من یه خواهر دارم 18 سالشه به جان شما آخر کس و کونه لامصب هیکل بیست کون معرکه و خوش فرم خوش اندام سینه هاش توپ در حد تیم ملی اسپانیا …..با این حال هیچ وقت دنبال کردنش نبودم چون دوست دختر داشتم ولی خوب اگه خودش پا میداد میکردمش دروغ چرا؟ قبلا با یه پسر تو خیابون دیده بودمش ولی سوتی نداده بودم.آقا من و خواهرم یلدا یک روز از ایستگاه بهارستان سوار مترو شدیم قصدمون ایستگاه دانشگاه شریف بود. اول صبح که همه میدونن چقدر این ایستگاه های مترو شلوغه… من یلدا رو داخل کردم خودمم به زور پشت سر یلدا وارد واگن شدم به خاطر ازدهام جمعیت همون جلوی درب متوقف شدیم. آقا ایستگاه ملت یک عده زیادی سوار شدن تعداد کمی هم خارج شدن.. رسیدیم به ایستگاه امام خمینی که دیگه همیشه آدم های خط یک مترو هجوم میارن برای سوار شدن… یلدا داشت با من حرف میزد که یکدفعه مثل یک موجی به سمت جلو هل داده شدم تا اومدم به خودم بیام محکم به یلدا توسط آدمهای پشت سرم چسبیده شدم. به خاطر اینکه هم قد بودیم کیرم درست رفت لای کونش از شانس من شلوارم پارچه ای بود برای همین کیرم راحت برجستگی و نرمی کونشو حس کرد بلافاصله شروع کرد سیخ شدن. داشتم از خجالت آب میشدم. تا مترو حسن آباد باید تو همین حالت صبر میکردم ولی کیرم این چیزها حالیش نبود در عرض کمتر از یک دقیقه کاملا شق شده بود و لای کون یلدا رو پر کرده بود. یکی دوبار اومدم از کونش فاصله بگیرم نشد تازه کیرم که لای کونش تکون خورد بیشتر خجالت کشیدم. شاید اگه اون لحظه تو مترو آینه بود مثل لبو شدنمو می دیدم. یلدا هم بعد از این اتفاق حرف زدنش رو قطع کرد. تا ایستگاه حسن آباد که فکر کنم 3 دقیقه طول کشید کیرم لای کونش بود. شاید اگه 2 دقیقه دیگه تو اون حالت می موندم آبم می اومد. آقا چشمتون روز بد نبینه قرار بود ایستگاه دانشگاه شریف پیاده بشیم یلدا بدون اینکه با من حرفی بزنه ایستگاه حسن آباد پیاده شد. چقدر الکی الکی ضایع شده بودم. هیچ کس نبود به یلدا بگه پدر کیر همینه دیگه به کون که سهله به دست یه دختر هم بخوره شق میشه تقصیر ما مرد ها نیست که. تقصیر خودتونه که کون نرم و لطیفی دارین. اون روز رفتم خونه دیدم بهههه خانم با من قهر کرده یک هفته با من حرف نزد تا اینکه کم کم یخش باز شد اون هم به خاطر چی؟ چون پدرم به من گفته بود به یلدا رانندگی یاد بده.. اما از خودم بگم انصافا چند ساعت بعد از اون اتفاق تازه مزه کون یلدا داشت زیر دهنم می اومد. چقدر نرم بود فکر نمیکردم مال خواهرم اینطوری باشه.. آقا تا ما به خودمون اومدیم دیدیم رفتیم تو کف کون یلدا. ای پدر یلدا هم که بعد از اون جریان برج زهر مار شده بود حالا چی کار کنیم با این تو کفی؟. این شد که تصمیم گرفتم از همین اتفاقی که تو مترو افتاد استفاده کنم برم رو مخش و اگه پا داد بکنمش.. با پراید پدرم قرار شد بهش رانندگی یاد بدم که اگه رید تو پرایده پدرم کونش نسوزه.. ما یلدا رو سوار کردیم بردیم تو یه شهرکی که خود من هم اونجا توسط آموزشگاه آموزش دیده بودم یک جای خلوت و دنج مخصوص آموزش رانندگی که خیابون های خلوتی هم داشت. چند روز اول مثل مربی ها آینه کمربند و دنده و کوفت و زهر مار رو یادش دادم بعد ازش خواستم بیاد بشینه پشت رل .. بیچاره کلی هیجان داشت منم تصمیم داشتم از این هیجانش استفاده کنم. وقتی پشت رل نشست دستمالیش کنم. دنده رو یک کرد آروم حرکت کرد منم دست چپمو روی ران پاش گذاشتم گفتم هر وقت پای راستتو فشار دادم به همون اندازه گاز بده. آقا چند باری میزان فشار روی گاز رو به روی پای راستش اجرا کردم. بعد دلو زدم به دریا دستمو لیز دادم لای پاش وانمود کردم تصادفیه در حالیکه روبرو نگاه میکردم لای پاشو فشار دادم و گفتم گاز بده … اوففف لای پاش چه گرمایی داشت. تا این کار رو کردم ناشیانه ترمز گرفت کله من بینوا رفت خورد به شیشه. سریع ترمز دستی رو کشیدم تا کار دستمون نداده منو با خشم نگاه کرد درب ماشین رو باز کرد رفت بیرون. دنبالش پیاده شدم و گفتم چی شد هنوز نرفته ترمز پاره کردی؟ با صدای بلند گفت تو مترو اون کار رو کردی ندید گرفتم اینجا هم دست بردار نیستی… من که شوکه شده بودم اولش چیزی نگفتم ولی بعد یهو فکری به سرم زد حالا که این جریان رو وسط کشیده پس با استفاده از همین روش سر حرف رو باهاش باز کنم تا یک قدم جلوتر برم.. به یلدا گفتم پدر جون تو مترو مگه من مقصر بودم؟ خوب از پشت سر فشار دادن تازه اونها هم به من چسبوندن… اینو که گفتم داشت خندش میگرفت که خودشو کنترل کرد و گفت الان چی؟ گفتم پدر تو هم دست من هر جات میخوره ناراحتی که .. اصلا میخوای دیگه خودت پشت رل بشین من پیاده کمک میکنم. تا این رو گفتم نه بلندی کشید انگاری تازه فهمید اومده تمرین رانندگی. دوباره تو پراید نشستیم. دو برگ دستمال کاغذی از روی داشبورد برداشتم گذاشتم روی ران پاش گفتم میخوام دستم به بدنت نخوره آلرژی داری به من آخه.. داشتم می خندیدم که با گفتن مرض ماشینو روشن کرد . با این کارش پکی زدم زیر خنده ماشین روشن بود با استارت دوباره صدای تخمی داد. به یلدا گفتم به جای اینکه حواست به دست من باشه که کجا میره حواست به روشن بودن ماشین باشه. ران پاشو فشار دادم که گاز بده.. البته این رو هم بگم کسی اینطوری رانندگی یاد نمیده من هدفم دستمالی یلدا بود فشار دادن ران هاش بهانه بود. کیرم تو شلوارم حسابی شق بود. وقتی دیدم کمی داره سرعت میگیره و هیجان پیدا کرده دیدم بهترین فرصته دوباره دستمو پائین ببرم. این بار چون سرعتش بیشتر شده بود دستمو درست لای پاش و روی کسش قرار دادمو گفتم یواش چه خبرته. مرض کش داری گفت دستمو از لای پاش درآورد محکم زد رو ترمز منم ترمز دستی رو کشیدم از ماشین پیاده شد درب ماشینو محکم بست به من فحش داد قهر کرد رفت .این دختر انگاری بدجوری به کسش حساس بود. ولی دیگه حرصم گرفت که هر جور شده باید بکنمش.. ادامه دارد…نوشته علیرضا
0 views
Date: December 2, 2019