خوشحالی؟مشکل منم همینه من نمیتونم خوشحال باشم هیچ وقت خوشحال نبودم حتی با اینکه بهترین اتفاق ها تو زندگیم افتاده.حتی فکرشم نمی تونید بکنید این یعنی چی که هر روز از خواب بلند بشی و هیچ هدفی نداشته باشی.همین باعث شدش دنبال دلیل بگردم فقط یکی.فقط یه دلیل واسه اینکه نذارم این همه تنهایی هام به جهنم بره.باور کنید بهترین کاره ممکن میکنم.این جملات از سکانس اول فیلم slee tight 2011 نوشتم.این فیلم بدجوری منو تحت تاثیر خودش قرار داد جوری که تو دلم گفتم انگار نویسنده زندگی منو میدونه و از زندگی من الگو برای این فیلم گرفته.راستش اصلا دوس ندارم از سن و ظاهرم بگم.دوس دارم بیشتر با کارایی که کردم تو ذهنتون منو بیاد بیارید ولی مجبورم بگم .اسم من امیر 22سالم..قدم 175 و وزنم حدود 70.با چهره ای کاملا معمولی .اونقدر معمولی که.تو کل عمرم حتی یه دخترم بهم تو خیابون لبخند نزده.(چراغ سبز نداده.)من اهل قمم و اصالتا قمی نیستم ولی تو قم دنیا اومدم.راستش وقتی اسم قم آوردم تو ذهنتون یه زندان مطلق یا کلمه زیر چادری اومد .درست حدس زدید به معنا واقعی زندان از یه طرف بسیجی کسکش ها از طرف دیگر گشت ارشاد از طرفی دیگر لات لوتایی که خودشون کثیف ترین آدما هستن اما نقش با غیرت های محله نشون میدن و نمیزارن با وجود اونها حتی جرات نگاه کردن به دخترا داشته باشی.راستش این دلیل هایی بود که نزاشته بود به هدفم اینکه یه دوست دختر داشته باشم برسم.واسه مدت خیلی زیادی تنها بودم جوری شده بود که از خونه بیرون نمی رفتم.خب آدم بیکار مثلی من جز فکر کردن کاری نمی تونه بکنه. بالاخره فکرش به ذهنم رسید که برم .شبکه های مجازی و مخصوصا چت روم.پس خیلی زود رفتم عضو شدم.اسمم نوشتم پسر قمی 22.خیلی ذوق زده بودم کاربران حاضرش بالای 200نفر بود .از مهمان تا درجه دارش شروع کردم به پی ام دادن و فقط کلمه سلام میگفتم.متاسفانه اینجا هم.شانس نداشتم یا جواب نمیدادن یا اینکه ققط میگرفتن تو چت روم دوست میشن.از شدت عصبی بودنم تصمیم گرفتم دروغ تا کارم بزارم زود رفتم گوگل سرج کردم که عکس پسرهای خوشگل مجازی .یکی باید پیدا میکردم که.شک نکنند که عکس مجازی باشه.برای همین یکی پیدا کردم که عکسهایی با گوشی گرفته بود و چهره عالی داشت .رفتم دوباره چت روم و اون عکس ها گذاشتم پروفایلم.oh yes .آره دیدم وقتی دخترهایی که محل نمیدادن با رفتم به پروفایلم چقدر زود جواب سلام میدادن .اولین چتم بعد از اینکه عکسو گذاشتم به کاربر به اسم از پسرا متنفرم.بهش سلام دادم گفته علیک.فقط خواستم هر چی تو دلم خالی کنم سرش و بهش گفتم هرزه دهانی اگه به دوست پسرهای قبلیت.نمیدادی آلان از مرده متنفر نبودی.(منظورم این بود خودت کردی که لعنت بخودت باد.)منتظر بودم که جواب فش بده و بلاکم کنه ولی گفتش واقعا که وقتی چهرتو تو پروفایلم دیدم حس کردم با بقیه فرق داری.وقتی اینو گفت محکم زدم تو سر خودم .قشنگ معلوم بود فکر کرده بود عکس خودم.آقا افتادم به ببخشید گفتن حالا اون هی نازو من هی التماس .بعد نزدیک به یک ساعت حاضر. شده بریم تلگرام .اولین حرفش تو تلگرام این بود که چرا ازش نخواستم.خودش معرفی کنه.خودمم.جا خوردم .بعدش گفتم اصل بده گفتش میدونی چرا جوابت دادم چون هم قمی هستی هم خوش چهره .راستش اون لحظه فقط حسرت میخوردم که چرا اون عکس من نیستم .بعدش اصل داد گفت رویا 19 خیام .گفتم خیام قم ؟گفتش بله با اجازت.یعنی خر.کیف شده بودم باورم نمی شد دختر قمی .ولی از یه لحاظ بدجور دلم خالی شد اونم این بود که بالاخره میگه بیا حضوری منو ببین اونوقته که همه چیز به فاک.میره.راستش بعد چت کردن باهاش تو.تلگرام رفتم قشنگ فکر کردم و به فکر شومی به ذهنم رسید این بود که ازش اونقدری فیلم و عکس لخت بگیرم تا حتی فهمید.که من اون عکس نیستیم با زور کنارم بمونه.خب راستش رابطه ما از سال 96 آخرای خرداد رخ داد.خب حالا دیگه وقتی صدای اس گوشیم اومد از خواب بلند شدم وقتی چشام باز کردم فهمیدم چه هدفی دارم.بهم اس داده بود که آقای بی ادب بیداری؟ لنگ ظهر .خانم هرزه حوصلش پوکیده.منم گفتم دور از جون.اینو گفتش هم یه جورایی فهمیدم هم جنبش زیاده هم اینکه خیلی سخت نیست بتونم بحث سکس باز کنم .بهش اس دادم گفتم معلوم بیدارم.بعد کلی چت کردن تا 2ظهر بهم گفتش شب میاد الان نمیتونه بیاد چت و اینکه تا خودش بهم اس نداده من اصلا بهش اس ندم.اون موقع خوب فهمیدم خانواده سخت گیری داره .خب هر چی باشه هر دو از قمیم.وقتی یه ساعت از ظهر گذشت هنوز حرفاش تو فکرم بود حتی میرفتم چت هایی که کردیم چند بار میخوندم.واقعا اون حسی که بهم.میداد حتی شهوت به پاش هم نمی رسید.پیش خودم فکر کردم که باید حتما امشب عکسش بگیرم .حتی زشت ترین دخترم باشه بازم بهش می گفتم خوشگلی.اتفاقا دوس داشتم چهره زشت باشه تا اینکه سرد مزاج و لاغر اندام باشه.تا ساعت 12 شب منتظرش بودم اما نیومد خیلی انتظار سختی کشیدم و خیلیم عصبی بودم حتی باز به فکرم زد که بهش فش بدم.تو همین فکرا بودم که پی ام داد بعدش گفت سلام .منم فقط گفتم سلام .به. 5 دقیقه هیچکدوم بهم پی ام ندادیم میخواستم بفهمه که از دستش ناراحتم .بعدش گفت خوبی گفتم بد نیستم.گفت ناراحتی؟ گفتم بقول خودت با اجازه .گفت خب ببخشید پدرم اومد اصلا نمینوتسنم بیام چت .الان خوابیده اومدم .گفتم خب از انتظار بدم میاد .گفتش بازم ببخشد .گفتم از دلم در بیار با عکسی که از خودت بدی .گفت عمرا .حرف عکسو فیلم نزن.وقتی گفت فیلم فهمیدم که دوست پسر قبلیش چقدر باهاش سکس تصویری و فیلم گرفته ازش.رویا این حقم ببینمت .گفت میدونم ولی هنوز اعتماد نکردم .گفتم پس بهتره وقتمون هدر ندیم خدافظ.منتظر بودم منت کشی کنه ولی باور نمی شد فقط یه کلمه گفت بای.دنیا رو سرم خراب شد.با موبوگرام بودم زدم تو.حالت روح که نفهمه آنلاینم.اون شب قشنگ تا ساعت 4نصف شب آنلاین بود .منم که آخرین بازدیدم همون 12 و نیم بود .خیلی حس بدی داشتم هزار تا فکر به ذهنم خورد مثلا اینکه بت چندنفر. دیگه هم هست.از لجش رفتم شمارشو تو تلگرام و گوشیم پاک کردم.دیگه هیچی ازش نداشتم .گرفتم خوابیدم .راستش تصمیم داشتم بازم برم چت روم .فرداش لنگ ظهر بیدار شدم دیدم دو تماس بی پاسخ دارم دیدم خودش .(آخر شمارش حفظ بودم.)زود رفتم تلگرام دیدم اصلا پی ام نداده .گفتم بهش کاری داشتی زنگ زدی بعدش نیم ساعت آنلاین شد گفتش دستم خورده بود اتفاقی زنگ زدم.گفتم اهان باشه تو.که راست میگی .گفتش فقط بخاطره یه عکس قهر کردی گفتم نه بحث اعتماد نه عکس .گفتش فقط یه عکس میدم .تمام قد میخوای یا فقط چهره .(خیلی خوب فهمیدم که میخواست تستم کنه ببینه هوسی هستم یا نه.)گفتم نه فقط چهرت.گفت باشه.بعدش فرستاد منم ذوق زده زود عکس باز کردم.دیدمش.وای خیلی چهره معمولی به پایین داشت ولی از تپلی چهرش معلوم بود گوشتی.بهش گفتم عزیزم خیلی نازی .گفتش واقعا ؟گفتم آره.گفت مرسی اقایی.(خودش خوب میدونست الکی گفتم .ولی قشنگ معلوم بود عاشق اون عکسای مجازیم شده.الان موقعش بود بحث به سکس باز کنم گفتم عزیزم قدت و وزنت چنده 165 وزنش 75 .اینو گفت بدجوری راست کردم .گفتم میشه عکس قدی بدی .بلافاصله داد انتظار نداشتم زود بده.عجب چیزی بود .با مانتو قرمز و بدون روسری با جوراب شلواری.اوف یعنی فقط میخواستم پارش.کنم.عکساش گفت سیو نکنم ولی کردم.فقط، با دیدن عکس دومیش بدجور حشری میشدم.گفتش حالا تو عکس بده .منم از اون مرده بالای ده تا عکس داشتم .یه سلفی مرده انداخته بود تو خونه اونم بهش دادم بدبخت باور کرد بود مثل سگ.هر بار که عکس میدادم مهربون تر میشد .خودش از دستش عکس انداخت گفت رنگ لاکم بهم میاد .رنگ لاکش صورتی بود .با دستای سفید تپل اوف.فقط میخواستم با دستاش کیرمو بماله.گفتم عزیزم عالی خیلی بهت میاد.بعدش ویس داد گفت مرسی اقایی من.(وای وای صداش دیوونه وار بود)راسته که هر کی صداش خوب باشه چهره معمولی.بعد کلی چت کردن ساعت 4 رفت .بعدش ساعت 6 بهم اس داد گفت طرح میگیری زنگ بزنی گفتم طرح همراه اول از 11 شب تا 7 صبح .گفتم خب بزار بدون طرح زنگ بزنم گفتش نه کلی میخوام باهات حرف بزنم.بزار اگه تونستم شب میگم طرح بگیری.خیلی می ترسیدم.از صدام تشخیص بده که عکس خودم.نیست برای همین خیلی صدام نازک و مامانی کردم تا شک نکنه .شب جور شد و گفتش طرح بگیر .آخرای ماه رمضان بود بعدش زنگ زدم یه جوری گفت الو من دیوونه شدم .بعد کلی حرف زدن که خداروشکر شک نکرد. بعدش گفت اقایی الان تنهایی .گفتم همیشه بودم و الانم تو خونم.بعدش گفت.دیگه تنها نیستی منم خیلی پررو شده بودم گفتم عزیزم تو تنهایی گفتش اره تو.اتاقم تنهایم .گفتم الان چی پوشیدی گفت به تو ربطی نداره منم گفتم فقط بلدی تو ذوق بزنی گفت خب یه تاب و با ساپورت پوشیدم .گفتم عزیزم کاش پیشت بودم شیطونی میکردیم.گفتم بیا تلگرام کارت.دارم خوب فهمیده بود که ازش عکس بدنش میخوام .بعدش گفتم عزیزم سلفی میندازی بهم بدی با کلی بهونه داد .یعنی به معنا واقعی سفید گوشتی بود گفتم خیلی داغ شدم گفتش فقط فکر کردی خودت داغی.گفتم ای جونم خانمی سایزه سینه هات چنده ؟گفتش 70 .فقط دوس داشتم بیفتم روش همه جاش لیس بزنم .هر چی اصرار کردم عکس سینه هاش.نداد منم کوتاه اومدم .بعدش شب بخیر گفتیم .راستش اون شب با عکسش خود ارضایی کردم .بیشتر از فیلمهای.پورن منو حشری کرد و ارضام کرد.ادامه دارد…نوشته پسر قمی
0 views
Date: December 11, 2019