از دستمالی شدن در اتوبوس تا گاییده شدن

0 views
0%

سلام خاطره ای که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به سال۹۱که ۱۴ ساله بودم تقریبا.تازه وارد دبیرستان شده بودم و تازه تمایلات جنسی داشت خودشو بهم نشون میدادالبته از دوران راهنمایی همیشه توسط بچه های پر زور دستمالی و انگشت میشدم ولی اون موقع ترس خیلی بهم غالب بود و حسم مشخص نبود .تا اینکه وارد دبیرستان شدم و آدمای جدید منو بیشتر خجالتی و منزوی کرد.در مقابل خواسته های بقیه چیزی نمیگفتم و بهشون اجازه میدادم تموم خواسته هاشون رو روی من اجرا کنن .اواسط سال تحصیلی بود و من به این حس رسیده بودم که از اینکه توسط یه نفر تصاحب بشم و یه نفر رو حشری کنم خیلی خوشم میاد و دوست داشتم مث فیلم سوپرایی که مث نقل و نبات تو دبیرستان فراوون بود فانتزی های جذابی داشته باشم.تا اینکه یه بار که از مدرسه برمیگشتم و خسته تو اتوبوس ایستاده بودم.یهو چسبیدن یک نفر به خودم و حرکت کیرش رو کونم رو حس کردم.نمیدونستم چیکار کنم .ترس اینکه بقیه منو تو اون حالت ببینن و لذتی که داشت بهم غالب میشد یه دوراهی رو تشکیل داده بود.یه نگاخ به اطراف کردم و دیدم شلوغی وحشتناکی تو اتوبوس حاکمه و همه تو هم پیچیدنو اصن دیده نمیشم.خودمو رها کردم و با حالتی که انگار متوجه نیستم ایستادم.طرف هم که فهمیده بود مشکلی نیست خودشو چسبوند بهم و کیرشو میمالید بهم همزمان کیرمو هم میمالید .داشت منو دیوونه میکرد ترس آمیخته با لذت رو داشتم تجربه میکردم.هنوز قیافه و هیکل و طرف رو ندیده بودم تا اینکه اتوبوس رو شیشه یکی از مغازه ها افتاد و قیافه حشری طرف رو دیدمحدود ۲۶ تا ۲۸ ساله و خوشتیپ بودتو یکی از ایستگاه ها اتوبوس خلوت شد و دیگه نمیتونستم ادامه بدم .ترجیح دادم پیاده بشم تا بتونم فرار کنمپیاده شدم با کمال تعجب دیدم طرف هم پیاده شدسرعتمو زیاد کردم رفتم داخل پارکی که نزدیک بوداومدو بهم رسید خیلی ترسیده بودم.گفت نترس کاری باهات ندارم ازت خوشم اومده فقط باهات حال کنمدستمو گرفت من هم بدون اینکه چیزی بگم همراهش رفتم نمیدونستم میخواد چیکار کنهدستمو گرفت و برد داخل یه کانکس نگهبانی گفتم اینجا نمیشه هر لحظه ممکنه یکی بیاد گفت جووون چه عجب من صداتو شنیدم سکسی من نترس این کانکس یکی از نگهباناس که رفیقمه باهاش هماهنگ میکنم تا نیاد اینجا .یه زنگ بهش زد و گفت احمد کانکستو یه ساعت لازم دارمبعد شروع کرد به خنده و گفت آره اومدم از عزا درش بیارماونجا مکانش بود.رفت و درو قفل کرد و اومد طرفم گفت آقا پسر ناز اسمت چیه-میثمم-منم حمیدم .میثم جون از خودت بگوچن سالته.تا حالا چن بار این بدن نازتو در اختیار بقیه گذاشتی_چهارده سالمه.تا حالا ندادم_عه یعنی چنین جواهری آکبند مونده.خودم رات میندازماینو گفت و رفت یه اسپرس تاخیری که لای وسایل قایم کرده بود و اوردگفت شلوارمو بکش پایین تا یخت آب بشهکشیدم پایین و دستمو گذاشت رو شرتش و گفت این چیزیه که باید عروسش بشیاسپری تاخیری رو زد به کیرش و شلوار منو کشید پایین و با کیر منم زدگفت میدونی این اسپری چیکار میکنه مدت زمانی که قراره حال کنی زیاد میکنهبعد رفت دو تا صندلی رو گذاشت روبه هم و رفت نشست رو یکیشون منو هم نشوند رو بروششروع کرد به لب گرفتنحرفه ای لبمو میخورد و داشت دیوونه ام میکردهمزمان که گردنمو گرفته بودو لب میگرفت با دست دیگه اش کیرمو میمالید و بهم گفت منم بمالم براش شهوتمو به اوم رسونده بودتا حالا چنین حالتی ندیده بودمبعد پنج دقیقهگفت پاشو برام ساک بزناز ساک زدن بدم میومد ولی هیکل خوش فرمو کیر تمیزش تحریکم کردرفتم و با آموزشی که از فیلم سوپرا دیده بودم شروع کردم به ساک زدننوک کیرشو مک میزدمزبون میزدم_کونی چه خوب کیرو تشنه ی خودت میکنیکم کم میبردم تو و مک میزدمکیرش داشت بزرگتر میشد میکردمش تو دهنمو میچرخوندمچند دقیقه که ساک زدم گفت بیا بشین رو کیرم رو همون صندلی نشست و منو رو به خودش نشوند رو کیرش.شروع کرد کیرشو کم کم و آهسته مالیدن به کونمبا دستاش چاک کونمو باز میکرد و کیرشو هل میداد تو یه کم ور رفت و بلند شد رفت یه چیز کرم مانند چرب پیدا کرد و اورد مالید و انگشت کرد یه کونم _برات گیریس کاری کردم تا حالشو ببریخندیدو منو چسبوند به خودشو شروع کرد به حالت قبلی ادامه دادنتو کونم تلمبه میزد و صدای ناله ی من یواش یواش میومدقلبم محکم میزد_جوووون،چه بچه کونی بُر زدمجوری میگامت که مشتری خودم بشیراه اینجارو یادت نره کونیکونت مال منه .میفهمیفقط من جرش میدم میفهمیکی جر میده؟ _شما آقا حمید_آفرین ببین چه لرزشی داره.کونی تو که انقدر تو کف کیری چرا فرار میکردیجوووون…_اااااهههه.جرم بده_جووووون.میگامت.کونی من.لذت ببرااااااهههبیست دقیقه تلمبه زد من داشتم ارضا میشدم و بدنم به رعشه افتاده بودآبم اومد و اون ادامه دادولی هنوز ارضا نشده بودگفت جووووون چه لرزش و گاییده شدنی الان بدنت ول شده جووون میده برای داگی استایلگفتم تو رو خدا ول کن دیگه طاقت ندارمگفت خفه شو بچه کونی حالتو کردی آبمو یاید بیاری منو داگی نشوندو کیرشو کرد تو کونممن بی حال بودمو و داشتم به ه جهتی که کونمو تکون میداد میرفتم .انقدر تلمبه زد تا آبش اومد و ریخت تو کونمامیدوارم پسندیده باشیننوشته میثم

Date: February 17, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *