استاد مریم

0 views
0%

داستانی که میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده به سال 87 که بنده ترم 4 دانشگاه بودم مادرم اینا میخواستن برن شهرستان که من به هوای کارای دانشگاه گفتم نمیام البته واسه خونه خالی بود چون دوستم وحید با یه خانمی به نام مینا دوست شده بود و بهم گفته بود که دوستی داره به نام مریم که 26سالشه ولی بچه شماله(مینا و مریم از بچگی دوست بودن اخه مینا اینا هم تا چند سال پیش شمال بودن) که قراره اخر هفته بیاد تهرانخلاصه 2روز بعد وحید گفت مریم داره میاد تهران البته اینم بگم مریم طلاق گرفته و ازاد بود و مشکلی واسه تهران اومدن نداشت خلاصه 4شنبه ساعت 6 یا 7 غروب بود وحید گفت مریم شوشه باید بریم دنبالش ما هم با تعجب بسیار پرسیدیم شوووووش شوش چرا؟؟؟؟ وحید گفت یه سر رفته خونه فامیلشون بعد بیاد اینوری خلاصه ما با ماشین بابای وحید رفتیم دنبالش و مریم خانم رو سوار کردیم مینا هم قرار بود تا ساعت 9 برسه خونه تو راهم ما هی خوشمزه بازی و نمک پروندنو این حرفا مثلا می خواستیم دل طرفو بدست بیاریم دیگه ،لازمه بگم مریم انصافا هم خوشگل بود هم خوش هیکل، ما هم که دیگه دل تودلمون نبود و میگفتم هر جور شده مخه اینو بزنم حرومزاده اینم اول اینقد با من سر سنگین تا کرد که گفتم امشب که هیچ عمرا این تا اخر عمرمم به من نده خلاصه ما همونطور به کارای طنزیا جلف بازی ادامه میدادم بلکن این یه لبخندی بزنه که ما بفهمیم یه خرده نرم شده البته موفق هم شدم و یه خرده گرم گرفتیم ولی بازم یه جاهای میزد تو پرم و ضایم میکرد رسیده بودیم خونه و مشغوله صحبت بودیم تا اینکه مینا زنگ زد گفت من نزدیکای خونه ام اخه مینا خونه مارو بلد نبود ووحید رفت دنبالش منم با مریم خانم تنها شدم داشتیم پاسور بازی میکردیم که یهو جوگیر شدم، البته اینجاست که میگن رو بدی به مگس باند فرود میخواد. به مریم گفتم مریم خانم طعم رژ لبتون چیه؟ مریم هم گفت خوشمزست منم گفتم چه جالب مثلا چه مزه ایه؟ گفت میخوای بدونی منم با ذوق گفتم اره فکر کردم الان میگه بیا یه لب بگیر که گفت باشه الان برات رژ میزنم بفهمی چه مزه ایه تو دلم گفتم مادرتو گاییدم که اینقد حرومزاده ای تو همین حرفا بودیم که وحید اینا اومدن مریم و مینا با هم روبوسی کردنو حال و احوال البته منم مینا رو ندیده بودم وتازه باهاش اشنا شدم که مینا بهم دست داد، گفتم دمش گرم این اهل حالتره تا این مریم نچسب بعد از شام خوردنو تعریف و میوه این حرفا مینا به مریم گفت رفتی فلانجا مریم گفت اره اومدنی رفتم اونجا ازش گرفتم ما که نمیدونستیم چی میگن اهمیت ندادم که یهو مریم خانم یه پایپ از کیفش در اورد تازه فهمیدم چرا شوش رفته بود خانم؟گفتم این چیه؟ که مینا گفتگفتیم دور همیم مشغول باشیم من تا اون موقع شیشه نکشیده بودم فقط مشروب و قلیون حتی سیگارم نمی کشیدم و الانم نمیکشم خلاصه که تو دلم میگفتم اقا میلاد یا باید بیخیال کس بشی یا باید شیشه بکشی.1. طفلک من، قلیون کجا شیشه کجا یه کس خواستم بکنم نه شیشه بکشم بیچاره وحیدم هی به من میگفت این چیه؟ که مریم جان عزیز متخصص و کارشناس برنامه براش توضیح داد اون بدبخت از ترس باباش قلیونم نمی کشید حیوونکی رنگش شده بود عین گچ منه بیچاره هم از یه طرف می خواستم مخه اینو بزنم که امشب بکنمش از یه طرفم نمی خواستم شیشه بکشم خلاصه تا ما به خودمون بیایم دیدیم دستمال خیس و فندک و پایپ همه چی براهه منم که اصلا بروی خودم نمیوردم که عین سگ ترسیدم تازه همراهیم میکردم با پررویی پایان نشسته بودم یاد میگرفتم خلاصه کلاس شروع شد شروع به کشیدن کردیم مریم جان استاد عزیز لطف میکرد هم فندک میگرفت هم پایپ میچرخوند البته به این دلیل که ما کار اموز بودیم دیگه، خلاصه ساعت ها گذشت و گذشت منم هی حرف میزدم تا ساعت 6 صبح کشیدن ما طول کشید فکر کنم 3-4 گرمی کلا کشیدیم نمیدونم چقد بود ولی تا صبح طول کشید توی این زمانم من هی حرف میزدم که بعدا فهمیدم اصطلاحا میگن (فاز حرف زدن گرفته) دم صبحم دیدم فکم یه جوری سنگین شده که بازم اصطلاحا میگن (قفل شده) دیگه کارمون تموم شده بود که مینا گفت من دیگه باید برم سر کار که من گفتم اخه تو که دیشب نخوابیدی چطوری می خوای بری اونم خندید و گفت من نمی خوابم تو اگه تونستی جای منم بخواب مینا میخواست بره وحیدم هی میگفت مینا یه دقیقه بیا تو اتاق کارت دارم من که میدونستم چی کارش داره خندم گرفته بود اخه وحیدم باید میرفت سر کار من میموندمو مریم خانم استاد عزیز البته بگم تا صبح کلی صمیمی شدیم البته به دلیل تلاش بی دریغ و پرشور بنده در کشیدن شیشه پا به پای مریم خانم که به خاطر یه کس نمی فهمیدم چه غلطی دارم میکنم اینجوری صمیمی شدیم جونم براتون بگه بچه ها رفتنو منو استاد مریم تنها شدیم شروع کردیم به صحبت در مورد زندگی همدیگه و مریم از مشکلات زندگیش گفت منم سر تکون میدادم و تایید میکردم البته من تو اون لحظه دنیا رو از یه سوراخ فقط میدیدم خلاصه گفت وگفت منم بهش میگفتم اره عزیزم من ازین به بعد باهاتم و هواتو دارم، حرفا که تموم شد به مریم گفتم خب حالا چیکار کنیم مریم گفت بریم استراحت کنیم من که خوابم نمیومد گفتم چطوری بخوابم خوابم نمیاد گفت پس چیکار کنیم گفتم نمیدونم یه چیزی دلم میخواد ولی نمیدونم چیه که مریم گفت من میدونم چیه گفتم اگه راست میگی چیه؟ گفت از چشات داره میزنه بیرون گفتم پس میدونی چیه گفت اره گفتم خب شروع کنیم؟2. گفت نه تو دلم گفتم مادر جنده لاشی از دیشب تا حالا دارم به خاطر تو شیشه میکشم حالا میگی نه حرومزاده که مریم گفت بزار من برم دستشویی و برگردم ببینم چی میشه رفت و اومد گفتش حالا باید کجا بریم من که دیدم با لبخند میگه منظورو فهمیدم سریع بردمش تو اتاقم رو تخت خوابوندمش از سر شب یه تاپ تنش بود با شلوار پارچه ای جذب تاپ و دراورد یه سوتین داشت و یه دستمال لای سینهاش بود خلاصه بعد از کلی لب گرفتن وسینه مالوندن سوتینم در اورد انصافا سینه هاش خیلی خوشگل بود سایز 75 بود عین پرتقال گرد و خوش فرم خدایشم عالی لب میداد حرفه ای بود من کم اورده بودم بعد از سینه و لب اروم شلوارو در اورد که من سریع گفتم شرتتم در بیار خلاصه جفتمون لخت شدیم به مریم گفتم یه دستی به سر و گوش کیرم بکش حالا من منظورم این بود که با دست بمالش که رفت پایین و شروع کرد به خوردن یه جوری مک میزد که انگار خایه های ادم میخواست از کیر ادم بزنه بیرون واقعا عالی ساک میزد منم سینه می مالیدم هی دستم میبردم کسشو بگیرم ولی دستم نمی رسید اخه روبروم نشسته بود بعد که خوب کیرم راست شد مریم رو خوابوندم به مریم گفتم کدوم حالتی راحتتری گفتش پاهامو بده بالا منم پاهارو دادم بالا انصافا عجب کس تپلی داشت عالی بود فکر کنم بیش از 300 گرم بود فکرکنم 750گرمی بود اخه خیلی گنده بود فک کنم 2سال اخیر هرچی خورده بود همش جذب کس شده بود خیلیم نرم وسفید بود اروم کردم تو خیلی توش داغ بود تا ته کردم تو بعد اروم میوردم بیرون و میکردم تو واقعا عالی بود توش داغ و یه حالت لغزندگی خاص داشت خیلی داشتم حال میکردم واقعا ارزش خلاف کردن رو داشت شهوتم خیلی زیاد شده بود بعد تند تند میکردم شاید 4-5 دقیقه طول کشید این حالتی بعد گذاشتمش لب تخت خودمم پایین تخت وایساده بودم چنان میکردم و محکم ضربه میزدم که پایان بدنش میلرزید و سینه و بازوشو می گرفتم گاهیم دور کمر باریکشو میگرفتم دست خودم نبود تند تند ضربه میزدم انگار ارث پدرمو میخواستم بعد گفت تو دراز بکش منم دراز کشیدم ولی کیرم عین برج میلاد صاف وایساده بود مریم نشست روش و تند تند بالا پایین می رفت وقتی هم خسته میشد روم دراز می کشید و چند تا لب میگرفت بعد رو کیرم میچرخید و دوباره بالا پایین میکرد حالا یا پشت به من بود یا رو به من بعد که خسته شد درازش کردم کیرم و کردم تو کسش بهش گفتم حالا پاهاتو ببند. اینجوری کیرم پایان جداره های کسشو احساش میکرد اینجوری خیلی بهمون حال میداد مخصوصا اروم میاوردم بیرون و میبردم تو کیرمو تا لب کسش میاوردم بیرون بعد محکم میکردم تو بعد گفت از پشت میخوابم بکن تو کسم منم این کارو کردم و واقعا هم لذت بخش بود کیرم تو کسش بود و باسن خوش فرمش رو میدیدم و حس میکردم و هم میتونستم سینه هاشو بگیرم هم کون هم کمر که یهو مریم ارضاء شد ولی من نشده بودم خودمم تعجب کرده بودم که چرا اینقد طولانی شده بود(فکر کنم به خاطر کلاس شب قبل بود) ولی داشتم حال میکردم اخه از سر شب تا اون موقع همه کار کرده بودم واسه همچین لحظاتیبه مریم گفتم اگه اذیتی دیگه ادامه ندم گفت نه کارتو بکن منم همین جوری میکردم که گفت پاهامو بده بالا وقتی پاهاشو و اون رونای نرمشو میدیدم ودست میکشیدم شدیدا تحریک میشدم و تا ته میکردم تو پوست خیلی نرم وسفیدی داشت خیلی خیلی تحریکم میکرد خلاصه همینجوری که میکردم شدیدتر ضربه میزدم که یهو رگای زیر کیرم خیلی داغ شد انگار ابجوش داشت ازش میومد و منم ارضا شدم همشم ریختم تو که مریم فهمید گفت بدبخت شدم اگه حامله بشم چی که دیگه به خاطر خانم 9 صبح بنده تو داروخانه ها دنبال قرص ضد بار داری بودم مریم خانمم تا 2 روز دیگه پیشم بود البته حدودا یکسال ونیم دیگه هم با هم بودیم وگاهی اوقات اخر هفته ها میومد تهران خونه مینا اینا یا اگه خونمون خالی بود خونه خودمون میومد ببخشید دوستان اگه خیلی طولانی شد اگه از اولش نمی گفتم بی مزه میشد دوستدار شما میلادنوشته‌ میلاد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *