استخدام کارمند

0 views
0%

تازه به ایران آمده بودم و دفتر کاریی تاسیس کرده بودم. نیاز به کارمند داشتم. چند نفر را از طریق موسسات کاریابی استخدام کرده بودم. اما نیاز به یک تخصص خاص داشتم که هنوز موسسه کاریابی برایم پیدا نکرده بود. بخاطر همین تصمیم گرفتم از طریق اینترنت به دنبال تخصص مورد نطر بگردم. چند ساعتی وقت گذاشتم و یکنفر پیدا کردم . اما شماره موبایلش خاموش بود. برایش اس ام اس فرستادم. صبح فردا که روز شنبه بود . خانمی تماس گرفت و گفت شما پیام فرستاده بودید. من هم گفتم بله. به تخصص شما نیاز دارم. آدرس گرفت و کمتر از یکساعت خودش را رساند. یک خانم تقریبا 22 ساله . خوشگل . و خوش اندام بود. خیلی سریع حرفامون زدیم و رفت. حتی نوشیدنی هم نخورد. قرار شد با من همکاریی نکنه. دو روزیی از موضوع گذشته بود که دیدم از همین خانم برایم اس ام اس بود. متن اسش این بود ببخشید من میتونم شما را بیرون از شرکت ملاقات کنم؟ . من هم جواب دادم خواهش میکنم. به فاصله ده دقیقه اس ام اس دیگه داد. با این متن آخه من از شما خوشم آمده. تعجب کردم. خیلی زیاد چون من یک مرد 40 ساله و مجرد بودم. بهش زنگ زدم و کمی سوال و جواب پرسیدم. نمیتونست راحت حرف بزنه. قرار شد عصر به من زنگ بزنه. عصر تماس گرفت و کمی با هم حرف زدیم و قرار ملاقات برای فردا در یک کافی گذاشتیم. رفتم کافی شاپ و کمی از این ور و آن ور حرف زدیم. دوست نداشتم باهاش سکس کنم. دوست داشتم باهاش دوست باشم. خیلی کمتر از دو روز به منزلم که خانه بسیار شیک بود ( البته اجاره ای ) دعموت شد. آمد . با لباس کاملا مجلسی. از خانه من خوشش آمده بود. کمی ازش پذیرایی کردم و کمی حرف زدیم. تقریبا دو ساعتی گذشته بود و من کمی خسته بودم. رفتم اطاق خواب کمی استراحت کنم. استراحت 5 دقیقه ای. حتی بهش نگفتم. وقتی کمی دیر کردم . خودش آمد اطاق خواب . در را باز کرد و گفت اینجایی؟ گفتم آره . خسته بودم و کمی خواستم استراحت کنم. آمد کنار تختم نشست. بعد از چند دقیقه نشستن. کنارم دراز کشید. خودشو انداخت بغلم. موهای بلندی داشت. بغلش کردم . کمی بوسیدمش. ازم سکس میخواست . اما دوست نداشتم باهاش سکس کنم. چون حس خوبی نداشتم . بخاطر اینکه فاصله سنی مان زیاد بود. کمی عصبی شد و به بخت بد خودش گریه زاری کرد. من هم ترسیده بودم که نکنه باعث دردسر بشه و آبرو ریزیی بشه. خلاصه بهم گفت تو اصلا اهل سکس نیستی و بی لیاقتی. و با ناراحتی رفت. واقعیت اینه که من تازه چند روز بود از بلاروس آمده بودم و آنجا اینقد این چیزها فراوان بود که بیشتر دنبال دوستی بودم تا سکس . آنهم نه یک دختر که دو برابر از من کوچیکتر باشه. چند روزیی از دیدارمان گذشته بود که تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و جویای احوالش بشوم. اما تلفنم جواب نمیداد . در واقع رد میکرد. بعد از تکرار چند بار تماس. پسر جوانی جواب داد و کلی بهم فحش و ناسزا داد و گفت بار آخرت باشه که مزاحم این خانم میشی و کلی تهدید. حالا حتما همه شما میگید چقدر خرم. اما من حس خوبی دارم. و پیش وجدان خودم راضی هستم که هیچ وقت سکس نخریدم و یا هیچ وقت تجاوز نکردم. ممنون که به حرفام گوش کردید. ضمنا من بعد از مدتی کمتر از دو ماه درگیر اداره کار و کلانتریی و غیره شدم و ببخشید به گو خوردن افتادم و برگشتم بلاروس. بچه های ایران را دوست دارم.نوشته ؟

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *