سلام اسم من الهامه و این داستان خاطره شخصیمه که به شما تقدیم میکنم پدر ومادرم در حادثه رانندگی کشته شده بودن . . . . فقط من و برادرم تنهایی توی یه خونه زندگی میکنیم آرش برادرم 21سالشه و 3 سال از من بزرگتره از وقتی یتیم شدیم ۲ ماهی میگذشت اون شب برادرم یه فیلم زبون اصلی آلمانی گذاشت که موضوعش در مورد دختر و پسری بود که عاشق و معشوق هم بودن و یواشکی با هم عشق بازی میکردن تا آخر فیلم یه کلمه هم نفهمیدم به برادرم گفتم فیلم خوبی بود فقط کاش دوبله بود که یکهو برادرم زد به پیشونیش گفت من احمق رو باش زیر نویس رو روشن نکردم دوباره فیلم رو از اول گذاشت من با اون که خوابم میومد یکم نشستم که تازه موضوع فیلم دستگیرم شد که اون دو جوان خواهر و برادرن . . . . من هم داغ شدم هم از برادر خجالت میکشیدم واسه همین به آرش گفتم خوابم میاد اون هم وقتي ديد خوابم مياد گفتخب برو بخواب…شب بخير گفتم و رفتم ولی آرش همچنان داشت فیلم رو میدید . . . لباس خواب نازكم و پوشيدم و براي اينكه راحت تر بخوابم شلوارم و بيرون آوردم و با شورت و البته لباس خوابم خوابيدم و خيلي زود به خواب رفتم نيمه هاي سحر بود حس كردم كسي داره به بدنم دست مي زنه اولش ترسيدم ولي بعدش كنجكاو شدم ببينم چيه…داشت دستاشو خيلي آروم جوريكه من بيدار نشم به روي كونم مي زد. تنها فاصله كونم با دستش همين پيراهن نازك خوابم بود…بعضي وقتا فشار مي داد و دستش خيلي راحت در نرمي كونم فرو مي رفت…چه دستاي داغي داشت… بعد چند دقيقه جرأتش بيشتر شد و دستاشو به پستانهايم رساند و حتي يكبار نوك پستانم و با دستش گرفت . . . نيم ساعت گذشت و همچنان كارش تكرار مي كرد . . . نفسم از توي سينه در نميامد و جلوي خودم داشت خيس مي شد . . . آرش دست از كار كشيد با خودم فكر كردم كاش كمي ديگه ادامه مي داد و داشتم نا اميد مي شدم كه دستاي گرمي مستقيم ران هاي لختم و لمس كرد…واقعا شكه شدم. نمي دونستم اينهمه لذت داره . . . بازهم خودم را بخواب زدم . . .دستاشو به لاي پاهام رساند و آرام مالش مي داد و حتي دستاشو بالاتر آورد تا رسيد به پستانهايم . . . پستونم كمي سفت شد بود و كسم كه دیگه خيس خيس بود . . . داشتم ديوانه مي شدم . . . چه لذتي. . . .آرش لباس خوابم و كاملا بالا زده بود و سعي مي كرد زير نور چراغ خواب پاهايم و ببينه. . . . شورتي كه پوشيده بودم فقط جلوي كسم و سوراخ كونم و مي پوشند و بوسه آرام آرش به كونم نتيجه تلاشش بعد 2 ساعت بود…خيلي عجيب بود ديگه اصلا خوابم نميومد و اجازه مي دادم هر كاري مي خواد بكنه . . . ناگهان بين دو كپه كونم يه چيزبزرگ ولي خيلي داغ و حس كردم . . .حدس زدم كيره ولي يعني كير اينقدر بزرگه . . . كيرشو آروم به بدنم مي زد . . . .چيزي مثل مالش . . . نمي دونم فكر مي كنم از بس به درجه شهوت رسيده بود نمي دانست چون كيرشو قشنگ گذاشت بين دو رانم و تازه متوجه كلفتي كيرش شده بودم.شايد به اندازه يك ليوان . . . خودمو كمي تكون دادم كه يعني خوابم…فوري كيرشو دور كرد و چنددقيقه دست به كاري نزد اما بعد از چند دقيقه كاري كه مي ترسيدم اما دلم مي خواست انجام بده انجام داد . . .مي ترسيدم بفهمه خودمو خيس كردم. . .آرام شورتمو در آورد و دستشو گذاشت روي کسم . . . دستش خيس شد با دستش به كسم فشار وارد مي كرد و كسم اونقدر نرم بود كه خيلي راحت فرو مي رفت…آرام به سوراخ كون و كسم دست مي زد ديگه داغ داغ شده بودم. حس كردم كونم با دستش خيس كرد . . . انگشتش و داخل سوراخ كونم كرده بود و مي چرخاند . . . .خيلي خوشم آمد. . . و دوباره كيرشو به كونم چسباند . . .كاشكي مي تونستم به كيرش دست بزنم. . .سر كيرش و درست گذاشت روي سوراخ كونم. . . با آن گرماي هيجان انگيز كير برادرم كاملا داغ داغ بودم. . . چند بار به آرامي فشار داد و يكباره داخل كونم كرد . . . . دردش آنقدر زياد بود كه جيغ كوتاهي كشيدم . . . آرش فورا كيرشو بيرون آورد نشستم و دستم و گذاشتم روي كونم و مالش دادم خوب بشه. . . . گفتم آرش داري با من چيكار مي كني. . . از زير نور چراغ خواب بدن لخت لختش و ديدم و كير كلفتي كه كه دلم را برده بود . . . . چند نگاهم كرد سرم و انداختم پايين. . . دوباره بهم نزديك شد . . . .مقاومتي نكردم و شروع كرد به ليسيدن كسم. . . . اين ديگه چه جورش بود . . . توي عمرم چنين لذتي نبرده بودم . . . آرش حالا ديگه به سختي جاهاي حساس بدنم و فشار مي داد و پستانم و مك مي زد . . .گفت بخورش . . . .گفتم بلد نیستم . . . گفت مثل بستنی لیس بزن مثل نوشمک میک بزن. . . گفتم كثيف نیست….گفت عزیزم خیلی هم تمیزه . . . منم با اکراه کاری رو که میخواست کردم بعد گفت بخواب . . . دمر خوابيدم و چراغو روشن كرد . . . .توي روشنايي كمي خجالت مي كشيدم به هر حال برادرم بود. . . اما آرش بي خيال نسشت روي دو تا رانم و كونم و مالش داد…احساس كردم كونم دوباره شل شده و آرش هم باز كيرشو داخل كونم كرد. . . نه به شدت قبل اما بازهم توي كونم درد شديدي حس كردم و از آرش خواستم درش بياره…آرش گفتپس مي زارم لاي پاهات تا دردش بره . . . كير خودش و زير كس و روي كون مرا با آب دهان خودش و من كاملا خيس كرد و بعد شروع كرد . . .صداي جلق جلق كيرش با كونم فضاي اتاقئ پوشانده بود با هرحركت رفت و برگشت كيرش به پايين كسم مي خورد و حس مطبوعي بهم دست مي داد و لی در يك لحظه درد بسيار شديدي توي كسم حس كرد . . . حس كردم آرش نصف كيرشو داخل كسم كرده جيغ بلندي كشيدم اما آرش كه نزديك انزال بود متوجه نبود و براي بار دوم كيرش درون كسم رفت ولي اندفعه تقريبا همه كيرش…كيرش 18 تا 20 بلندي داشت . . . .يكباره كيرشو تو كسم نگه داشت جریان سریع منی داغشو تو کسم حس کردم همون طور که کیرش تو کسم بود روم خوابید حس درد و لذت عجیبی داشتم برای اینکه مطمئن بشم دستمو سمت کسم بردم از کنار کیر آرش مایع خیس و لزجی خارج میشد انگشتمو بهش مالیدم تا ببینم چیه. . . خون به همراه منی بود دستمو مشت کردم از عصبانیت کوبیدم رو تشک آرش هم که انگار تازه بیدار شده باشه گفت چطور بود الهام خوب بودم . . . من هم اشک تو چشمام جمع شده بود گفتم برادر دیگه کسی با من ازدواج نمیکنه اونم لبخندی زد و حالا کی میاد خواستگاری تو. . . بهم برخورد گفتمآرش خيلي کسم درد مي كنه حوصله شوخی ندارم . از جام بلند شدم ديدم كه تختم خوني شده وروي كسم خون به همراه منی لخته شده . . . آرش آرام لبمو بوسيد هنوز گرم بودم وقتي كيرش كه ديگه نرم شده بود روي كسم گذاشت كمي آرام تر شدم. . . من و برد حمام و خيلي با حوصله من و تميز كرد يكي از بهترين لباسهامو آورد و دوباره لبانمو كرد . . . حس خوبي بهم دست داد…آرش گفتبي خيال دختر دایی هم كه ازدواج كرد پرده نداشت . . .كسي نمي فهمه….و با همين حرفها من و تسكين داد خوشحال شدم و به آرش گفتم از حالا به بعد با هیچ دختری نمیگردیا گفت تو ازین پس خانم منی فردا میریم یه جفت حلقه میگیریم . . . الان سه ماه از اون شب میگذره و ما تقریبا هرشب باهم سکس داشتیم ( آخه یکی هم نبود جلوی ما رو بگیره ) اونقدر مشغول لذت بودیم که اصلا حواسمون نبود که چرا یه روزم پریود نشدم فکر کنم یه مسافر کوچولو تو راههاز این حوصله کردین خاطرمو خوندین ممنونم و باعث افتخاره که خاطرمو در سایت سایت داستان سکسی گذاشتمدر ضمن اهل مطالعه با فرهنگ اند پس به همدیگه توهین نکنیدنوشته الهام
0 views
Date: November 25, 2018