… نوشته علیرضا
0 views
Date: November 25, 2018