سلام خدمت همه بچه های خوب و علاقه من به داستانهای سکسی، من خودم یکی از طرفدارای داستان سکسی هستم و میخوام یکی از بهترین خاطراتم رو برای اولین بار واستون بفرستم.در ضمن این رو هم بگم که خواهشا از نوشتن داستانهای ناموسی خودداری کنید. به خدا قسم میخورم که این داستان واقعیت داره و فقط اسم شخصیتهاش مستعار هستن. اسم من مریم هست و 25 سال دارم و در شهر اردبیل با خواهرم ندا و مادر و پدرم زندگی میکنم. امسال تازه ازدواج کردم و شوهر خوب و کیر کلفت ترکی خدا بهم داده که خدارو شکر میکنم. من دختر بسیار خوش بر و رو و سکسی هستم. خاطره من مربوط میشه به دوره دانشجویی من که دانشگاه سراسری تبریز بودماینو بگم که کلا خانواده ما فوق العاده باهوش و درس خون هستن من یه پسر دایی دارم بنام علی که26 سالش هست و تو کرج زندگی میکتن و از بچگی خیلی دوست داشتم برای یکبار هم شده کیرش رو مال خودم کنم و باهاش سکس کنم. ما کلا7تا دختر دایی 1 پسرعمو هستیم و علی بزرگترین نوه پسری خاندان هست، واسه همین هم از بچگی همه دخترا میخواستن باهاش باشن. منم مثل یکی از همون دخترایی که زود به سن بلوغ رسیدن تو 9 سالگی میدونستم کیر و کس و کون واسه چی هست ولی به دلیل سنتی بودن خانواده می بایستی دندون رو جیگرم میذاشتم تا یا برم دانشگاه و یا شوهر کنم. البته اینم بگم که خانواده ما اصلا مذهبی نبودن و نیستن و همیشه نوع پوششم رو خودم انتخاب میکردم. موقعی که 15 سالم بود، خانواده داییم و پسرعموم علی برای تعطیلات تابستون اومدن خودنه ما که قسمتی از خاطره هاش رو بازگو میکنم امیدوارم که علی یه روز اینارو بخونه و بدونه که خاطراتمون واسم مهمه خوب طبق معمول صبح زود از خواب بیدار شدم و از تختم به زور کنده شدم و رفتم دستشویی که جلو آینه قدی دم پذیرایی یهو چشمم به شلوار و شورت تنگ و استرجم افتاد، یه ذره خودمو مالوندم و به شوق دیدار علی و کیرش دلم لرزید و بعدش یهو خندم گرفت. پدرم کارمند هست و خواهرم ندا هم که 2سال ازم بزرگتر بود اون موقع به یه اردوی تابستونی با مادرم که دبیر هست رفته بودن و من تو خونه تنها بودم و منتظر اومدن علی از کرج. تقریبا ساعت 8 صبح بود که زنگ در به صدا در اومد، اوه اوه اومدن.. رفتم سراغ آیفون و گفتم بله؟ -مهمون نمیخواین؟؟ گفتم شما؟ که گفت علی هستم با طعم پرتغال، اینم بقیه تیمم یهو دستم لرزید و گفتم بفرمایین داخل. سریع رفتم جلو آینه قدی و از زیر شلوارم شرتم رو کشیدم تا بالای زانوهام پایین و سوتینم رو محکم بستم. پایان تن و بدنم داشت میلرزید که خودمو قوت قلب دادم که مریم جان هیچی نیست آبروداری کن فعلا. در که باز شد اولین نفری که اومد داخل علی بود. مثل همیشه خوشگل و خوشتیپ و سکسی بود. ساک دستیش رو یه گوشه انداخت و گفت سلام خوبی مریم خانم؟ منم که رژ لب صورتیمو داشتم با زبونم خیس میکردم رو لبام با خنده گفتم سلام مرسی. دستشو به سمتم دراز کرد و منم دست دادم ولی انقدر دستام گرم و داغ بودن که علی یهو منو نیگاه کرد و گفت چقدر داغه دستای تو؟ کجا بودیمگه؟ هول شدم و گفتم هیچی، کسی خونه نبود، منم تو حموم بودم… که یهو گفت به به، یه دختر تو خونه به این بزرگی، تنهایی تو حموم چیکار میکنه؟ گفتم خوب دیگه به نظر خودت باید چیکار کنم؟ راستی مامنت اینا کوشن؟ گفتش مادر و پدر و آرش برادر 6 سالش با الوبوس بعدی میان من زودتر اومدم تا خانم دایی و ندا رو نذارم برن اردو یهو گفتم چه خوبببب ولی مامن و ندا رفتن دیگه.. نشست رو مبل و منم که تو کونم جشنواره بود واسه اتفاق فرخنده امروز، رفتم تا میوده و شیرنی و چای بیارم واسش.. ناخودآگاه رفتم سمت تلفن و ورداشمش و یه زنگ به پدرم زدم. از اون طرف میباستی خیالم راحت میشد تلفن رو بلندگو بود که گفتمسلام پدر خوبی؟ کی میای خونه؟ سلام ممنون دخترم، شب میام چطور مگه؟ راستی عموت اینا اومدن؟ یکم من و من کردم و گفتم نه هنوز نیومدن خوب باشه خدافظ- خدافظ.. یهو نیگاه کردم دیدم علی بالا سرم واستاده. از جا پریدم و تا اومدم چیزی بگم گفت چرا گفتی ما هنوز نرسیدیم؟؟ هول شده بودم و فکر میکردم الانه که لو برم و علی یه چی بارم کنه آخه تا حالا همون طور که گفتم با پایان آزادی هایی که داشتم، با هیچ پسری تنهایی تو خونه نبودم و تو فامیلها هم که باهاشون راحت بودیم فقط با علی راحت بودم و حس میکردم ایرادی نداره باهام هرکاریی کنه یهو بهش گفتم نه تو رو که نگفت بابات اینارو گفت. گفت ولش کن بیا کامپیوتر رو روشن کن یه چیزی ببینیم. گفتم باشهکه سریع در رفتم دسشویی و یکم با خودم ور رفتم و یه فکر شیطانی جالبی وادارم کرد تا شلوارم رو با یه شلوار کشی و نازک که از اون ورش کاملا مشخص بود این ورش رو بپوشم. یه نیگاه به شلوار و شورتم کردم و یه نیگاه به علی جووونم بله علی اصلا حواسش به من نبود، گویا رفتم دم حموم و آروم واردش شدم و تا زسیدم شلوار و شورتم رو در آوردم و شورت صورتی و شلوار کشیمو پوشیدم ولی تا اومدم شورتم رو بدم پایین یکم، دیدم علی از لای در داره منو نیگاه میکنه وای این مرده اینجا چی میکنه؟؟ عجب سر و گوشش میجنبه ها منم که داغ داغ بودم، دستمو آروم مالوندم به لای پام و یه آه کشیدم خوب این کار واسه بار اول خیلی سخته واسه یه دختراینو خانوما خوب میدونن بعدش رفتم دسشویی و ده دیقه بعد اومدم پیش علی که بغل کامپیوتر بود. تا منو دید دستشو از شلوارش درآورد و رو به من آروم گفت عجب چیزی پوشیدی چرا شلوارت انقدر نازکه؟؟ منم الکی گفتم که نازک نیست و رنگ پاست حالا تو دلم خدا خدا میکردم منو بخوابونه زمینو و همین شلوار رو با کون و کوسم باهم جر بده گفتش خوب کلیپ و شو جدید چی داری؟؟ گفتم دارم ولی فیلم بیشتر دارم همون طوری که علی داشت با ولع خاصی کون و کپلم رو نیگا میکرد و لباشو با زبونش تر میکرد، اومدم سمتش و خم شدم به سمت پایین که مثلا دارم سی دی بر میدارم، حالا داشت همه آرزوهام برآورده میشد لمس بدن من توسط اولین آلت همینجا اتفاق افتاد که الحق بهترین حال رو داشتم تو کل زندگیم.. تو همون حالت قمبلی بودم که حس کردم یه چیز داغ کلفت بین پاهامه میدونستم کیر علی جونمه ولی تابلو بود اگر یهو حرکتی میکردم واسه همین فقط از ته دل یه آهههههههههههههههه کشیده سردادم و دستمو گذاشتم رو کیرش تو همین حال بودم که یهو حس کردم خیس شده بین پاهام من انقدر غرور داشتم که اصلا به روی خودم نیاوردم که کیرش تا یه لحظه پیش کجام بود اونم آدم مغروری بود که یه دیدم منو خوابودنه زمین و داره انگشتم میکنه.. یه ذره مکث کردم و فکر کردم که آ خ جون داره باهام سکس میکنه که رو به من گفت تو میدونستی که این پوستی که داری چربه و وقتی از کرم و پدر موبر فله ای استفاده میکنی امکان داره دم سوراخ مقعد و خود باسنتو دچار تاول کنه؟ گفتم نه. چطور؟ تو دلم گفتم احمق جان بکن تو کونم دیگه این چرند و پرندا چیه میگی آخهگفت شلوارتو در بیار تا پوستتو ببینم چه فرمیه؟ منم یه نییگاه مغنی داری بهش کردم با یه حالتی گفتم بی خیال تو به اون جاهام کار نداشته باش که یعنی حالا زوده سوارم شی و دستور بدی بهم آقا علی علی خیلی جدی دستشو دوباره به باسنم مالوند و گفت به خدا راست میگم.. درش بیار که منم دستشو هول دادم اون طرف و گفتم پر رو بازی در نیار که چی که سوراخ کونمو ببینی؟؟ راست میگی اول خودت نشون بده بعد منعلی باچهره منگ و گیجی شلوارشو درآورد. وااااااااااااااایـــــــــــــــــی عجب شرتش باد کرده بود تابلو بود از دفعه قبل که کیرش رو دیده بودم حدود 5 سال قبل خیلی بزرگتر شده بود. میخواستم با دستم از روی شرتش کیرش رو بمالونم که یاد حرف یکی از دوستام افتادم که میگفت توی سکس هرچقدر بیشتر فاعل باشی بهت کمتر حال میده ناخودآگاه فقط نیگاش کردم.. اییییییییییییی جججججججججججججاااااااااااااااننننننننننن. من کیر میخواممممممممممممممم ولی افسوس که اینها رو نمیشد که بگم واسه بار اول دیدم علی لخت شده گفتم هرچه بادا باد منم لخت شدم تا بازی علی رو در مورد جنس پوست باسن من تمومش کنم وقتی شلوارم رو درآوردم، نیگاه پر از شهوتی بهم کرد و شروع کرد با دستش کونم رو ماساژ دادن.. یکمی که ماساژم داد خیلی جدی و با دیسیبلین خاصی گفت نه مثل اینکه جدی جدی داغون داره میشه پوست کونت ملتمسانه نیگاش کردم و بدون اطلاع از نیت شومش گفتمحالا چیکار میشه کرد؟ علی یه نگاهی به شرتم انداخت و با دستش اونو مالید و انگشت کرد ولی یهو باسن منو کامل هل داد سمت خودم و با اکراه گفت وایسا همینجا ببینم اصلا معلوم هست چه کارها که تو نکردی باخودت؟ با تعجب گفتم چی شده علی؟ جون هرکی دوست داری مرضی دارم؟؟ من که تا حالا با کسی کار بدی نکردم تو عمرم علی گفت باید همونجوری وایسی تا ببینم خدای نکرده هپاتیت نداری گفتم خوب بایستی چیکار کنم؟؟ گفتم هر اتفاقی افتاد نبایستی تکون بخور.. گفتم باشه ولی تا کی؟؟؟ گفت تا نیم ساعت دیگه.. یهو پرید پشتم و با دستش شلوار و شورتمو درآورد… گفتمچیکار میکنی علی؟؟؟؟ گفت گفتم که هیچ کاری نکن یادته؟؟؟ گفتم باشه… دستشو برد لای کونم و مالوند و مالوند تا حشری شدم و جیغ زدم یهو گفت مریم اینجاش یکم درد داره تحمل کن تکون هم نخور باشه؟؟؟ گفتم باشه… یهو حس کردم کونمو داره باز میکنه و یه تف آبکی انداخت توی سوراخ کونم. لپای کونم رو بهم مالید و انگشت کرد تا آبلمبو شد کونم یهو حس درد عجیبی تو باسنم کردم که صدامو درآورد بعللللللللللللههههههه…. علی سر کیرشو کرده بود اون تو یه لحظه که به خودم اومدم و فهمیدم چه کلکی خوردم، ازش خیلی بدم اومد گفتم آشغال عوضی داری چه گوهی میخوری دردم اومد علی گفت مگه نگفتم تکون نخور خانمم از لفظ خانومم خیلی خوشم اومده بود، ولی اصلا حوصله لفظ قلم حرف زدنشو نداشتم. واسه همین داد زدم بیارش بیرون کثافت زدی پاره پورم کردی اونم محکم لپای کونم رو گرفته بود و فشار داد تا کیرش کامل رفت تو کونم.. داد زدم آیییییییییی، وایییییییییییییییی… پاره شدم.. انصافا کیر گنده علی رو تو رویاهام هم نمیدیدم بره تو کونمآخخخخخخخخخخ خدااااااااااااا چه تلمبه ای میزد تو کونم… صداش تو گوشم میپیچید… هی داد و فریاد زدم که جون مادرت جرررررررررررر خوردمممممممممممم علی…… درش بیار… ولی انگار نه انگار… علی داشت با ولع میکرد توش و حالشو میبرد… منم که داشتم پاره میشدم، کسمو میمالوندم با دستام و تو فضا بودم… بعد از 1 ساعت آبش اومد و علی هم اونو ریخت رو صورت و دهنم…. ادامه دارد..نوشته سامی
0 views
Date: November 25, 2018