از خودم بدم اومد

0 views
0%

با سلام خدمت دوستان شهوانیخاطره ای رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به پاییز امسال و واقعا تا حدودی مسیر زندگی ام رو تحت تاثیر قرار داد.قضیه از این قرار بود که یه شب چند miss call از یک شماره بر روی گوشی ایرانسلم که تقریبا شمارش دست چندتادوست دختر قدیمیم بود، افتاده بود کمی کنجکاوتر شدم با شماره تماس گرفتم یه خانمی جواب داد گفتم با شماره من تماس گرفتید ؟ گفت آره گفتم شماره منو از کجا آوردید گفت حالا ، گفتم کارتون گفت تنهام میخوام با کسی دوست بشم گفتم من خانم دارم (حقیقتا از این ترسیدم دختر اشنا یا فامیل باشه) گفت ببخشید و قطع کرد از فردا صبح sms بازی شروع شد. خلاصه من فهمیدم این دختر خانم که خودش رو شبنم معرفی کرده بود پایه اس و شماره ام رو از دوست دختر قبلیم که حاضر نبود با هم سکس کنه و از هم جدا شده بودیم گرفته بود. قرار اولمون رو تو پیتزا فروشی گذاشتیم شبنم واقعا خوشتیپ بود قد 170 چهار شونه لیسانس فیزیک داشت و باباشم فرهنگی بازنشسته تقریبا از ظاهرش و لباس پوشیدنش متوجه شدم زیاد وضع مالیشون خوب نیست. بعد از خوردن چند تکه پیتزا هر دو مون سیر شده بودیم اونم گفت بقیه پیتزا ها رو مبره گفتم اشکالی نداره بهتر از اینه حیف ومیل بشه. گفتم میرسونمت گفت نه خودم میرم گفتم نه شبه می برمت بلاخره سوار ماشینم شد راه افتادیم . تو ماشین راحت بود سر صحبت رو باز کردم تا حالا سکس داشتی؟ گفت قبلا نامزد داشتم گفتم باکره ای گفت آره . گفتم از قیافه ام خوشت اومده گفت همه چیت خوبه گفتم سینه هات چه سایزین خندید .خلاصه تو ماشین شرایط خودمو بهش گفتم من اهل دوست دختر بازی نیستم کسی رو میخوام از همه لحاظ ارضام کنه منم خرجشو میدم کمی مشخص بود دنبال پوله نزدیکای خونشون ماشین رو بردم تو کوچه های فرعی گفت دیرم شده گفتم حالا میریم. اشاره ای به رونش کردم گفتم عجب رونی داری (همه رونش پایان شلوار جینش گرفته بود) نگاهی به اینه ماشین کردم کوچه خالی بود در یک چشم بهم زدن لبام رو گذاشتم روی لباش یه لب آب دار ازش گرفتم دستم رو گذاشتم بین پاهاش یه آه کوچیک کشید منم کمی راست کرده بودم گفتم شبنم دست بزن اینجا بیدار شده کیرم رو از روی شلوارم گرفت دیگه ولش نمی کرد. چند دقیقه گذشت من داشتم با دنده یک تو کوچه میرفتم گفتم بسه دستت رو بردار ، از لمس کیرم توسط دستش ، آبم اومد پایان شلوارم خیس شد.اون رفت منم اومدم خونه سزیع رفتم تو اتاق لباسم رو عوض کردم ،بهش sms دادم چطوری عزیزم از دستم ناراحت نیستی؟ گفت خیلی بی مقدمه بود جواب دادم پیش اومد خیلی سخت کنارت باشم خودم کنترل کنم. یک ماه گذشت چند بار قهر واشتی بینمون رخ داد ولی آخرش قرار شد در مقابل سکس اونم نه سکس کامل من مقداری پول بهش بدم.روز موعد فرا رسید قرار شد بیاد خونه با موبایل باهاش هماهنگ کردم خیابان … کوچه… آپارتمان…. واحد …. پشت پنجره وقتی رسید فورا درو براش باز کردم گفته بودم یه طبقه بالاتر بره بعدش از پله بیاد پایین که کسی از همسایه ها پیگیری نفهمه در بر رو باز کردم کفشات و بیار تو نکن کسی بفهمه…..اومد حس عجیبی داشتم …. اونم منتظر بود ولی سلام و احوالپرسی با یه بوسه کوچیک همراه شد.انسان وقتی کسی رو برای سکس میخواد خیلی چیزها دیگر براش بی معناست.راهنمایش کردم نشت رو مبل و خودم رفتم تو آشپزخونه گفت تازه صبحونه خورده چیزی میل نداره منم گفتم یه لیوان شربت با هم میخوریم گفت باشه….کنارش نشستم سر صحبت رو باز کردم ممنونم که اومدی خندید گفتم دستورالعملها رو رعایت کردی گفت اره ولی سوتین مشکی نداشتم…. واقعا خشکل نبود ولی چاره نبود باید ترتیبش رو میدادمرفتن کنارش دستم رو انداختم دور گردنش روسریش رو کنار زدم شروع به لب گرفتن کردیم با پایان وجود لب و زبان و هموشو میخوردم اونم کم کم همراهی میکرد دستم به سینه هاش رسید عجب سینه هایی آهی کشید منم کم کم داشت حشر میشدم گفتم مانتو رو در بیار گفت آخه مانتوش در اورد واقعا خوش هیکل بودمنم لباسم رو در آوردم بجونش افتادم خیلی حریصانه میخوردمش انگار چند روزیه غذا نخوردم دستم به بین پاهاش رسید آهی کشید منم ادامه دادم گفتم نمی خوای نشونم بدی گفت زود برای بار اول به خوردن سینه هاش ادامه دادم کیرم راست شده بود دستش بهش رسید گفتم بیا مال خودت دوسش داری گفت عجب چیزیه گفتم اومد ساک بزنه گفتم اول تخمام جلوم افتاده بود میخواست زود آبم بیاد پولش رو بگیره…..زبانش رو روی تخمام میمالید واقعا حال می کردم گفتم زبانت رو ببر از زیر تخمام چشماش رو بسته بود کیرم میخورد مثل سگ منم حس غرور میکردم دستم رو سرش گذاشتم یک لحظه نگاش کردم دلم سوخت به خودم گفتم مگر من کیم اینجوری ازش میخوام از حس سکس بیرون اومدم کیرم داشت میافتاد ولی جرات نداشتم بهش بگم بسه ادامه داد گفتم بسه حالا باید بکنمت گفت نه بدم میاد عقب مریضی میاره جلوم که بستس. گفتم چی مگه میشه ؟ اذیت نکن دوباره شروع کرد به خوردن من ازخودم خجالتی میکشیدم چون پول داشتم چه حال میکردم و اون مجبور بود کیرم رو تا ته بخوره .میخواستم زودتر بره ولی دوست نداشتم جوابش کنم اهی کشیدم سر کیرم رو داد بیرون ابم ریخت روی فرش و لباساش وچه کثافت کاری شد ……….گفتم جنده لاشی پول میخوای تعجب کرد گفتم حال ندادی نصفه قرارمون گفت اذیت نکن گفتم جنده لاشی بابات دلش خوشه دختره داره خاک تو سرش برای خانوادش ……عذاب وجدان داشتم اینطوری خالی میشدم……..بعد از این ماجرا دیگه دنبالش نرفتم خیلی از خودم بدم اومد چه انسانی بودم فقط یه حیوان تو لباس انسانحیوان از من با شرفترآخه اون برای بقای نسل جفت گیری می کنه من خودم هم نمیدونم چرا دنبال سکسمبودم.نوشته ؟

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *