اغفال همکارم

0 views
0%

این داستان را برای این می نویسم که بیشتر مرا راهنمایی کنید و با استفاده از تجربه شما بتوانم مشکلم را حل کنم حالا فحش هم میدهید بدهید چون مستحق آن هستم.داستان از آنجایی شروع می شود که من به خاطر شغلم با هم همکاران خانم زیادی در طی روز تلفنی صحبت میکنم من متاهلم و یک فرزندنیز دارم و ازخصوصیات من که از بچگی ولم نمی کند دروغگویی و خیالپردازی است که متاسفانه همین عادت بسیار بد در این سن که 34 ساله هستم باعث شکستن دل دختربیگناهی شده است درطی یکی ازاین روزها که با همکارم بر سر مسئله ای کاری صحبت می کردیم ناخودآگاه بحث به زندگی و مسائل تاهل وازدواج کشید ومن که یک دروغگوی حرفه ای بودم گفتم که همسرم مرا ترک کرده و رفته بدون اینکه مشکل جدی باهم داشته باشیم اون هم درد دلش باز شد وگفت که داره از شوهرش طلاق میگیره شوهرش باهاش نمیسازهازش متنفره و اینجور مسائل من هم با سو استفاده از این حرفاش تا تونستم خودمو یک آدم روشنفکر و مخالف با این اخلاقهای تعصبی بعضی از مردها نشون دادم تا تونستم به صورت مستقیم و غیر مستقیم از خودم تعریف کردم و اینکه از زنها متنفر شدم و دیگه نمیخام ازدواج کنم ولی انگار ماباهم هم دردیم و خلاصهکار به رد وبدل کردن شماره موبایل بعد اس ام اس های تقریبا رمانتیک وبعد هم شوخی و جک ونهایتاً طی یک اقدام از پیش طراحی شده خود من بحث اینکه اگه یکروز صداتو نشنوم کلافه میشم وتو یک غروب هم بهش گفتم دوست دارم و اینها درحالی بود که این همکار من در مجموعه سازمان ما در شهر دیگه ای کار میکرد و ما اصلاً همدیگه رو ندیده بودیم و تلفنی عاشق همدیگه شده بودیم البته از طرف من عشقی وجود نداشت و فقط برنامه ریزی سایت داستان سکسی من لعنتی بود همینطور که تلفنی ادامه می دادیم کار به بوسه فرستادن و نوشته هایی ازاین دست کشید دوست داشتم الان تو بغلم بودی و من یک دل سیر نگاهت می کردم و اول موهاتو نوازش میکردم و بعد دستمو دور کمرت حلقه میکردم لبم رو روی پیشونی داغت میگذاشتم و بوی موهاتو حس میکردم اجازه هست دستم رو روی سینه هات بزارم من شهوتی دارم و این شهوت و غریزه فقط به توئه……. خلاصه بگم کار به ارضا شدن تلفنی کشید البته اون میگفت و پشت تلفن حتی جیغ و داد هم می کرد.این رو بگم تا یادم نرفته خیلی اهل مادیات بود و همین باعث شد تامن به سمت دروغهایی از این قبیل که من یک شرکت تجاری دارم و موفق شدم با تجارت بین المللی در کنار کارم صاحب پول زیادی بشم و نمیدونم اون چرا این حرفارو باور کرد یا اصلاً باورنکرد وفقط وانمود میکرد ولی به هر حال رابطه تبدیل به صحبت از مادیات شد و اینکه اگه داری 1میلیون به من بده و هی بالاتر می رفت خوب من هم که دروغ گفته بودم پولی در کارنبود مجبور شدم برم سراغ همون کاری که از اول براش نقشه کشیده بودم یعنی سکس .بهش گفتم براش یک کادوی گرانقیمت گرفتم که باید تو اولین دیدارمون بهش بدم و چقدر این اولین دیدارمون رو براش رمانتیک تهیه دیده بودم با هرکلکی شد اومد و من هم برای خالی کردن خونه هزار کلک و نقشه کشیدم خانم رو بردم خونه ماردش که از ما خیلی دور بودن اون سر شهر و خودم هم رفتم مهرآباد دنبالش دفعه اوالی بود که همدیگه رو میدیدیم فکرنمیکردم اینقدر خشکل و ناز باشه صداش خلی نازبود ولی خودش چیز دیگه ای بود اندام عالی نه لاغربودزیادی و نه چاقخوش لباس بود و آرایش ملایم هیچیش عملی نبود باسنش بزرگ نبود زیادی و لبهای نسبتاًدرشت وگوشتالو داشت قدش متوسط و همونطوری که پشت تلفن میگفت خیلی سکسی.رفتیم خونه براش صبحونه اوردم خورد و کادویی که قولشو داده بودم و برای خریدش کارت اعتباری کشیده بودم رو بهش دادم و شروع کردیم به لب گرفتن و فرنچ کیس موهاشو میمالیدم و تو بغلم سفت فشارش میدادم دستمو که بردم طرف سینش گفت وای دیگه طاقت ندارم بریم تو اتاق خوابمن هم بغلش کردم بردمش توی اتاق پیرهنشو درآورد و برگشت گفت یالا پس من هم که بهت زده بودم که به این راحتی داره ترتیبات کارو میده براش سوتینشو بازکردم وای انگار نه انگار که شوهرداشته سینه های اناری انگاردختر14ساله خوابید روی تخت و دگمه شلوارجینش رو بازکرد و من هم دست انداختم شلوارشو از پاش درآوردم اون هم شروع کرد به درآوردن پیرهن من و همینطور شلوارم ومن ازش اجازه گرفتم و شورتشو درآوردم دراین لحظه سر ازپا نمی شناختم اون حس فریبکاری که داشتم از بین رفته بود و جاش دوست داشتن واقعی رو گرفته بوداشک توی چشمام جمع شد و واقعاً ازته دل بغلش کردم و شروع کردم به بوسیدن بدنش از پشت گردنش گرفتم تا تیره کمرش و می اومدم پایین بعد برشگردوندم پیشونیشو بوسیدم واونهم شرت من رو درآورد و جالب این بود که ما همه اینهارو تلفنی به هم گفته بودیم و وقتی به من گفت سروته بخوایبم توکس منو بخور من هم کیرتورو انگار صد ساله من کس میخوردم وقتی شروع کردم به خوردن کسش و درهمون حال هم کیر من توی دهنش بود یک لحظه نزدیک بود حالم بهم بخوره که تااومد بفهمه و آبروم بریزه گفتم تو اویلن کسی بودی که من کسشو میخورم من حتی برای خانم سابقم هم اینکارو نکردمبعد خوردن و لیسزدن همدیگه اون خوابید و پاهاشو اورد بالا و بهم گفت دیگه وقتشه آروم سر کیرمو گذاشتم در کسش و یواش خواستم بکنمش تو با اینکه اون همه خورده بودمش کیرم به زور وارد میشد چه کس تنگی داشت یواش یواش و با عقب و جلو کردن کیرمو کردم توی کسش و من که همیشه فرتی آبم میومد تونستم مقاومت خوبی بکنم و حسابی سرو صدای تخت رو دربیارم اون هم که حسابی توی حال رفته بود آخ و اوخی راه انداخته بود بهش گفتم برگرده از پشت گذاشتم توی کسش و بهش گفتم از دو چیز نمیشه بگذری آب خورد با مشت کس کردن ازپشت بهم گفت جوووووووون بکن منو بکن حسابی ازپشت کسشو کردم و داشتم ارضا میشدم بهم گفت بریز توش ایودی دارم من هم یک کم دیگه صبر کردم بعدش با چندتعقب و جلو حسابی آبمو خالی کردم توی کسش چه حالی داد اوفتادیم توی بغل همدیگه و حسابی همو بوسیدیم خوردیم همدیگه رو اصلاً وای حس میکردم چقدر دوستش دارم و لی کار خیلی خراب شده بود با هم آب پرتقال خوردیم گفت بریم حموم دوش بگیریم رفتیم توی حموم و اونجا هم یک سکس توپ کردیم بعدش تا ناهار بخوریم کلی با هم موسیقی رمانتیمک گوش دادیمو و ناهارو که خوردیم دوباره سکس شروع شد یعنی اصلاً از خونه بیرون نرفتیم ایندفعه او نشست روی کیرم و هی بالا پایین کرد بعدش از پشت دوباره گذاشتم توی کسشو وقتی خواست آبم بیاد ریختم روی کمرش عصر بود ودیگه وقت رفتن به سختی ازش جدا شدم بردمش مهراباد رسوندمش بلیط رفت و برگشت همون روز رو گرفته بود اینو بگم که خانمم مارودیده بود چون از این همه سفت کاری که من کرده بوده شک کرده بود و حال دعوای من وخانمم که هزارتا دروغ به خاط اون قضیه گفتم بماند که آخرش هم ته قلبش باور نکرد بعد از این ماجرا چون داشتم میدیم که خودم هم دارم گیر میفتم از لحاظ عاطفی سعی کردم بپیچونمش نشد باهاش بداخلاقی کردم نشد و بیشتر ازمن انتظار پول اونهم هنگفت و ماشینو از انجور چیزا داشت و هنوز هم با این همه دروغ که بهش گفتمو و بهش هم ثابت شده باز هم ول کن ماجرا نیست و بعد ازاونهم سکس نداشتیم الان سه ساله فقط تلفنی و چندبارهم من توی شهرشون رفتم ماموریت و درحد لب گرفتن توی ماشین و غذاخوردن توی رستوران باهم رابطه دارم ولی اون ول کن ماجرا نیست جالبه که بگم هنوز طلاق هم نتونسته بکیره یعنی شوهره طلاق نداده و اون خونه باباش میشینه سرتونو درد نیارم همتون رو قبول دارم و نظراتتونیعنی راهمنماییهاتون رو میخوام که چجور ازاین مهلکه دربیام خودم میدونم کثیفم و نامردی کردم فحش هم دادید بدید ولی راهنمایی رو حتمن بکنید. از همه به خاطر غلط های احتمالی و سایر مشکلات دیگه سرگذشتم معذرت میخوام همتونودوست دارم.

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *