سلامحصین هستم خاطره ای که میخوام بگم کاملا واقعیه اونایی که میخوان باهاش جلق بزنن اصن مناسب نیست بعدش نیاین فحش کشمون کنین گفته باشممممحدودا مهر سال پیش بود با رفیقم امیر رفته بودم قهوه خونه تازه با رفیقم سارا بهم زده بوودم بعد 3 سال باهاش بودمتو قهوه خونه با رفیقم نشسته بودم که به رفیقم گفتم امیر دختر مختر تو دستو بالت داری(چون خداوکیلی اصن از ول گردی تو خیابونو مخ دختر زدن خوشم نمیاد)گفتش اره دوست دختره(سحر) من ی رفیق داره اون سری که با سحر قرار گذاشتم رفیقشم اورده بووود از سیستمش خوشم اوومد حصین میخوای اونو برات ردیفش کنم گفتمباشه برادر شمارشو از سحر بگیر بده مناون روووز تموم شد فردای اون روز امیر شماره رفیقه سحرو برام فرستادبهش اس دادم به هزار بدبختی مخش کردمباهم قرار گذاشتیمحدودا 12 مهر بوود من نزدیکه چهلم پدره رفیقم با دختره قرار گذاشتم منم با لباس مشکی شلواره مشکی با ی کفش dc آبی با صورتم که 34-5 روز نزده بودمش رفتم سره قراربهش زنگ زدمموقعی که اومد باهم دست دادیم وای ی یی ی رفقا چه سیستمی داشت باهم قدم زدیم رفت خونشونبعد از چند وقت باهم کمکم صمیمی شدیماز دوست دخترم بگم قدش 170 بوود یکمی چاق چشای درشششت لبای کوچییکسینههاش از رو مانتو بزرگ بنظر میومد حدودا 85 بعدش گفتش 70 هستشخلاصه ه ه قرار گذاشتیم بیاد خونمون چون بخاطر شغل پدر مادرم هرروز خونه خالیه(مکانه)حاجی خلاصه اومد خونمون منم برای اولین بار نشست تو اتاقم براش شربت اوردم صحبت کردیمو اخرش به لب ختم شدبعد از یه مدت خیلی بهونه میگرفت گفتم دردت چیه نمیگفتخیلی بهم وابسته شده بوود بهش گفتم اگه نگی چته باید قیدمو بزنیواقعا دوسش داشتم تنها دختری بوود که منو بخاطر خودم دوس داشتبه هزار بدبختی گفتش موقعی که 14 سالم بود با یکی به اسمه معین دوست شدم 4 سال باهاش رفیق بوودم کاملا بهش اعتماد داشتم رفتم خونشون مشروب خوردیم مشت کردیم پرمو زد ولم کرد(خیلی خلاصه توضیح دادم ببخشید)من تا اینو فهمیدم که طرف پرده نداره انگاری دنیا رو سرم خراب شده خدا شاهدهگفتش میخواستم خودکشی کنم چون از بعد پاره شدنه پردم از خون میترسیدم نتونستم کاری کنم(طرف پردشو زد بعد 4 سال بعد ولش کرد)بهش دلداری دادم با اینکه واقعا حالم بد بود کلی اون شب گریه زاری کردم گفتم یکیم که واقعا منو بخاطر خودم دوس داره پرده ندارهبعد حدودا 6 ماه گذشت بخاطر ترس از اون رفیقه حرومزادش نمیتونستیم سکس کنیم میترسید منم ولش کنمنمیدوست که منم فقط خودشو دوست دارم نه مثه بعضی از پسرا که فقط بخاطر اون چیزی که بین پای دختراس دوسشون دارنکم کم اعتمادشو جلب کردم میومد خونمون فقط لب میگرفتیمو کس کلک بازی میکردیم بعد میرفتشب بووود بهش اس دادم فردا میای گفتش اره میام زود میرم گفتم من نمیدونم فردا باید سینهاتو بخورمدر عین ناباوری گفتش اتفاقا منم میخوام فردا کیره تورو بخورمحاجی هیچی دیگه کشش ندادم که عنش در نیاد گفتم باشه وفردا اومد خونمون خیلی عادی طبق معمول ی چیزی خوردیم یکم اهنگ گوش دادیم بعد تو صورتش نگاه کردم اونم همینطور ازش لب گرفتم هی اذیتش میکردم میخواستم سگش کنم(حشری) یهو محکم لبمو گذاشتم رو لبش داشت لبمو میکند دستمو از رو مانتوش گذاشتم رو سینش هیچی نگفت باورم نمیشد بلاخره دارم به وصال عشقم میرسمدستم رو سینش بود از رو صندلی بلندش کردم رفتیم تو پذیرایی دکمه های مانتوشو باز کردم هنوز لبم رو لباش بود خیلی کوچیکو گوشتی بوود دوس داشتم لباشومانتوشو در اوردم ی تاپ سفید زیرش تنش بود من با عرق گیر مشکی بودمعرق گیرمو در اورد انداختمش زمین افتادم بجون گردنش رو گردن و گوشش خیلی حساس بود قبلا بهم گفته بودگوششو میخوردم سرشو کج میکرد اه اه میکردتاپشو در اوردم ی سوتین ابی فیروزه ای تنش بود وسط سینه هاشو بوسیدم خیلی سینه هاش نسبت به اون چیزی که فکر میکردم کوچیک بود یعنی کوچیک نبود ولی از رو مانتو خیلی گنده تر نشون میداد سوتینشو وا کردم سینهاش افتاد بیرون عرق گیرمو در اوردشروع کردم به خوردن سینه هاشنوک سینه هاش کوچیک بووود اروم میک میزدم ی گاز ریز میگرفتم که هر موقع گاز میگرفتم صداش در میومد پشته کمرمو با خنجاش داغون کرده بوداومدم پایین تر شیکمشو خوردم زبون میزدم دور نافش دیوونه میشد موهامو میکشیدرفتم پایین دکمه های شلوارشو باز کنم بلند شد هلم داد عقب اومد روم نشست شروع کرد گردنمو خوردن من رو گردنم حساس نبودم ولی حس جالبی بهم دست میدادکیرم بلند شده بود کیرم زیاد دراز نیست ولی انصافا خیلی کلفته ریاضیم خوب نیست بگم قطرش چقده ولی کلفته بعد از گردن اومد سینهامو خورد که اصن حال نداد چیزی نگفتم بهش شلوارمو از پام در اورد خیلی خجالت میکشیدم ولی شهوت دیگه کاره خودشو کرده بوود شرتمم در اورد شروع کرد به خوردن کیرم اصن حرفه ای نبوود نبایدم زیاد ازش توقع میداشتم هر موقع که با دهنش رو کیرم بالا پایین میشد دندوناش میخورد به کلاهک کیرمبعده سکس کیرم قشنک زخم شده بود بهش نگفتم که ناراحت شه کیرمو 5 دقه خورد بلندش کردم شلوارشو در اوردم ی شورت مشکی پاش بود اونم در اوردم اومدم بخورم چوچولشو گفت نه دوست ندارمبعدها بهم گفت که بخاطر خودت بوده که دوست نداشتم چوچولمو بخوریمن تاحالا با دختر سکس نداشتم دستمو بردم سمته چوچولش خیلی لیز بود چشماشو بسته بود سروصدا میکردکیرمو میمالیدم به چوچولش میترسیدم تا کیرمو بکنم تو کسش ابم بیاد برا همین خیلی میترسیدم چون خیلی زود ارضا میشم سره کیرمو تا اومدم بکنم تو کسش گفت نه حصین شاید پردم اسیب دیده کامل پاره نشده باشه گفتم عزیزم پاره شده فدات من انگشتم قشنگ تو کست بود(قبلش انگستمو کرده بودم تو کسش)گفتش باشه اروم سره کیرمو فرو کردم تو خعلی تنگ بود اروم فرو کردم تو خیلی دردش اومد تقریبا اشکش درومده بود نگه داشتم 1 دقه بعد اروم تلنبه زدم اصن اون تصوری که از کس داشتم نبود زیاد حال نمیداد فقط خیلی گرم بود داخلش اروم تلنبه میزدم با دستاش داش کمرمو خنج مینداخت تند تند تلنبه زدم دیگه داشت ابم میومد ی ذره صبر کردم باز افتادم بجون سینههاشو گوشش با دستمم چوچولشو میمالیدم سرو صداش زیاد شده بود باز دوباره کیرمو کردم تو کسش این دفه راحت رفت 5 دقه تلنبه زدم بهش گفتم ابم داره میاد چیکار کنم گفت هرجا دوس داری بریز کیرمو کشیدم بیرون به خودم اجازه ندادم بربزم رو بدنش اب کیرمو ریختم رو دستم رفتم دستمو شستم اومدم بغلش خوابیدم گفتم ارضا شدی مرگ حصین گفتش اره موقعی که داشتی چوچولمو میمالیدیو گوشمو میخوردی ارضا شدم پوشودیم اماده شدیم رفتیم ی چیزی به بدن زدیم خداحافظی کردیمالان حدودا ی سال از رابطمون میگذره از بعد سکس اولم خیلی باهم سکس داشتیمبهم اطمینان کرد که باهام خوابید منم بهش قول دادم هیچ موقع اعتمادشو نسبت به خودم صلب نکنمبچه ها داستان واقعی بوداون ادمای بیشعوری که میخوان فحش بدن به خودم فحش بدن به پدر مادرم فحش ندنشعوووور داشته باشنببخشید طولانی بود و قسمتای سکسیش جالب نبودبه بزرگیه خودتون ببخشیدفدای همتون موفق باشیدوالسلام.حصینThe Godfather
0 views
Date: November 25, 2018