سلام خدمت سایت داستان سکسی های عزیزاین جریان مال خیلی وقت پیشه اونروز ی نو جون ۱۳ ساله بودم تو ی خانواده ی ۵ نفره اسمم میثم هستشپدرم خونمونا تازه فروخته بود و برای ساخت خونه ی جدید چند وقتیا مجبور شدیم بریم اجاره نشینی توی یکی از محله های اصفهان محله ی خوبی نبود ولی چاره ای هم نداشتیم بعد از چند وقت با بچه های اونجا دوست شدیم و فوتبال و مدرسه و ……. همسایه ی دیوار ب دیوارمون ی خانواده ی۷ نفری بودند ک انها هم بخاطر شغل پدر مجبور بودند تو اون محله بمونند با همه تو اون محله فرق داشتند اسه اسه با اینکه چند سالی از من بزرگتر بودند با هم جور شدیم و من بیشتر وقتما با اونا مخصوصا برادر سومی ک هم اسم خودم بود میگذروندم واقعا با هم جور شده بودیم و نمیزاشتند کسی من و اذیت کنه پامون ب خونه های هم باز شد برای قلیون فیلما و……دیگه رومون هم تو رو هم باز شده بود اون روز ها تازه فیلم پارتی دانشجویی لو رفته بود ک میثم بهم گف سی دیشا داره و برای تماشاش ب خونشون برم مثل همیشه ب خونشون و طبقه ی بالا ک مثل یک اتاق مجردی بود رفتم و ب تماشای اون پارتی نشستیم من یواش یواش کیرم بلد شود و میثم ک متوجه شده بود ب من خندید و گف چته پس و زد زیر خنده .یکم رفتم تو لک و برای اینکه حالما عوض کنه شلوارشا تا بالای زانوهاش کشید پایین و بهم گف ببین مال منم بلد شده وقتی چشمم افتاد ب کیرش ی انقلاب بزرگی تو دلم بوجود اومد ی کیر ۱۶ سانتی عالی. و خوش فرم نمیتونستم چشمما از روش بردارم میثم که متوجه این موضو شد گفت انگار بد چشمتا گرفته ک بهش گفتم واقعا بزرگه بهم نزدیک شد و گف بیا از نزدیک ببین نمیدونم چم شده بود ولی محو تماشاش بودم ک بهم گف – میخوریش برامیعنی برات ساک بزنم -خو پیداس بد دلت میخاد نمیدونم چرا ولی واقعا دلم میخاست اول ی لیس بهش زدم و کردم تو دهنم واقعا خوش طعم بود تا نصفشا بیشتر نمیتونستم بخورم ک هی میگف دندون نزن و با صدای در خونشون هردو خیلی سریع ب حالت عادی برگشتیم و این شد شروع سکس دو میثمهمش درباره این چیزا حرف میزدیم و من لح لح برای دوباره خوردن کیرش تا اینکه خونه ما خالی شدا بهش گفتم ک بیاد خونمون وقتی اومد نشستیم قلیون کشیدن دستما گذاشتم روی کیرشا گفتم عشق من چطوره ک دیدم راست راسته خندیدما گفتم انگار بد هوس کردی برات بوخورم -اره هم بخوری هم بکنمت بکنی ولی من ندادم تا الان-خوب میدی از الانولی من نمیتونستم صبر کنم و سری کیرشا کردم تو دهنما فقط میخوردم ک گف بسه بخواب منم مثل غلام حلقه بگوش خوابیدم شلوارما خودش تا دم زانوهام کشید پایین کیرشا ی تف جانانه زدا هی میمالید ب سوراخم وقتی ی فشار کوچیک اورد اصلا نتونستم تحمل کنم گریم گرف ولی اون دیگه براش مهم نبود سفت منا گرفته بودا فشار میداد هرچقدر التماس میکردم میگف عادت میکنی فقط تلمبه میزد کم کم دردم کم شد گریم ک تموم شد گف دیدی بچه بچه کونی هی پشت گردنما میخوردا میگف حال میکنی بعد ۱۰ دقیقه دیدم توی کونم داغ داغ شد همه ابمشا ریخ تو کونم و این آغاز بچه کونی شدنمن بودنوشته goshadkhan
0 views
Date: February 28, 2019