از چت تا خونه خالی

0 views
0%

دورود به بچه های سایت داستان سکسی من ابان 28 ساله از تهران هستماول یه چیزی فحشو بدو بیرا نگین خواهشن از پیش کسوتای سایت داستان سکسی پوزش میخوام که داستانهاشو نو خوندم ولی نظر ندادماین خاطره که میخوام بگم مال چند روز پیش هستش که تو چت روم یاهو ول میچرخیدم که به یکی پی ام دادم اصل شو با نهایت احترام خواستم اونم جواب داد که مهسا 28 ساله از تهران منم سن و سالو گفتم از تحصیلات و شغلم پرسید؟منم مثل همیشه که خالی میبستم فوق دیپلم مکانیک شغلم تو یه شرکت خوصصی کار میکنم.(حالا بنده یه دیپپلم زورکی دارم شغل شریفمم پیشه داییمم………چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ داییم چیکارس؟؟؟؟؟؟؟؟اونم بیکاره)خلاصه پرسیدم تو تحصیلاتت چیه؟شاغل هستی؟مهسا جواب داد من ارشد خوندم میخوام واسه پی اچ دی ادامه بدم و دبیر زبان هم هستم.بعد چرتو پرتای اولیه ویه گپ کوتاه هم اون هم من میخواستیم از نت در بیایم که گفتماگه دوست داری بیشتر اشنا شیم شماره تلفنم رو بدم؟گفت اوکیمنم شماررو دادم .سر شام خوردن بودم که اس دادسلام من مهسام……..من که ذوق مرگ شدم خواستم به شوخی خودمو دوباره معرفی کنم… که یهو گفتم بیخیال…………اس دادم گفتم خوش وقتم………این مهسا خانمه ما قصدش این بود که همو ببینیم که از افکار هم با خبر بشیم تا بتونیم یه دوستیو با هم شروع کنیم.که پس فردای اون روز قرار گذاشتیم منم رفتم ماشین دوستمو گرفتم رفتم دنبالش تو…….یه برنداز کردمش سوارش کردمرفتیم سمت سعادت اباد یه کافی شاپ اون گفت من گفتم تا نگاهی به ساعتش انداخت گفتم اوکی بردم رسوندمش..ما با دوستان جاتون خالی قرار بود از اونجا دوهفته قبلش ما تتتر بودیمو خوش گذشت باهاش(مهسا)هماهنگ کردم اوکی داد.از اونجا که تلفنو برای رزرو جواب ندادن منم ماشین خواهرمو برداشتم چند ساعت قبلش سینما اریکه برم بلیط بگیرم که رفتم دیدم بله نمیدنم کی مرده که تاتتر تعتیله زنگ زدم چیکار کنم چیکارنکنم که بلیط فیلم چک گرفتم واسه ساعت915 نیم ساعت قبلش رفتم دنباله مهسا …مهسارو برداشتم اومدم دیدم بروبچ منتظرماهستن بعد سلامو احوال پرسی رفتیم واسه فیلم دیدن ………فیلم که تموم شد رفتیم بالای میدون کاج یه فست فودی غذارو سفارش دادیم جاتون خالی……..تا اومدیم بیرون1130 شده بود.از بچه خداحافظی کردیم رفتیم……….همون طور که داشتم دور میزدم گفتم مهسا جون چیکاره ای………….میدونست که تنها بودم گفتم بریم خونه بقیه صحبتامونو بکنیم از اون نه و از من اره که داشت عشوه خرکی میومد که کار از کار گذشته بود اینم بگم خیلی لوسو ننر بودش.سر راه یه ابمیوه گرفتم از شانس خوبم جلوی در ماشین پارک نبود سریع ماشینو خاموش کردم درو باز کردم جهار طبقه امدیم بالا تا رسیدیم دمه اتاقم بعد تعارفهای الکی که فقط رو تخت میتونست بشینه نشست.گفت خوب صحبتتو کن دیره بریم نشون به اون نشون که خودتون میفهمید کی رفتیم………….نشستم کنارش سرشو گذاشت رو شونم دستمو انداتم دور کمرش با هزار بدبختی نذاشتم کیرم راست شه لاله گوششو شروع کردم به لیسیدن که حشرش رفت بالا یواش یواش با همون مانتو و کفش دراز کشیدیم رو تخت یجوری لبامو نگاه میکرد میخواست از جاش بکه اخه نمیخواست سکس کنیم اینم بگم لبای گوشتیو خوبی دارم خدایش دخترا میدونن چی میگم خلاصه با طرز خاصی که همه میدونن باهاش انقدر ور رفتم توی یه جابجایی لب تو لب شدیم نمم دستمو از زیر لباسشو دادم بالا سینه های نقلی شروع کردم به لیسیدن میک زدن یه دفه دستش خورد بکیر مبارک که توشلوار داشت میترکید یه نوازشی کردو دوباره دراز کشیدیم منتهاش این بار کفشامون +مانتو مهسا جون هموطور که رو من بود یه تاپ مشکی که دیگه تنش نبود اروم اروم تو یه چشم بهم زدن سوتینشم در اوردم یه چند مین لب تو لب زبونا تو دهنا میچرخید که رفتم پایین بدنشو میلیسیدم که رسیدم به شلواربا یه ناز خواصی شلورشو پرت کردم اونور تختکه لباسمو دادم در اورد و ازش اجازه گرفتم اینم در بیارم که داره میترکه گفت اوههههوووووووووممممممممکه رفتم پایین واسه خوردن واااااییییییی ای کاش که زبونم در گوشش لال میشد دیدم با کلی پشممممممممم که امدم حالت 69 بگیرم گفت من ساک نمیزنم اسرار نکردم که ضایعنشم یخورده چوچولشو لیسیدم ابش تا سوراخ کونش سرازیر شده بود با دستم یخورده وررفتم این انگشت وسطیم تو کونش بود حسابی به ارگاسم رسوندمش تا امدم این کیر مبارکو بکنم تو تونل گفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت نه زوده باشه واسه بعد همونجا میخوستم زمین دهن وا کنه برم توش منم که کیرم داشت میترکید تخمام از دهنم داشت میزد بیرون گفتم یه کاری کن که امشب سالم برسی دسته ننه بابات اومد ساک بزنه همونطور که کیرم دستش بود از دمه شکمم تا نزدیکای زیر گلوم اب فواره زد بیرون همچین با ولع نگاه کرد که میخواست بخوره ولی نمیدونم چی شد خلاصه تا صبح یه 3باری ارضا شد ولی بهم راه نداد که نداد ساعت 9 صبحم بردم رسوندم که تا الان ندیدمش ولی این بار نمیزارم از دستم در بره……….با سپاس از پایان دوستان که حوصله بخرج دادین تا داستان منو بخونید اگر میخواین نظر بدین خواهشن ادب رو رعایت کنید.و اگر خوشتون امد بگین تا از سکسای قبلیم بگم.دوستدارتون ابان زارا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *