سلام من دنيام.26سالمه ميخوام خاطره اوين دادنمو واستون تعريف كنم.من به گفته همه دوستام و دبيرهاى دوران مدرسم خوشگلترين شاگردو دختر مدرسه بودم هميشه توراه مدرسه پسراى زيادى سيريشم ميشدن اما يكيشون هميشه از سرك.چه تا مدرسه دنبالم ميكرد و فقط نگاه و نگاه هيچوقت حرفى نميزدآمارشوازهمكلاسيام گرفتم اسمش هادى بود و از اون بچه مثبتها بودخلاصه خيلى دوست داشتم ضايعش كنم برعكس همه من بادوستام دنبالش ميكردم بهش پشت پا ميزدم وهيكلشومسغره ميكردم تا اينكه يه روز يكى ازهمكلاسيام بهش گفت بااون كول مضحكش شبيهه گوژپشت سده و كلى خنديديم برگشت منونگاه كردو رفت حس كردم كه بهش برخورده و….خلاصه گلوم پيشش گيركرده بود هم خوشگل بود وهم خوش استيل نميدونم شايدخيلى ازدخترا پسراى اين شكليو نخوان ولى من دوست داشتم اون دستاشوپررگ بود تو دستم بگيرم.چندوقتى از هادى خبرى نبودتا اينكه يه روز عصركه از خريدلوازم آرايشى ميومدم پسرهمسايمون منوديدباهاش همصحبت شدم ومسيروباهم ميومديم كه يهو هادى جلوم ظاهرشد اعصابم خوردشد و از همسايمون جداشدم و دويدم دنبال هادى بهش كه نزديك شدم گفتم چيه منوميپايى نگام كردو گفت توكه دليلشو ميدونى گفتم من هيچى نميدونمفقط اينو بدون كه من هرزه نيستم اونيم كه باهام ديدى همسايمون بودخندش گرفت گفت مگه من چيزى گفتم و…نفهميدم چى گذشت كه دوستيم با هادى يك ساله شد مطمئن بودم بهم وابسته است و با كسى نيست اما من با چندنفرديگه هم درحد تلفن بودم. يه روز باهم دعوامون شد منو فشردتو يسنشو بوسيدخيلى خوشم اومدو گاهيم خودمو لوس ميكردم كه بازم اين كاروبكنه تا اينكه ازم خواست برم خونشون خونه كه رسيديم لباساموعوض كردم ونشستم پيشش خونه قديمى ولى فوق العاده تميزى داشتن رفتم سر يخچال انگور برداشتم برگشتم نشستم روپاهاش گنده شدن كيرشو قشنگ حس ميكردم چندتابوسم كردكلى حرف و..ولى بدون سكس ديگه هرچندوقت يكبارميرفتم خونشون به لب بازى رسيده بوديم فيلماى سكسى كه ميديدم خيلى تحريك ميشدم اما غرور اجازه نميداد كه بهش پيشنهاد سكس بدم باپسراى ديگه اس بازى و سكس تل ميكردم و خودارضايى بالاخره روز موعود فرا رسيدتوفروشگاه لوازم آرايشى بودم كه فروشنده پسرش كامل از پشت بهم چسبونده بوداحساس كردم پهلوم لرزيد و كسم كامل داغ شد تو حال و حول خودم بودم كه هادى رو پشت ويترين مغازه ديدم و همينجوراشكم راه افتاد رفتم دم در ولى اثرى ازش نبودتارسيدم خونه بهش زنگ زدم و براش توضيح دادم كه هميشه دلم ميخواسته اماغروراجازه نميداده بهش بگم منم مجبوربودم با ماليدن ديگران خودمو سير كنم صداش بغض داشت ولى گريه نكرد كاملارابطمون سردشده بود يه روز بهش گفتم خيلى وقته خونتون خالى نميشه دلم لباتوميخواد گفت مافقط باهم دوستيم ومن تنهايياموباتوپرميكنم درست نيست كه از حدبگذريم گفتم درسته حق باتوئه پس ديگه بوسمم نكن لطفاگفت خوبه گوشيش زنگ خورددوستش بود آمارخونشونوگرفت نتونست بپيچونتش گفت فرداخاليه قراره قليونو…گذاشتنوقطع كرد ازهم كه جداشديم حالم خيلى بدبودشب تا صبح بهش اس دادم اما دريغ از يه دوست دارم صبح بهش گفتم بايد ببينمت تيپ جيغ زدمو رفتم نگام كرد ولى تيكه ننداخت بهونه گيريام باعث شدبريم خونشون همين كه لباساشو عوض كردلبموگره زدم به لبش ازپشت چنگش مينداختم پليورشودرآوردم واى خداى من مث آرنولدبوديكم از بدنش بدم اومدولى سينه هاش و اينكه انقدر خوش تراش بودبه وجدم مياورددست كردم تو شورتش راست راست بودفكرنميكردم بااون همه دلخورى ازم كيرش انقدرراست بشه درش اوردم اصن حرف نميزدكيرش خيلى بزرگ بودحداقل20سانت خيلى كلفت و كمونه كرده به بالا وقتى واسش ساك ميزدم به سقف دهنم ميخوردخوابوندم روزمينوپاهموبازكرد دوسه بار كه زبونشوتوكسم چرخوندمث يه جيش خيلى كوچيك ارضاشدم زبونشوماليدبه نافموخوابيدروموكيرشوگذاشت لايه چوچولم همزمان تلمبه ميزدولباموميخوردوگوشمو…بهم گفت پاهاتوبهم بچسبون و بافشارده دقيقه زد لايه پام بعدپاشد موهاى زبركسم كه تازه زده بودمودراومده بودقشنگ كلاهكشو خراشيده بود خودم برگشتم كيرشو ماليد ورخط كونم سرشوگذاشت رو سوراخم و آروم عقب جلو كرد اما تو نفرستادكرموازكيفم درآوردم كل كيرشو خط كونموكرمى كردم قبلا چيزاى زيادى مث دسته برس و…توكونم كرده بودم اما چون زودارضامشيدم سه چهاردقيقه بيشترتوكونم نمونده بودن يرشو كه فرستادتو كونم صداى فورت دادو اشكم دراومدرفت درآوردورفت از يخچال شيشه ليدوكائين آورد گفت بزارتزريق كنم نزديكه سوراخت ترسيدم توضيح دادكه موقع زدن آمپولاى بدنسازى با ليدوكائين ميزنه و كلادردش نميگيره خلاصه خرم كرد وتزريق كردبدجورى سوختم جيغم زدم اماراست ميگفت يه ثانيه بيشترطول نكشيدكونم انگارخواب رفته بودسگى نشستم سينمو گذاشتم روزمين كردتوكونم و كسمواززيرميماليدصداى جرجرو بازشدن كونموحس ميكردم اما درد نداشتم تندتندتلمبه ميزدده دقيقه شد خسته شد و خوابيد روم گوشمو ميخورد بهم گفت عشقم دوست دارم خودب خود باز ارضا شدم چرخيديم از زير زانوم بغل كرد و نشستيم رومبل روكيرش بالاو پايين ميكردم پاهامو بردبالايه لحظه كيرشو درآورد تو آينه بوفه كه روبرومون بود سوراخمو كه مث غار باز مونده بود ديدم يه ساعت از سكسمون گذشته بود ولى ارضا نميشدهادى گفت بزار كيرمو بشورم بيام شايداثرليدوكائين باشه شست اومد كونم شديد ميسوخت بدون اينكه كيرتوكونم باشه اشكم ميريخت به هق هق افتاده بودم جلوم وايسادكيرش شل شده بودكردمش دهنموساك زدم نوچندثنيه سفت سفت شدزل زدم توچشاش گفت دارم ميشم خواستم بگم بريز رو سينم اماخواستم ببينم خودش كجا مريزه كلاهكشو ميك زدم دوبار اوف اوف كرد و به شدت تخليه كرد آبشو همه رو پس دادم اما انگارخورده بود به حلقم انقدركيرشو خوردم تا كاملا خوابيد آبشو مزه مزه كردمو دهنمو شستم. اونشب تاصبح از سوزش خوابم نبردديگه بهش كون ندادم امامعتاد آب كيرش شده بودم قبل مدرسه نيم ساعت ميرفتم مغازش زيرميز كارش آبشو ميخوردمو ميرفت كلاس حتى چند بار بعدمدرسه هم خواستم اما گفت جون نداره بالاخره سر هرزه بازيام ولم كرد. الان دوست پسر واسه ازدواج دارم كيرش نصف هاديه زودم ارضاميشه آب كيرشم بدمزس و نميشه خورداما عوضش هم عاشقمه وهم سرهرموضوعى بهم شك نميكنه و منم ازتجربه اولم درس گرفتمو رومانتیک دوسش دارمنوشته دنیا
0 views
Date: November 25, 2018