با سلام خدمت همه . چون سایت سکسی هست پس چند خط جریان سکسم با نامردی که کردم را مینویسم که هدف اصلی نوشتنم یه عذر خواهی از فرشته خانم است که میدانم هر روز درین سایت هست و داستان میخوانه که امیدوارم او هم با خواندن این داستانم درین سایت خوب داستانش را بنویسد ….حدود 8 ماه قبل داشتم از خانه بیرون آمدم که دیدم فرشته دختر مجرد حدودا 24 ساله کمی پایین تر مشکوک میزنه و اینگار منتظر کسی هست ماشینم و روشن کردم و ازش رد شدم و پایین تر ماندم دقایقی بعد دیدم یه پراید سفید از راه رسید و فرشته به سرعت سوار شد و راه افتادن منطقه ما همش کوهستانی هست و از شهر کوچک ما تا کوه و دشت با ماشین کمتر از 10 دقیقه راه بود و منم ماشین و تعقیب کردم که فرشته در صندلی عقب دراز کشید و راننده هم وارد یه جاده خاکی شد و من صبر کردم چون کامل جاده خاکی را میشناختم که دویست سیصد متر راه است و به چندتا درخت میرسی انتهاش است و باید دور بزنی و برگردی حدود 7 الی 8 دقیقه بعدش تا نزدیکشان با ماشین رفتم و سپس پیاده شدم و به آرامی کنارشان رسیدم دیدم هردو لخت و عریان مشغول لب گرفتن و گفتن جملات رومانتیک بهم هستن آنقدر گرم شهوت و لذت بودن که متوجه نشدن من کنار ماشین دارم نگهشان میکنم لحظاتی نگاه کردم بدن لخت فرشته بدجور مرا حشری کرد ناخواسته گوشیم برداشتم ازشان ثانیه هایی فیلم گرفتم سپس گفتم خسته نباشین که اینگاربرق فشار قوی آنها را گرفت بحدی سرعت پا شدن فرشته از لرزه داشت میفتاد مرده که باهاش بود یه لاغر اندام ضعیف بود هردوشان در حالیکه داشتن لباس میپوشیدن فرشته داشت بهش میگفت وای خدا چه کنم این سعید همسایمان هست و دوست داداشهام است و اگه بهشان بگه منو میکشن و … مرده که باهاش بود با مودبی و احترام خاصی بهم سلام کرد گفت ببین اقا درسته مارا درین وضعیت میبینی اما به خدا قسم ما همدیگه و رومانتیک دوست داریم و هدفمان فقط ازدواج است و …. از برخورد گرم مرده کمی خجالت کشیدم فرشته هم فقط سرش را پایین انداخت از نیتی که داشتم منصرف شدم گفتم فرشته خانم عصری بهم زنگ بزن کارت دارم و الان هم اصلا ناراحت نباش که من شتر دیدم ندیدم …. حدود ساعت 6 عصر فرشته خانم بهم زنگ زد و کلی حرف زد که دوستش دارم و میخواد بیاد خواستگاریم و …. اما من انسانی نبودم که این حرفها تاثیری بهم داشته باشه و با کمال شرمساری ازش خواستم تا که فردا صبح به خانه ام بیاید اما زیر بار نرفتم و تهدیدش به فیلمش کردم که بیچاره ناچارا پذیرفت گرچه هرگز رضایتی نداشت اما از ترس پذیرفت ….صبح روز بود ساعت 9 که معمولا کسی خانه ام نیست بهش زنگ زدم و نیم ساعت بعدش به خانه ام رسید اول مرا خیلی قسم داد کاری بهش نداشته باشم اما شهوت چشام و کور کرده بود و شروع به لب گرفتن ازش کردم وقتی سینه هاش را در دستام گرفتم دیدم چشماش را بست و کاملا حس کردم که چه تنفری ازم دارد . ازش خواستم شلوارش را پایین بیاره اما اصلا رضایت نداد و وقتی دیدم وقت کم دارم لا پایی خودم را با او ارضا کردم و لباس که پوشیدم اخم و پریشانی او کاملا حس میکردم در یه لحظه خودم از کرده ام پشیمان شدم و ازش همان جا معذرت خواستم اما هیچی نگفت و فقط گفت خواهشا فیلم و پاک کن و منم جلوی چشماش فیلم و پاک کردم و وقتی رفت یه کلمه گفت که خیلی نامردی و با گریه زاری از پیشم رفت ….خیلی پشمان بودم اما دیگه گذشت و چند ماه از انروز گذشت تا همین یکی دو هفته پیش که تو کوچه شلوغ بود وقتی پرسیدم چه شده یکی گفت خانه مشهدی …. است مراسم نامزدی دخترش فرشته با ….. است . یاد 8 ماه پیش افتادم که من چه حیوانی بودم حرف این دو معشوق را گوش نکردم و حالا امروز این دو با هم عقد کردن و فقط من ماندم و حسرت و شرمساری ازین دو نفر عاشق و گرچه مرده هرگز نفهمید من با فرشته بوده ام اما ازینجا از هردوشان معذرت میخوام و مخصوصا فرشته خانم که میدانم هر روز درین سایت است و ازش عذر میخوام و خیلی خیلی شرمندم و امیدوارم مرا ببخشی فرشته خانم که نادانی کردم نادانی ….ایشالا خوشبخت بشی و الان هم دوستان سایت خوب سایت داستان سکسی هر فوشی بهم میدن با کمال میل میپذیرم . خدانگهدار همه نوشته سعید
0 views
Date: June 17, 2019