از مالش تا گایش

0 views
0%

سلام من آرمانم ۱۷ سالمه .سفید باکمی سینه .بدن بی مو .وزن ۹۰ قد ۱۸۵.سایز ۱۵از بچگی همش به پسرها علاقه داشتم .زیاد گیم نت میرفتم .تو انجا چند بار دستمالی شده بودم.کارم بود هر روز فیلم گی میدیدم .یه دوست داشتم حدود ۱۹ بود تو محل باهاش اشنا شده بودم زمان هم اویل ابان ماه بود مدرسه میرفتم .همش تو کلاس زنگ ورزش میشستم عوض کردن لباس بچه ها رو میدیدم .یکی بود تو کلدس خیلی شر بود اسمش سینا بود فکر کنم ۱۹ بود سایزش همیشه تو شورت کج بود کیرش .خیلی دوست داشتم زیرش بخوابم ‌.از دوستم بگم علی که تو محل باهاش دوست شده بودم اونم فهمیده بود من خیلی هوس کیر دارم ولی روش نمیشد بگه .زیاد پیش هم بودیم.یه بار خانواده من رفتن مسافرت خارج از کشور.من ۵ روز تنها بودم.زیاد تنها میموندم .به سینا گفتم بیا خونه ما این چند روز منم تنهام دوست داشتم ببینم لباس عوص میکنه چند سانته .خیلی بزرگ بود .یه بار رفت خونه ما حمام .منم از قبل می دونستم میخواد بره قبلش رفته بودم شیو کرده بودم .یک دفه رفتم تو حمام وایی خیلی کلفت بود ولی خواب بود .گفتم حواسم نبود تو حمامی .اگه ایراد نداره دوش بگیریم با هم گفت باشه .همش تو حمام حواسم به کیرش بود.وقتی پشماش میخواست بزنه گفت میشه کیرمو یه لحظه بگیری اونم میدونست من دوست دارم گفت باشه .وایی خیلی نرم و کلفت بود .داشتم میمردم .دوست داشتم براش بخورم .که کارش تموم شد امدیم بیرون .با شورت بودیم تو خونه .گفت ارمان دوست داری واقعا سکس کنیم گفتم اره .گفت اخه من وحشی میکنمت و از اون به بعد دیگه من برات تصمیم میگیرم .منم اون لحضه حواصم نبود یه برگه داد امصا کردم.گفت پس فیلم میگیرم که بعدا نزنی زیرش .گفتم باشه .گفت کیف منو بیار دوتا تاخیری زدیم .گفت بشین این روبرو جلو دوربین خودت معرفی کن بگو من این چیزا را .منم نشستم گفتم من ارمان راد هستم .۱۷ ساله عاشق کون دادنم دوست دارم جنده لاشی بشم.من با میل خودم دادم از این به بعد برده سینا هستم .هرچی سینا بگه حله .از بدنم و وقتی داشتم ساک میزدم فیلم گرفت و گوشی گذاشت کنار .گفت حلا بیا بغلم رفتم از لب گرفت ولی خیلی خشن .محکم میزد در کونم گفت تو این ۵ روز باید هرشب بکنیمت اون لحظه متوجه نشدم گفتم پاره ام کن.گفت کیرم بخور شروع کردم وایی خیلی بزرگ بود قبلا با موز تمرین کرده بودم .اونم هی میگفت بخور جون .خلاصه پیش ابش امد ولی خیلی کیرش کلفت بود .داگی کرد منو .وایی خیلی درد داشت با وازلین گرد تو فقط جیغ زدم زد تو دهنم گفت خفشو همه میفهمن .گفتم باشه وایی حدود ۱۵ دقیقه داشت تلمبه میزد کونم میسوخت دراکرد کرد تو دهنم .کیرم یه مقدار راست شده بود گفت الان حال میدم که دیگه از کیر بترسی .گفتم چی کیرشو کرد تو کونم با یه دست برام جق میزد .فقط داشتم می لرزیدم .اب امد .وای پشیمون شده بودم گفت میشه پایان کنیم گفت الان وای خیلی محکم می کرد .هی می کشید بیرون ولی باشتاب میکرد تو وای یگ دفعه در اورد کرد تو دهنم سرم از پشت گرفت گفت باید بخوری وای خیلی بد بود .دراورد گفت بریم حموم .نمتونستم راه برم .گفت من گشنمه امدی از حموم بیرون غدا بگیر .منم زنگ زدم پیتزا اورد .خلاصه پیتزا میزاشت رو کیرش میگفت تو از اینجا بخور یا تو لیوانم کیرش می کرد یا تو هنم تف میکرد .نمیخواستم بخورم ولی با زور گفت بخور کار دارم بات .شب گفتم برو میخوام تنها باشم.گفت دگباشه .همش گریه زاری کردم .خیلی درد داشت .نزدیک صبح بود زنگ زد حدود ۶ صبح رفتم گفت میخوام کیرم تو دهنت باشه بخوابم گفتم نه گفت هرچی من میگم .گفت برام بخور تا بخوابم .وایی اصلا نمیتونستم بخورم .اونم ناشتا .منی که عاشق خوردن بودم نمیتونستم .خلاصه ساعت ۷ شد رفتم اماده شدم برم مدرسه .گفت ظهر میام دنبالت کار دارم ‌گفتم باشه .رفتم مدرسه .خیلی درد داشتم‌.حدود ۲ بود که تعطیل شدیم دیدم تو ماشینش منتظر منه .علامت داد گفت بیا خلاصه انگار قبل از من امده بود .گفت بریم خونه امروز مهمون داریم .براتم لباس خریدم .من گفتم مهمون چیه برو پدر .پیاده شدم که برم گفت دیروز یادته فیلم گرفتم .الان میخوای به دوستات نشون بدم ‌گفت برو پدر یهو دیدم علی و با ۶تا از دوستام دارن میان که این خر برد نشون داد.گفت اگه میخواین امروز نفری۵۰ حال میده منم داشتم گریه زاری میکردم .و میدویدم .رفتم‌خونه تا ساعت ۳ خبری ازشون نبود .بعد دیدم که علی پیام دادتو تلگرام گفت پسر زیاد اذیت نمیشی .ما ۶ نفریم با سینا ۷ نفر تا صبح ردیفیت میکنم .ولی اگه ندی فردا باید به کلاس بدی .جواب ندادم .دیدم سینا پیام داد گفت میخوای بزارم تو اینستا گرام پدرمادرت ببینن که گفتم بیا نکن .امد تنها بود گفت بریم حموم .وایی اصلا حال تداشتم .منو شست گفت امشب برات شب ارزوهاست .باورم نمیشد بارام یکم ساک زد گفت بمیرم برات امشب پاره میشی.خلاصه برام یه شورت بک لس گرفته بود بایه تیشرت جدب و یه حلقه و یه شلوار لی خیلی تنگ .گفت امشب باید حوب حال بدی .دیدم حدود ۵ بود امدن .گفتن به سینا ما گروهی بکنیم یا چی سینا گفت تکی ارمان نمی تونه ‌.من با علی رفتم تو اتاق وای خیلی بزرگ بود خودم محکم کردم نمیزاشتم بکنه تو که دیدم علی داد زد بچه ها گروه ۳ نفره میکنیم بعد سینا امد تو گفت پس گروهی همه با هم میکنیمت که دیگه از این کارا نکنی .وایی علی امد در گوشم گفت همش نمیکنم تو گفتم باشه گذاشت دم سوراخ .سینا تو دهنم بو نوبتی ساک میزدم .وایی برای علی خیلی کلفت و دراز بود وقتی نصفش کرد تو داشتم میمردم گفت باشه ولی به بچه ها اشاره کرد بگیرینش اورد بیرون ولی با شتاب زیاد کرد تو زیر دلم درد گرفته بود وایی داشتم میمردم .بعد دیگه نوبتی هی میکردن .هرکی ارصا شد رفت ولی فقط علی و سینا موندن .به هم اشاره کردن دوتایی .وایی خیلی حس بدی بود .رو سینا خوابیدم .علی رو من وایی دوتا کیر تو کونم بود اینقدر گساد شده بودم چهار تا انگشت تو کونم میرفت .بعد از ارضا شدن رفتن .سینا چند روز بعد توی حادثه افتاد تو سد کرج و مرد .خیلی ناراحت شدم ولی دیگه فیلم دستش نداشتم .تو مدرسه از بچه ها حساب می بردم .تو دستشویی یگبراشون ساک میزدم .نوشته آرمان

Date: December 9, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *