اتوبوس سکسی

0 views
0%

لبم روی لبهای داغش بود.داغی لبهاش بدجوری آتیش شهوتمو شعله ور کرد.دوباره صورتمو بلندکردمو به چشای سیاهش خیره شدم. هنوز به روشنیه روزیادمه. تابستون۸۷بود.ماشینمون پای سکوبود.ترمینال گرگان. یه دخترقدمتوسط ته چک بلیطشوبهم داد. یه نگاه نافذکرد و سوار شد. راه افتادیم.چه شب افتضاحی بود.خلوت. ۱۰،۱۵تابیشترمسافرنداشتیم.پذیرایی مسافراهو دادم.رفتم آهنگ حکایت سیاوشو پلی کردم.نشستم روصندلی خالی ردیف اول. طبق معمول بلوتوث گوشیمو روشن کردم. یک عکس انتخاب کردم و سرچ. فقط ۱دستگاهوپیداکرد(سارا)هنری نوشته شده بود.خوشم اومد از سلیقه اش.عکس رو سندکردم،گرفت،چندتا عکس دیگه،بازم گرفت. حالانوبت سارابود،چندتافرستاد.گرفتم.با نوت گفتم آهنگ جدیدنداری؟ گفت نه،همشون قدیمین. اینجوری رابطه منوساراشروع شد. سارادانشجوی روانشناسی تهران،گرگانی،۲۲ساله و هم سن الان من بود.دخترخوب و ساده.اونشب تنهابود.تانزدیکای زیرآب پیشش نشستم.آخه ازاونجابه بعد پدرم بیدار میشد و مینشست پشت رول. زمان می گذشت و منو سارابهم نزدیکتر میشدیم. چون از نظر جثه ازش بلندتر و بزرگتربودم اختلاف سنیمون به چشم نمیومد.قدم۱۸۵،چهارشونه،باچشمای آبیه تیز.واسم فوق العاده دارای احترام بود.دوست داشتنی. زیبا دیگه پام به خونه دانشجوییش باز شده بود.بارهاپیشش رفتم.حتی بامریم هم خونه ایش هم خوب آشنا شده بودم.زمان با گذشتش رابطمونو عمیق تر میکرد.تو یکی از این روزها که توراه برگشت به گرگان بودم.گوشیم زنگ خورد.باآهنگ بلالوم که مختص سارابود.الو سلام عزیزمصدای گریه زاری ی سارا.ساراچی شده؟سارا سارا.کوروش مریم،مریم تصادف کرده.شوکه شدم.نمیدونستم چی بایدبگم.سعی کردم آرومش کنم.فرداصبح زودکار ماشینو رسیدم و رفتم خونه سارا.تامنو دید زد زیر گریه.بغلش کردم. سعی کردم دلداریش بدم.آرومی نداشت.فکرکردم بادیدن مریم شاید ارومتر شه..بریم ملاقات مریم؟باچشمای سیاه ونافذش بهم خیره شد.مرسی عزیزم.رفتیم به بیمارستان.هوای گرم وعذاب آوری بوداونروزتهران.مریم توآی سی یوبود.وضعش چنان بدنبود،ولی خب چندان هم خوب نبود.یه موتوری بهش زده بود و سرش به گوشه جدول خورده بود.ساراازپشت شیشه به مریم نگاه میکردومن به سارا.برگشتیم خونه.ساعت نزدک ۱بود.تانیم ساعت دیگه اتوبوسمون بایدحرکت میکرد.اصلاامیدی به رسیدن به ماشین نداشتم.گوشیموبرداشتمو شماره پدرموگرفتم.سلام بابا،خوبی؟معذرت ولی امروزنمیتونم برسم به سرویس.دوستم تصادف کردهسلام،کدوم دوستت؟حالش چطوره؟زودترمیگفتی شاگردمیگرفتم.باشه.شبوچیکارمیکنی؟.میرم خونه خاله خداحافظی کردیم.دعوام نکرد.ازمزایای تک پسری بود.به ساراگفتم میرم دوش بگیرم.رفتموتنموبه آب گرم دوش سپردم.خودموخشک کردموحوله روبه دورخودم پیچیدم.ساراتواتاقش بودوبازگریه میگرد.رفتم کنارش روتخت نشستم.بقلش کردم.کوروش اگه بلایی سرمریم بیادچی؟نترس عزیزم چیزیش نمیشه.پیشونیشوبوسیدم.سرش روشونه هام بود.هنوز هق هق میکرد.موهای بلندونازشونوازش میکردم.آرومترکه شدجواب بوسموپس داد.البته روی گونه هام.بوسیدمش،بوسید.دوباره بوسه ازمن وجواب بوسه ازسارا.سرعت بوسیدنمون زیادشد.کم کم لب هامون توهم گره خورد.آروم آروم طوری که لباهامون بازنشه روتخت درازکشیدیم.بلندشدم ازکنارش.یه نگاه به سرتاپاش کردم.یه دست تاپ شلوارک سبزفسفری پوشیده بود.درنهایت زیبایی بود.اینبارخودموانداختم روش.بازلبم روی لبهای داغش بود.داغی لبهاش بدجوری آتیش شهوتموشعله ورکرد.دوباره صورتموبلندکردموبه چشمای سیاهش خیره شدم.تاحالااصلابه فکرسکس باهاش نبودم.شایدبخاطردخترای دوروبرم بود.شایدازاختلاف سنیمون.دوباره لبهاشوبوسه بارون کردم.شهوت کارخودشوکرد.گستاخ شدم.دستموازروتاپش به سینه هاش رسوندم.اعتراضی درکارنبود.لباهمون هنوزدرهم بودن این بار جسارتموبیشترکردم.دستمواززیرتاپش به سینه هاش کشیدم.مقاومتی ندیدم.بلندشدم ازروش تاپشوخیلی سریع آروم دراوردم.سانتیمتربه سانتیمترتنشولیسیدموبوسیدم.نوبته شلوارکش بود.خیلی آروم درش اوردم.باهرسانت پایین کشیدنش هزاران بوسه به پاهاش میزدم.شلوارکشودرواوردم.دوباره رفتم سمت بالاتنش.دوباره لبهاشوبوسیدم.سوتینه بنفش رنگشوسریع بازکردم.سینه های سفیدوخوش فرمی داشت که به هیکلش زیبایی خاصی میداد.باولع مشغوله لیسیدنش شدم.میلیسدموگازریزازش میگرفتم.نفس های بیشمارش وضربان تندقلبش ازلذتش میگفتن.کم کم اومدم پایین.همینطوربدنه سفیدولطیفشومیبوسیدمومیلیسدم.به شرتش رسیدم،خیس خیس بود،یه نگاهی بهش کردم.ملحفه تختوکشیدروصورتش.سارام خجالت کشید.شورتشودراوردم.کس سفیدوبی مویی داشت.کوچیک بود.انصافاخداخوب همه ی زیبایی هاشوتو سارا جمع کرده بود.پاهاشو باز کردمو سرموگذاشتم بین پاهاش. هنوزچندباری بیشتر زبونمو رو کسش نکشیده بودم که ارضاشد. رفتم کنارش درازکشیدم.ملحفه رو زدم کنارو لبشوبوسیدم.موهاشونازمیکردم.گذاشتم تاحسابی ازین وضعیت لذت ببره.بلاخره گفتم سارای من؟سارای نازم گفت شروع کن.حالت چهاردستوپا بهش دادم.رفتم واز رو میز آرایشش کرمی برداشتم رفتم پشتش.نمیدونم چی شدکه این سواله احمقانهوپرسیدمسارااوپنی؟بیشعور بار اولمهکیرموحسابی چرب کردم.کون ساراروهم همینطور.کیرموگذاشتم روسوارخش.نمیرفت.هرکاری میکردم بدون اذیت شدن بره نمیرفت.آخریه زوراساسی زدم.سرش رفت تو.دیدم ساراملحفه تختوچنگ زدوبادوتادستاش جمع کردوکشیدسمت زیرش.تاآخر کردم تو.بعدازچنددقیقه شروع به تلمبه زدن میکردم.همزمان کس سارارو هم میمالیدم.دقیقه هابالذت سپری میشد.ساراباهرتلمبه ای آهی شهوت ناک میکشید.دیگه داشتم به اورگاسم نزدیک میشدم.گفتم ساراکجابریزم؟گفت هرجادوست داری.منم سرعتموبیشترکردم.فضای خونه باآه و ناله های منوساراپرشده بود.اومدن آبمو حس کردم.دادی زدم سارا و آبمو تو کونش خالی کردم. ساراهم تواین بین باز ارضا شد.بغلش کردموبوسیدمش. ساعت اتاق دادمیزدکه ساعت۶.۳۰غروب شده……نوشته کوروش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *